ادبیات دولت احمدی!

"مرده شور خودتان، چهره اتان و میزتان که دنیا را به لجن کشیده‌اید ببرد"، "بساط خود را جمع کرده و از منطقه بروید"، "اشغالگران منطقه اگر با پای خود از منطقه خارج نشوید، ملت‌های منطقه شما را با اردنگی از منطقه خارج خواهند کرد"، "آنها یک سگ وحشی را در منطقه رها کرده و به بهانه آن می‌خواهند ملت‌های منطقه را بچاپند" 

این‌ها نه صحبت‌های رفته در یک تاکسی است و نه ...! 

این‌ها سخنان رئیس دولتی است که شلختگی کلامی و رفتاری و گفتاری در همه شئون دولت و حاکمیتش‌ قابل مشاهده است، از اقتصاد بگیرید تا فرهنگ و آموزش! منش و ادبیات هرزه فعلی‌ او و دیگر دولتمردانی که به ناحق صندلی نمایندگی‌ ایران را در اختیار دارند موجب خسران عظیمی چه در بعد اقتصادی، چه در حفظ شأنیت ملی‌ شده و می‌شود، تهدید‌هایی‌ که هر روز رنگی‌ جدید به خود می‌گیرد و دوستانی که هر روز از تعداد اندک آنها کاسته می‌شود و او را می‌رهایند و ...!

بحران پوچ!

باری دیگر بر آن بود تا با ایجاد جنجالی نوین پدید آورد بحرانی و ادامه‌ی حیاتی که تنها بدان وابسته است و بس٬ ولی ای دریغ که دیگر این شیوه‌اش بس نخ‌نما شده و دیگر هیچ جذابیت و قابلیت توجهی در بر نداشته و با هوشیاری کامل جهانیان٬ که صحنه را ترک گفته و همچنان دستان خود را باز گذاردند در برابر ملتی که عکس العمل واقعی خویش را در قبال ۱۱ سپتامبر با افروختن شمع‌هایی به یاد قربانیانش نشان دادند از یاد مبرده و دیگر بدین شیوه‌های کهنه هیچ توجهی نکردند تا او بماند و صندلی‌های پر از خالی مللی که او را به رسمیت نشناخته و حتی دیگر در تهران از برایش امنیتی نمانده و از سوی هم قطارانی چون باهنر و توکلی تهدید به عدم کفایت شده٬ تا در بدو ورود او بماند و بی بحرانی ز حیات و عدم کفایتی ز مسئولیت و دیگر هیچ...!

پاییز...

آیا پاییز برای ورود مجوز دارد 

یا فصلی است زیر زمینی؟! 

و آیا این واقعیت دارد که پاییز 

در انتظار حادثه‌ای است؟ 

شاید لرزش یک برگ 

و یا جنبش کائنات...؟

نامه همسر شهید باکری:سردار جعفری! شـما به امانت شهدا خیانت کردید

از اولین ساعات پس از اعلام نتایج انتخابات با روشی غیرمنطقی و غیرانسانی با مردم برخورد کردید. واقعا پاسخ سوال خانواده‌های باکری و همت در مورد ابهامات برگزاری انتخابات باید باتوم فرود آمده بر فرق مصطفی همت می‌بود٬ یا شوکری که به نا حق بر گردن احسان باکری نشست؟ و یا باتومی که به کمر جراحی شده خانم همت در 23 خرداد خورد؟ شما چه بخواهید و چه نخواهید سر سفره اعتمادی که شهدا و ایثارگران در ابتدای انقلاب پهن کرده‌اند نشسته‌اید٬ بسیجی انسانی بی ادعا با یک کوله پشتی و لباس خاکی بود که بدون توقع حاضر بود هر کاری که از دستش بر می‌آمد برای کمک به دیگران انجام دهد تا مردم در آرامش و امنیت زندگی کنند. نه آنکه که با ترساندن مردم به ظاهر قضیه را آرام کند. تزویر یعنی یک روضه از شهدا بخوان و پشت سر خواسته‌های خودت را مطرح کن! یادتان هست که قبل از انقلاب می‌گفتیم، باید نظامی بسازیم که همه قدرت‌ها در آن یکجا جمع نشود، چراکه عامل مفسده می‌شود. چرا اجازه دادید این‌ها یکجا جمع شوند؟ ما به امثال شما اعتماد کردیم و اعتراضی نکردیم. شما چرا به وصیت آن پیر یگانه عمل نکردید؟به هر حال شما به اعتماد مردم خیانت کردید.

