KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

جهان سوم

 

آخر ساعت درس یک دانشجوی نروژی دوره دکترای، سوالی مطرح کرد: استاد،شما که از جهان

سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب

 مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم. به آن دانشجو گفتم:

 جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر

کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد....

 

                                                                             پروفسور حسابی

حرف دل من شهرستانی !

          با  سلام خدمت همکلاسی های عزیزم

 

الان دقیقا دو ماهی است که از شروع ترم تحصیلی سال جاری میگذرد.همانطور که همه ی دانشجویان عزیز در کلیه ی رشته های مجازی در جریان هستید درابتدای ترم همه ی ما با مشکلات زیادی روبه رو بودیم از جمله نداشتن صدا، واضح نبودن تخته، خارج شدن از کلاس به طور ناگهانی، عدم وجود سرور برای ورود به کلاس و مشکلات دیگری که همه ی شما عزیزان در جریان آنها قرار دارید.

 

در این شرایط همه ی ما متحد شدیم (حتی ما دانشجویان شهرستانی همگی از راه دور و از طریق شبکه مجازی اینترنت حضور خود را در میان شما اعلام کردیم) و بعد از پی گیری ها و گفتگو ها و اعتراضات متوالی و پی در پی شما دانشجویان عزیز تهرانی و نمایندگان محترم مشکلات تا حد زیادی حل شد و وضعیت تقریبا رو به بهبودی نهاد.همچنین اصرار نمایندگان عزیز بر امکانات آموزشی بیشتر با عث شد که مسئولین دانشگاه  امکان استفاده از کلاس های حضوری و ارتباط مستقیم با اساتید ،عضو بودن در  کتابخانه و ... را هم برای ما فراهم کنند.

 

من  به عنوان یکی از همکلاسی های شهرستانی شما شخصا از زحمات تک تک نمایندگان محترم و همچنین اتحاد دوستان  عزیزم کمال تشکر را دارم اما متاسفانه در این میان  امکانات آموزشی نه تنها دردی از درد  ما دانشجویان شهرستان را دوا نکرد بلکه بر مشکلاتمان هم افزود.

 

در ابتدای کار همه ی  ما زمانی که از مشکلاتمان صحبت می کردیم تک تک مشکلات، مشکل همه بود نه یک نفر.تا حدی که  به قول بعضی  از دوستان تا زمانی که حتی یک نفر هم  مشکل دارد یعنی همه مشکل دارند و اتحاد و همبستگی آنقدر زیاد بود که همه ی ما  زمانی حاضر بودیم دست از اعتراضات بکشیم که مشکل همه ی دانشجویان(چه تهرانی و چه شهرستانی ) حل شده باشد.هم اکنون که اوضاع برای تهرانی ها (که اکثریت را تشکیل می دهند) رو بهبودی گذاشته دیگر کسی آن طور که باید و شاید به مشکلات ما که نه تنها به طور کامل حل نشده بلکه با تشکیل این کلاس های حضوری دو چندان شده توجه نمی کند.

 

تشکیل این کلاس های حضوری تعهد اساتید را به کلاس های مجازی کاهش داده به حدی که من دانشجوی شهرستانی زمانی که از استاد.....درخواست حل یکی از اشکالاتم را کردم ایشان در جواب به من گفتند که این سوال را در کلاس حضوری حل خواهم کرد و زمانی که فهمیدند من قادر به حضور دراین کلاس ها نیستم خیلی راحت عرض کردند که این مشکل خودتان است!!!!!!

 

هم کلاسی های عزیز،حال که مشکلات اکثریت(تهرانی ها ) حل شده دیگر چرا مشکل یک نفر مشکل همه نیست؟

آیا این همان اتحادی ست که از آن دم می زدیم؟حال که اکثریت به خواسته های خود رسیده اند چرا کسی به ما شهرستانی ها فکر نمی کند؟آیا این درست است که شما از امکانات آموزشی و کلاس های حضوری  با کیفیت خوب بهرمند باشید در حالی که ما هنوز کلاس های مجازی را به صورت عالی دریافت نمی کنیم؟عزیزان آیا درست است که شرایط را به سمتی هدایت کنید که فقط خودتان (تهرانی ها) قادر به استفاده از آن باشید در صورتی که ما را همکلاسی خود می دانید؟ تا دیروز دودستگی نبود،ما و شمایی نبود، اما هم اکنون من  مجبورم از لفظ شما تهرا نی ها و ما شهرستانی ها استفاده کنم!!!!!!!!

