خسته

دیگر خسته ام از خودم و از تمام آنچه پیش آورده ام....کدام پزشکی هست که بپیچد دوای این دردم را.... مرگ است ... سکوت است... فرار است ...چیست؟؟ 

اگر میدونی بکار گیرش تا آنچه را دوست داری  نشکونی ... شاید اون دل باشه و اگه مثل من بشکونی خرده هاش دستهاتم رو زخمی میکنه.

تبر

پایم درد می کرد ... دیگر تابش نبود.... او هم خسته شده بود گاهی میزد و گاهی نمیزد 

بچه ها ((دوستت دارم)) را هجی کنید....

معلم طبق معمول وارد شد ، با آنهمه هیاهو ، ولی ذره ای خم به ابرو نداشت. 

ادامه مطلب...

داف ۲

پیرو پست قبلی داف شناسی عکس جدیدی از ۲ تا داف گرفتم که چیک تو چیکه همن...فقط برین و ادامه مطلب رو بگیرین... فقط عواقبش پایه خودتون... 

ادامه..

عکس یه داف اسمی

داشتم تو نت می گشتم که عکس یه داف باحاله قدیمیه شاخو دیدم حیفم اومد بی بهره بذارمتون... تماشا کنین و حالشو ببرین. 

.. 

شاعران بزرگ یونی

هدف از زدن این پست مثل زدن های دیگه نیست!!! 

فقط استعداد یابی و معرفی این گهواره های استعداد و  دوستان شاعر و علاقه مند ماست مانند برادران جیگری همچو... الیار عاصمی زاده...وحید احمد پور و ...  

 در ادامه نمونه ای از اشعار وحید احمد پور و ژالیار ( اسم هنری الیار مثل زانیار ) را داریم. 

  دوستان در نظرات ما را  از چشمه های هنر خود بی بهره نذارنااااااااااا 

..

دیواره

پسرک بر روی دیواره بلند در حال دویدن بود.... 

ادامه مطب...>>>

فراموشی

 گذشته  

 اصلا دوست داشتنی نیستی 

 اصلا مایه آرامشم نیستی  

 سال شاید یک سال و شاید چند روز دیگر یک سال  

 هدیه و شاید چند هدیه  

 و باز هم گذشته که یادآور داشته هایی هستند که گولشان را می خوری  

 چون هیچ گاه نداشتی . کاش هیچگاه نبودند  

 و باز تو برایم میگویی که پشیمان میشوم در حالی که گذشته را لعنت می فرستم

آتش

<<<....من دو عشق دارم ... دو فرشته....>>>

**مسخره**

به تقلید از هنر مند محترم : محسن نام جو ( با فاصله!!!)  

سر بلندی و خندیدن و گفتن و رفتن     از آن تو 

اعصاب خردی و داد زدن و زندگی به هم ریخته     از آن من 

رفع اتهام و مبری بودن    از آن تو 

نامردی و بی انصافی و حق کشی و سنگینی     از آن من 

... 

شاید که فردا از آن من!!!

بهشت در دستان احمدی!!!

سکوت

من هرگز ندیدم و ندانسته ام.... 

ادامه مطلب...>>>

سیم خاردار

سیم هایش به دور فکرم پیچیده تا نتوانم حتی.... 

ادامه مطلب...>>>

نژاد پرست تویی!!!!

نژاد پرست آن کسی است که کشتار هزار نفری مسلمانان تو چین ( که از خودشونن ) و کشتار  دهها نفر از هموطنانمون طی وحشیگری های باز خودشون و بی مسولیتیشون رو نادیده می گیرن و کشته شدن یه مصری مقیم آلمان رو میکنن تو بوق///////نژاد پرست تویی!!!!

گاه شمار

 دنبالش می گردم تا درد و دلی کنم ولی...

همکلاسی شناسی شماره ۱۵

حدس بزن.... 

خونشون؟ 

خونتون؟ 

هم کلاسیمون؟ 

هم دانشگاهیمون؟ 

رادیو

 تنها شدم... 

...ادامه مطلب...

چی میشه اگه؟

سیاوش چی میشه اگه؟؟؟ 

ادامه مطب...>>>

آواز ماندن و رفتن!!!

 چون در گذشته هیچ وقت برای ماندن آواز نخوانده ام.  

 ادامه مطلب .. اگه طاقتشو نداری نرو

گل شخصیت شما چیست ؟

گل شخصیت شما در ادامه مطلب...

یک شب آتش در نیستانی فتاد...

همه این شعر معروف و زیبای مجذوب علیشاه را با صدای گرم و زیبای شهرام ناظری شنیده‌ایم، از آن کارهایی است که آدم بعد از شنیدن به دنبال متن شعرش می‌گردد تا داشته باشد، یا گاهی برای خودش زمزمه کند. 

ادامه مطب...