چشم ماهی سیاه کوچولو بسته شد...

با ماهی سیاه کوچولویش شنا کردیم٬ درد موش گرسنه‌اش را کشیدیم٬ پوست نارنجش را لمس کردیم٬ با الدوزش بزرگ شدیم و افسانه‌ی محبتش را حس کردیم ...

بله درست حدس زدید٬ صمد بهرنگی را می‌گویم که به راستی بزرگترین معلم کودکیم بود و گویی آگاهی بخشی را هدف اصلی خود می‌دانست؛ چرا که در مقابل جهل و خرافاتِ جان‌سخت و گسترده‌ی دورانی که حکومت‌ها و بنیان‌های سنتی نگهبانی می‌کردند٬ چاره را در آگاه کردن نسل کودکانی می‌دید که آینده‌ی این بوم را می‌سازند و قلم به علم و آزادیگی می‌چرخاند. صمد، در زمانه‌ی بریدنِ زبان‌ها و جلوه‌فروشیِ بی‌مایگان، نه زبان در کام کشیدن را ضامن بقای خویش قرار داد و نه نام-خواهی را هدف خود کرد٬ و امروز چهل و دو سال از وداع نافرجامش می‌گذرد٬ اما او با دمِ سردِ مرگ خاموش نشد. در نزدیک به نیم قرن پس از او نیز، هر جا و هر زمان که دستگاه سانسور جلوگیری نتوانسته است، آثار او چاپ و منتشر شده و پر خواننده دارد؛ و این (به قول خودش) "درخت سنجدِ کج و معوج" هم‌چنان در عرصه‌ی ادبیات کودک ایران سبز و بلند است.

لانه کودتا!!!

به این نام‌ها دقت کنید: هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی. دستگاه اطلاعاتی دولت احمدی‌‌نژاد، هاشمی را در سطح اول لانه رهبری فتنه 88 و خاتمی و میرحسین موسوی را در سطح دوم این فتنه می‌داند. یعنی روئسای دولت ایران از سال 60 تا 84 که بیشتر از 24 سال می‌شود هر سه از جمله حلقه فتنه‌ای هستند که در تحلیلی افزون‌تر توسط آمریکا، انگلستان و اسرائیل مدیریت می‌شو! این در حالیست که غیر از میرحسین موسوی و محمد خاتمی که امروز در نظام مسئولیتی ندارند، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است! 

سندی در شورای عالی امنیت ملی بدست آمده است که به صورت فایل پاورپوینت به بررسی و تجزیه و تحلیل ساختار و سازمان فتنه 88 پرداخته شده است. این سند نشان می‌دهد همانند آنچه که در شکایت هفت اصلاح طلب آورده شده است، برنامه ریزی کودتا از مدت‌ها قبل از انتخابات با رصد کردن جلسات اصلاح طلبان صورت گرفته و ...

آیا می‌دانید یک دکتر چه بلاهایی می‌تواند بر سر یک کشور آورد؟!(۴)

آیا می‌دانید که در جنگ ۸ ساله؛ سالانه بطور متوسط ۱۲۵ میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد، اما عملکرد یکی از دولت‌ها باعث شد سالانه ۱۸۸ میلیارد دلار خسارت به کشور زده شود؟ (جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملکرد اقتصادی)  

آیا می‌دانید خسارت همان دولت در اقتصاد، حدود ۷۵ درصد جنگ ۸ ساله با صدام بوده و خسارت‌های اجتماعی، علمی و معنوی و فرهنگی و سیاسی آن قابل محاسبه نیست؟(جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملکرد اقتصادی) 

آیا می‌دانید که خسارت اقتصادی همان دولت آنقدر زیاد است که به هر خانواده ایرانی بیش از ۵/۱ کیلوگرم طلا می‌رسید؟ (مقاله فرصت سوزی‌ها و خسارات اقتصادی همان دولت) 

لینک‌های قبلی در همین ارتباط: آیا می‌دانید یک دکتر چه بلاهایی می‌تواند بر سر یک کشور آورد؟!( ۱ - ۲ - ۳ )

مسلمانان٬ مسلمانان؛ مسلمانی ز سر گیرید...