 

همکلاسی های  عزیز و نمایندگان محترم،تقریبا یک ماه دیگر به امتحانات پایان ترم مانده درحالی که بسیاری از بچه های شهرستان دقدقه و نگرانی اسکان موقت خود را در مدت امتحانات دارند وبه گفته یکی از دوستان شهرستانی ام دانشگاه حاضر به ارائه هیچگونه امکانات  رفاهی برای اسکان موقت در مدت امتحانات به ما نشده......

 

 هم کلاسی های عزیز تهرانی و نمایندگان محترم خواهش می کنم برای حل مشکلات ما هم کمی فکر بکنید و شرایط را به نفع تهرانی ها پیش نبرید،خواهش می کنم بیایید اجازه ندهیم این فاصله ها مرز اتحاد و همبستگی و یکی بودنمان را نابود کند و ما و شمایی بوجود آورد.......  

 

 

                                                                   با آرزوی موفقیت تک تک شما عزیزان

                                                                                                   

                                                                                    فاطمه قرباوی (آبادان)

 

موسی و قارون

اما چون از پیغمبری و کافری حرفی بمیان آمد داستان آن پیغمبر و آن کافر را

بدینگونه بیان کرد:

 

خداوند بزرگ به پیامبر خود موسی ،خطاب کرد که ای موسی !قارون با گریه و

زاری هفتاد بار تورا خواند و به تو روی آورد،لیکن تو حتی یک بار هم  به او

 جواب ندادی.در صورتیکه اگر یکبار به درگاه ما روی می آورد و ما را می

خواند،پلیدی بت پرستی را از جانش می شستیم و نور ایمان را در دلش پرتو

 افشان می ساختیم.اما ای موسی!!تو چه کردی؟  صد درد به جانش

 زدی،خاکسارش کردی و در دل خاک مدفونش ساختی،تو که او را نیافریده

 بودی که چنین از کفرش رنجه شدی....رنجه شدی که چرا ترا به خود نمی

 خواند و روی نیاز به درگاهت نمی آورد؟!؟!؟ اگر پروردگارش بودی چه

میکردی؟

 

 

آری ای مرغک گناهکار،خدایی که این چنین به کافران و بت پرستان بخشایش

می فرستد،شک مدار که تو و چون تویی را هم،اگر به توبه روی آورید نعمت

می بخشد.دریای بخشایش الهی دریغ نمی پذیرد. با قطره اشکی که از چشم ابر

فرو می اندازد،نعمت ها فرود می آورد و به بندگان میدهد.خدایی بدین

بزرگی،بنده را از چشم دور نمی دارد و اگر رو به آستان او گذارد،از آلایش

پاکش میکند و او را می آمرزد.

 

 

 

 

 نومیدی از درگاه پروردگار خود گناهی است بزرگتر از همه ی گناهان....

 

                                     

                   برگرفته از کتاب بسوی سیمرغ(منظومه منطق الطیر اثر عطار نیشابوری به نثر فارسی)

 

نجوای فرانسیس قدیس

پروردگارا مرا ابزار آرامش خویش قرار بده

بگذار در هر جا که نفرت است، عشق دِرو کنم

و هر جا آسیب است عفو

هر جا شک است ایمان

هر جا نومیدی است امید

هر جا تاریکی است نور و

هرجا غم است سرور

ای پروردگار عالم به من لطف کن تا بیشتر در پی تسکین باشم تا آرام شدن

همانطور که می فهمم ، فهمیده شوم

همانطور که دوست دارم، دوست داشته شوم

زیرا در اثر دادن است که دریافت می کنم

در اثر بخشیدن است که بخشیده می شوم

در مرگ خود است که در زندگی جاودان متولد می شوم