هدف از مخ زدن در گذر زمان !

هدف از مخ زدن در گذر زمان....ادامه مطلب.

دختر

این پست فقط و فقط مخصوص بانوان بوده و به افتخار روز زن قرار داده شده است.  

روزتون مبارک دختــــــــــــــــــــــــــــــــــرا. 

به قول بزرگی : دختر رحمت و پسر نعمت.

ورود به قسمت نظرات برای پسران اکیدا ممنوع می باشد. 

دختران عزیز به راحتی و با امنیت می توانند در نظرات رفت و آمد کنند... ( داشتن حجاب اجباری نبوده و زدن حرف های  دخترانه ممانعتی ندارد.) 

ورود پسران ممنوع. 

۱ سوال؟؟؟

 من 1 سوال داشتم از فرمانده!!! یا هر کی که جواب رو بلده 

*

کسی که قدرت دیدن تغییر رنگ موهای خود را ندارد و سپیدی آنها را به رنگ میسپارد چگونه سخن از تغییر میزند؟؟؟ 

بالاخره سواله دیگه؟؟؟

وقت فکر است ، نه رفتن یا ماندن...!!!

بارها خواستم بگویم ، دوستت دارم ، که نشد. 

ادامه مطلب-->>

خداحافظی کرد و شکست..!

صدایی آمد که جلب کرد تمامی اطرافیانش را... همه با تعجب و کنجکاوی بهش نگاه می کردند ، چه صدای عجیبی...!

مشاعره

دوباره دلم گرفت ، رفقام هم نبودن ، رفتن و دیگه کسی نیس مثل الیار که با هم شعر بخونیم ... 

ولی گفتم با هم مشاعره کنیم. 

بیا تو نظرات رفیق تا امشبم اینجوری صبح کنیم ... :|

آسمون

پنجره را می گشاید و بار دگر با نا باوری به آسمان نگاه می کند و باز هم نا امید می شود . چرا که دوباره ابرهای سیاه شهر جلوی عشوه گری ستارگان زیبا را گرفته اند و او را در حسرت آن ستاره ها قرار می دهد....

دفترچه راز دار

خیلی از اونهایی که قرار بودبشه ، نشد چون.... 

<<ادامه مطلب>>

کمــــــــــــــــــــــــــــــــــا!!!

پسرک باز هم تنها تو خیابونای شلوغ شهر که هر گوشش خاطرس داره راه میره. 

ادامه مطلب<<<>>>

لیپتون

تو بعضی رابطه ها با آدم مثل یه لیپتون رفتار میشه ، که تا وقتی رنگ داری و به آّب جوش رنگ میدی ازت استفاده میشه و هر وقت از دید اون طرف رنگت و تاریخ مصرفت تموم شد میندازنت دور. 

و نابود میشی... 

و چه خوبه که مثل دونه قهوه باشی تا اون آب جوش رو خوش رنگ و خوش طعم کنی و نابود نشی... و این یه نفر رو میخواد که درکت کنه و بدونه تو اون قهوه هستی و نه لیپتون مدت دار... 

SIAVASH_PCE

از خدا بخواه

هر خواسته ای که داری را با خدا در میان بگذارحتی اگه...!!؟؟ 

ادامــــــــــــــــــــــــــــــــه>>>

این همون بارونه ...!!! ولی تو نیستی ...

بازم دوباره بارون اومد.

بازم خیسی خیابونا ، خیسی چشما ، خیسی گونه ها و خیسی دستاهایی که گونه های خیستو خشک می کنه.

دارم قدم می زنم ولی... 

بقیه در ادامه مطلب--->>>

بازم دیدیش...؟؟؟

داستان باز هم همون داستان تکراری و قدیمی ، باز هم تکرار نگاه ، تکرار نیاز ، تکرار سکوت ...و باز هم فراق.

این بار هم دیداری بوده دیداری غریب ، دیداری با طمع تلخ ندیدن ، دیداری که فقط و فقط دیده شدای ولی ... نه حرفی ، نه سخنی ، نه نگاهی و نه دلگرمی.... 

ادامه مطلب.... --->>>

چه چیز در اطراف می گذرد...؟

فقط و فقط بحث یک چیز است  و آن انحراف اذهان عمومی از واقعیات و اتفاقات موجود در کشور است.

جامعه ما شامل اقشار مختلفی  است از کودک و نو جوان گرفته تا میانسال و پیر  همه و همه دارای طرز فکر خاص خود بوده و برای خاموش نگاه داشتن و تا حدودی جلب رضایت محدود  آنها روش ها و راه های متنوع و مختلفی وجود دارد که  خوش بختانه جمهوری اسلامی و دولت کریمه و فاضله نهم از تمامی آنها به نحو احسنت استفاده و بهره کافی را می برند. 

باقی در ادامه مطلب...