متأسفانه حکومتی که حیات خویش را در ایجاد بحران‌ها یابد٬ خود را تشنه‌ی چنین حوادثی یافته تا بحرانی سازد و حیاتش را ادامه دهد٬ اصل دینی ممنوعیت تشییع فاحشه (شایع کردن زشتی‌ها) ما را باز می‌دارد تا زشتی‌ها را بگسترانیم. « إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْ‏آخِرَهِ » (نور/ 19) کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.

اگر امر خطایی رخ داده٬ همه آن را محکوم کرده و فاعل نیز به انجامش نرسانده به راستی هدف از بسط و گسترشش توسط دولتی که حیاتش وابسته به بحران است چیست؟! پس این امر را لااقل دینی جلوه ندهید که قرآن نیز خود بسطش را توسط شما بازداشته و قداسشتش را بیش از این پایمال نکنید! 

اما به راستی راه صحیح مقابله با اینگونه خبط و خطاها چیست؟ آیا تنها با فتوا و تظاهرات و مقابله به مثل می‌توان پیشگیری و اعتراض بدان داشت و یا با ایجاد فرهنگ صلح...؟!

راستی چرا...؟!

زمانی که دیگر بار دریا را می‌بینم 

او نیز مرا قبلا دیده است یا نه؟ 

  چرا امواج همان پرسش را می‌کنند 

                که من از آن‌ها دارم؟ 

                  و چرا چنین دیوانه سر 

                     خود را به صخره‌ها می‌کوبند؟ 

                          خسته نمی‌شوند از درد دل با ماسه‌ها؟ 

                              چه کسی می‌تواند دریا را متقاعد کند که عاقل باشد؟!

شنبه هم تعطیل...!

راستی چرا...؟

پرسش‌هایی یافتم از پابلو نرودا که با روح در آمیخته٬ روان را به کار گرفته و اندیشه را فرا می‌خواند تا دریابیم چرایی‌ها را... 

آری٬ شاید گاه گاهی با باز پرسشش تکاپویی افتد در ضمیرمان تا باز یابیم انگاره‌ی خویش را و بر آوریم ز حاصلش آمایشی ز فلسفه‌گاه زمان... 

راستی کدام دشوارتر است
پاشیدن بذر یا درو کردن محصول؟

کسی که قدرت را دزدیده، نمی تواند در باره فلسطین سخن بگوید

نبیل ابو ردینه، سخنگوی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در بیانیه‌ای که وفا، خبرگزاری رسمی فلسطینی آن را منتشر کرده، به اظهارات رئیس جمهور ایران در نماز جمعه روز قدس در تهران که مذاکرات صلح را زیر سؤال برده و گفته بود "نماینده ملت فلسطینی چه کسی است؟ او که صحبت می کند، از کجا این نمایندگی را به دست آورده؟ چه کسی حق دارد قطعه ای از سرزمین فلسطین را به دشمنان بفروشد؟" پاسخ داده است. 

در این بیانیه آمده است که ابو مازن (محمود عباس)، رهبری فلسطینی و سازمان آزادی‌بخش فلسطین، تنها نماینده قانونی مردم فلسطین هستند که می‌دانند چگونه از حقوق خود دفاع کنند و به دیگران اجازه نمی‌دهند که مشروعیت ساف را که توسط ابو مازن هدایت می‌شود، تهدید کرده و یا مورد سئوال قرار دهند و فردی که نماینده مردم ایران نیست و قدرت را دزدیده نمی‌تواند در باره فلسطین و رئیس جمهور آن سخن بگوید.

آزادی و جان مردم را نمی‌توان فدای مصلحت حکومت و انقلاب کرد

بیت شهید آیت‌الله قدوسی در بیست و نهمین سالگرد شهادت او، با صدور بیانیه‌ای اعلام کرده است که همچون سال گذشته، از برگزاری مراسم سالگرد خودداری کرده و ضمن اعلام وفاداری به آن شهید، همگان را به فاصله گرفتن از برنامه‌های تبلیغاتی پرهزینه و بی‌محتوائی که روح آن شهید از آن بیزار بود، دعوت کرده است. 

این اطلاعیه که خطاب به مردم صبور و مقاوم ایران صادر شده تأکید دارد که: آن بزرگ تمام سعی خود را نمود که نسلی را تربیت کند که هدفش استفاده درست از قدرت است و نه حفظ آن؛ و نگاه اصلاحی‌اش به خویشتن و دوستان و افراد خود است و نه دیگر اندیشان و مخالفان؛ و نیز امر به معروف را از خود و خودی شروع می‌کند و نه از دیگران و غیر خودی‌ها. وی تمام تلاش خود را نمود تا به نسل انقلاب، مردم مسلمان و روحانیت جوان بفهماند که خطرناکترین دشمن طریق، انبوه طرفدارانی است که پشت سر انسان گرد آمده‌اند و نه صدای مخالفانی که بر علیه ما فریاد می‌کشند. او سعی کرد تا این نسل بفهمد که زندانی و خانواده‌اش در اسلام حرمتی دارند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت...

وین همه خوفتان چیست؟!

مگر این جنبش را بی‌سر نیست و اندر خوابش نمی‌یابید؟!

پس این‌همه خوفتان ز چه روی است٬ این همه تهدید و تخریب و اختناق چیست؟! 

این است داعیه‌ی صلح و مسلمانیتان از برای فلسطین و... آن هم در این شب‌های قدر و ...؟!

دیگر بر مسجد و مراجع تقلید هم یورش برده و روحانیت را نیز در امان نمی‌گذارید

ولی بدانید که این سر تا ابد از جنبش باز نخواهد ایستاد تا باز یابد حق خویش را... 

        در مسجد نیز ببستند خدایا مپسند 

          که در خانه‌ی تزویر و ریا بگشایند

دانشگاه جایگاه پرورش علم و سازندگی و یا تخریب و استبداد؟!

در آستانه‌ی سال جدید تحصیلی جای بسیاری خالی است؛ از همکلاسی‌های در بندمان تا اتاقی که در آن گرد هم آمده آرایمان را به بوته‌ی نقد گذاشته و آن نیم جرعه آزادی که گاهی می‌نوشیدیم تا زنده باشیم٬ ولی گویی خبرهایی می‌رسد ناگوار٬ از یکسان شدن دانشگاه با خاک٬ در ازای نبود فرهنگ بسیجی! 

آنچه ایجاد مناقشه می‌کند حضور فرهنگ بسیجی در دانشگاه‌ها نیست که با مخارج و منافع بسیار تأمین شده و می‌شود و مسأله‌ی جدیدی نمی‌نماید٬ آنچه مناقشه برانگیز است لحن آقای دانشجو  است که نه تنها کمکی به توسعه و پیشبرد فرهنگ بسیج در دانشگاه نمی‌کند بلکه بر عکس دقیقا خشونت طلبی و بی منطقی  بسیج و فرهنگ بسیجی را سر می‌دهد که بدین‌سان می‌خواهد خود را حاکم و دیگران را کنار زند! 

دانشگاه مرکز و مأمن علم و دانش است و از این رو در این محیط علمی تنها باید با ابزار علم و منطق سخن گفت و فعالیت داشت...

روز قدس؛ روز نمایش امید و صلح برای ایران و خاورمیانه

روز قدس و جمعه‌ی صلح خاور میانه نزدیک است٬ روز قدس روزی است که از طرفی امید خود را به یکدیگر نشان دهیم و از طرف دیگر، به دولت یادآوری کنیم که کودتا هنوز در نخستین گام خود که همانا متقاعد کردن مردم به پیروزی خود است، کامیابی حاصل نکرده٬ و از بیم حضور سبزها چگونه باکی داشته و نیروهای خود را گسیل داشته از برای سرکوبشان! 

از طرفی شبح یک جنگ خونین دیگر بر فراز خاورمیانه و بخصوص کشور ما جولان می دهد. علیرغم خواست نیروهای میانه رو جهانی مبنی بر حل مسالمت آمیز مسئله هسته‌ای ایران و مناقشه خاورمیانه، به نظر می‌رسد که هیچ چیز جز یک جنگ خانمان‌سوز دیگر عطش خونخواری جناح‌های جنگ طلب داخلی را سیراب نمی‌کند!

چند همسری و عدالت...؟!

این نیز از مصادیق تضادهای فاحش روزگار ماست! به نظر می‌‏رسد منظور تدوین‌‏کنندگان لایحه حمایت از خانواده، خانواده‌‏ای با ترکیب یک مرد و چند زن است! و البته در صورت تمکن مالی و اجرای عدالت٬ آن هم بدون اجازه‌ی همسر اول که این خود دیگر تناقضی است فاحش الفاحش! 

اساس خانواده احساسات عاطفی زوجین است٬ هیچ فردی نمی‌‏تواند اجرای عدالت عاطفی را تضمین کند. ضمن اینکه عدالت یک مفهوم انتزاعی است و هیچ دادگاهی نمی‌‏تواند رعایت عدالت از جانب مرد را بسنجد٬ همچنین احراز تمکین مالی امری نسبی است چراکه ممکن است فردی تا چند سال اول از وضعیت مالی خوبی برخوردار باشد ولی در آینده با مشکل اقتصادی مواجه شود. ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده قانونی کردن ارضای تمایلات شخصی و حتی توهین به مردان است. در گذشته اگر مرد خانواده‌ای تمایل به تشکیل خانواده جدید داشته، برای ارضای تمایلات شخصی، خانواده را ترک می‌کرد تا به خواسته خود برسد٬ با این لایحه مرد می‌‏تواند به صورت قانونی برای ارضای تمایلات خود به اهداف خود برسد!

این حکومت نه جمهورى است و نه اسلامى

سالگرد پاسخ تاریخی مرحوم آیت الله منتظرى به نامه ٢۹٣ تن از روشنفکران و نخبگان

سال گذشته در پی سرکوب اعتراضات وارده به نتایج انتخابات، صدها چهره سیاسی، با ارسال نامه‌ای برای مراجع تقلید و دیگر فعالین سیاسی از آنها خواستند در برابر آمران و عاملان "تقلب و دستکاری در روند و نتیجه انتخابات" مقاومت کرده و به اقدامات عملی رو بیاورند. 

آیت الله العظمی منتظری نیز، بعنوان عالی رتبه‌ترین مرجع تقلید مخالف و منتقد حکومت، در پاسخ به نامه این کنشگران، اظهار امیدواری کرده بود "مسئولین کشور از راه انحرافى که در پیش گرفته‌اند دست‏ ‏برداشته و حقوق از دست رفته مردم را استیفا نمایند، خسارات‌ها را جبران‏ ‏نموده و بى‌گناهان را بیش از این در زندان نگه ندارند و به خود آیند و بیش از این وجهه نظام جمهورى اسلامى را در‏ ‏بین توده‌هاى زجر کشیده و سیلى خورده ایران و در سطح جهانى خدشه دار‏ ‏نکنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند."

آیا می‌دانید یک دکتر چه بلاهایی می‌تواند بر سر یک کشور آورد؟!(۳)

آیا می‌دانید که دارندگان سهام عدالت بابت قسط‌های دو سال ۸۶ و ۸۷ حدود ۲۰۰ هزار تومان به همان دولت بدهکارند، اما همان دولت برای جمع آوری رأی، ۸۰ هزار تومان سود آن‌ها را پرداخت می‌کند و پس از به قدرت رسیدن، اقساط را دریافت خواهد کرد؟ (روزنامه سرمایه اردیبهشت ۸۸) 

آیا می‌دانید به علت اینکه شرکت‌های زیان‌ده را به شرکت‌های سهام عدالت داده‌اند، سهام عدالت فاقد سود بوده، اما همان دولت برای عوام‌فریبی سودی پرداخت می‌کند؟ (روزنامه سرمایه اردیبهشت ۸۸)  

آیا می‌دانید که در بازارهای خرید و فروش سهام، سهام عدالت پانصد هزار تومانی را حتی به ۵۰۰ تومان نمی‌خرند؟ (بروید امتحان کنید)

لایحه حمایت از خانوده یا تخریب خانواده؟!

مادامی‌ که سقط جنین‌های غیرقانونی که ماحصل ازدواج موقت زنان است هر روز بیش از گذشته در پستوهای امروز جامعه ایران اتفاق می‌افتد و چه بسیار زنانی که در نبود نامی برای فرزندانشان باید خفت و خواری به دوش بکشند٬ و کماکان زنانی هستند که خود را جلوی چرخ‌های متروی تهران می‌اندازند تا بیش از این با زندگی دشوار و محدودیت‌های پیش رو دست و پنجه نرم نکنند٬ و هستند زنانی که هنوز خودسوزی را در سایه ابهام خبری و رسانه‌ای در شهرستان‌های ایران انتخاب می‌کنند٬ مجلس ایران سه سال است که تأکید دارد لایحه‌ای برای حمایت از خانواده به تصویب برساند! لایحه‌ای که در  بندهایی از آن روح ضد خانواده‌ای دیده می‌شود و به راحتی اجازه‌ی ازدواج مجددی را بدون اجازه‌ی همسر اول و ... را می‌دهد که  به حتم نه در شرافت مرد ایرانی را جایگاهی است و نه در پاک‌دامنی زن ایرانی...

آیا می‌دانید یک دکتر چه بلاهایی می‌تواند بر سر یک کشور آورد؟!(۲)

آیا می‌دانید یک رئیس جمهور در دنیا به عنوان دکور و نماد یک ملت و کشور مطرح است و لحن صحبت و برخوردهای آقای رییس جمهور یک دولت باعث شده نگاه جهانی به ایران، یک نگاه منفی و نامناسب باشد و عواقب بسیار منفی در بر داشته باشد از جمله آنکه اعتبار گذرنامه ایرانی در بین ۱۹۴ کشور جهان به رتبه ۱۹۳ رسیده و فقط یک کشور وضع بدتری نسبت به ما دارد؟ (صندوق بین المللی پول - روزنامه سرمایه ۰۶/۰۲/۸۸) 

آیا می‌دانید سیاست خارجی همان دولت با کشورهایی در ارتباط است (جزایر قمر) که دولت آن‌ها حتی پول بلیط هواپیما ندارد و با خرج ایران به کشور ما می‌آیند؟ 

آیا میدانید رییس همان دولت در سفر به کنیا (کشور آفریقایی) پیشنهاد داده که ایران حاضر است نفت را با ۳۰ درصد تخفیف بفروشد؟ (اکونومیست شماره های مربوط به اسفند ماه ۸۷)

در بند نیز به بند کشند٬ غافل از آزادگی یاران و بیشماری آزادگان

اکنون که در آستانه‌ی دوری یک ساله‌ات هستیم و حکم نا جوانمردانه‌ی ۷ ساله‌ات را می‌گذرانیم و هر روزش برایمان خاطره‌ای است از پایداری‌ها و جوش و خروش‌های پر فروزت٬ خبر می‌رسد از فراز تپه‌های اوین که تو را در بند و پس از حکمت نیز رها نمی‌کنند و پرونده‌ای می‌آورند از گذشته‌های دورتر... از آن روزها که فریاد حق‌خواهیت را به مشروعیت قوی‌ترین تشکل دانشجویی تحکیم وحدت بر آورده و طلب می‌نمودیم همه آن‌ها را٬ ولی نمی‌دانم چرا فقط تو را اینگونه می‌سازند و غافل از این بیشمار فریاد حق خواهی همه‌ی ما را پاسخ نمی‌دهند که دیگر دوریت را تابی نیست ای ستاره‌ی پر فروغ اوین...

کودتاچی‌ها وحدت‌طلب شده‌اند!

حاکمیت کودتا نتوانست «فتنه سبز» را خاموش کند٬ حال «فتنه‌ تحریم‌های بین‌المللی» با سرعت از راه رسیده است! 

اینجاست که گربه عابد شده و ادبیات‌اش را تغییر داده است.

این‌ها که تا همین چندی پیش به «توبه» رهبران سبز هم راضی نبودند و محاکمه‌ و اعدام آنها را می‌خواستند، حالا «وحدت»‌خواه شده‌اند!

آیا می‌دانید یک دکتر چه بلاهایی می‌تواند بر سر یک کشور آورد؟!(۱)

آیا می‌دانید یک دکتر توانسته ۳۴۰ هزار میلیارد تومان را از درآمدهای نفتی بر باد دهد؟ (بانک مرکزی -وزارت نفت- روزنامه سرمایه ۰۶/۰۳/۸۸) 

آیا می‌دانید که در طول تاریخ ۴۰۰۰ ساله ایران هیچوقت این ثروت برای ایران بوجود نیامده بود؟ 

آیا می‌دانید که ۴۴ درصد درآمدهای نفت، گاز و پتروشیمی کشور پس از انقلاب، در طی دوره ۴ ساله ریاست جمهوری همان دکتر اتفاق افتاده و چگونه به باد رفته است؟ (وزارت نفت - بانک مرکزی - روزنامه سرمایه ۱۷/۰۲ و ۰۶/۰۳/۸۸) 

آیا می‌دانید در کدام دولت هزاران میلیارد تومان از درآمدهای نفتی به خزانه واریز نشده و مشخص نیست که چه شده است؟ (روزنامه سرمایه ۰۱/۰۲/۸۸ و دیوان محاسبات)

آیا می‌دانید که گرانی لجام گسیخته در جامعه، که نتیجه سیاست‌های اقتصادی همان دولت است باعث شده، ارزش حقوق ۷۰۰ هزار تومانی امروز مانند حقوق ۲۰۰ هزار تومانی سال ۸۴ باشد؟

تکرار پیاپی تاریخ؛ از کودتا تا کودتا...

باز بوی کودتا٬ بوی اختناق و باروت و شعارهای  "مرگ بر مصدق" و " جاوید شاه" تا دولت ملت سرنگون و متکی بر چماق و اسلحه بله‌ قربان گویانی آیند تا به بند کشند آزادی‌خواهان ملی را... 

و باری دیگر٬ همین پارسال بود... دگر باره همه چیز حکایت از اجرای یک کودتا داشت؛ نیروهای منتقد حکومت یکی پس از دیگری بازداشت شدند، دفاتر احزاب اصلاح طلب پلمپ شد، خیابان‌ها به قرق نیروهای امنیتی درآمد، سیستم پیامک‌های تلفن‌های همراه قطع شد، سرعت اینترنت به شدت کاهش یافت، برخی مطبوعات اصلاح طلب از انتشار بازداشته و در چاپخانه برخی دیگر، نیروهای امنیتی بر نوشته‌ها پیش از انتشار نظارت  کردند. این سرآغاز کودتای انتخاباتی 22 خرداد سال گذشته بود.

فرق است بین اصول‌گرائی و منفع‌گرائی!

چگونه فرقی است بین اصول‌گرائی و اصلاح‌طلبی؟! 

مگر می‌شود اصلاحات را از اصول جدا ساخت و اصلاحات را از جامعه‌ای سو به پیش٬ تا نیل یابد به ایده‌آلش؟!  

پس اشکال بر سر چیست که اینچنین شکاف آشکار و جاهلانه را پدید آورده و اصولی را بر سر حذف اصلاحی بر آورده؟!  

اصلا این اصول چیست؟! اصولی ورای دین و مذهب هم مد نظر هست؟! اصولی فراتر از عدالت و دوری از تهمت و افترا و بسیاری از اصول واضح دیگر هم هست؟! 

چگونه می‌توان توجیه نمود این همه ناعدالتی‌ها در برابر احکام سنگین و به بند کشیدن و شکنجه‌ها در برابر کوچکترین انتقاد به یک مقام رده چندم دولت به عنوان نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی که تنها به جرم اندیشیدن به عناوین برانداز و ... منسوب و محکوم می‌شوند؟ 

تاکید مصطفی تاج زاده بر وقوع تقلب در روند و نتیجه انتخابات

به دنبال انتشار فیلم ویدیویی بیست ثانیه‌ای از مصطفی تاج‌زاده توسط خبرگزاری فارس که در دوران زندان و شرایط خاصی ضبط شده بود و القا می‌کرد که این فعال اصلاح طلب "معتقد است در انتخابات تقلبی رخ نداده"، متن پرسش و پاسخ‌های اخیر وی پیرامون روند انتخابات و تقلب‌های صورت گرفته منتشر شد و همزمان ویدئویی از این فعال جنبش سبز در آستانه بازگشت به زندان انعکاس یافته است که نشان می‌دهد وی کماکان معتقد به وقوع تقلب در انتخابات ریاست جمهوری می‌باشد. این عضو جبهه مشارکت در پاسخ به این سوال که "آیا این سخن منسوب به شما درست است که در ایران تقلب گسترده در انتخابات ممکن نیست؟ آیا در انتخابات سال ۸۸ تقلب گسترده شد؟ اگر شد چقدر؟ "، خاطرنشان می‌سازد:

تاج زاده:محکوم کردن شاکیان،بهترین دلیل مداخله نظامیان در انخابات

تاج زاده پیش از رفتن به زندان تاکید کرد: اکنون به جای آنکه هرچه سریعتر به شکایات رسیدگی شود تا تخلف و تقلب در انتخابات ریشه‌کن شود فرماندهان نظامی که به نظر می‌آید که در این پروژه شرکت داشته‌اند برای ما خط و نشان می‌کشند، غافل از آنکه ورود هریک از فرماندهان نظامی به این وادی و توجیه اقدام سردار مشفق و تیم کودتاچی و محکوم کردن شاکیان خود بهترین دلیل بر مداخله گسترده نظامیان در امر انتخابات است. یعنی اقدامی که طبق قانون و طبق توصیه‌های رهبر فقید انقلاب و عرف، عقل و تجربیات بشری؛ ناپسند و مکروه است. زیرا هرکجا اسلحه وارد سیاست شود گفت و گو و رقابت آزاد به محاق می رود.

ولی فقیه جزیی از قانون اساسی است نه مسلط بر آن

آیت الله دستغیب: شخصی که خود را همه کاره مردم میداند مصداق شجره خبیثه است 

آن شخصی که مدام دم از مَن می‌زند و خود را همه کاره مردم می‌داند و می‌گوید باید همه از من پیروی کنند؛ یک همچین شخصی مصداق شجره (درخت) خبیثه (ناپاک) می‌باشد. فقیه عادل و با تقوا کسی است که مطیع امر خدای تعالی باشد و از خصوصیات چنین شخصی این است که هم دین خودش را حفظ می‌کند و هم دین مردم را و از دائره قرآن و سنت بدون توجیه خارج نمی‌شود. یک چنین شخصی را می‌گویند بصیر در دین. قهرا یک همچین شخصی که بصیر در دین است گول پول وریاست را نمی‌خورد. اگر هزاران هزار نفر هم مقابلش تعظیم و دست بوسی کنند بر غیر رضای خدای تعالی عمل نمی‌کند. برای این قانون زحمات زیادی کشیده شده است بشرط اینکه ولی فقیه هم به حساب قانون اساسی عمل کند نه اینکه ولی فقیه مسلّط بر قانون اساسی باشد.

دعای افطار سبزها نابودی ظلم و پیروزی حق...

تو هم با برادرت٬ یار و یاور دبستانیت همسفره شده بودی امروز 

از دور همسفره‌ای خالی ، تنها لیوانی از آب 

می‌دانم چه سخت است، غذا را دیدن، و تصور تصویری از یاران

در گرسنگی و دست و پنجه نرم کردن با مرگ

اما دلت خوش بود

گفتی: بگذار صدای حق‌های نداشته‌شان بلندشود 

"سهم هر زندانی بند 350 اوین، در تمامی تابستان، تنها یک عدد خیار"

"سهم کتاب خواندنش هیچ "

"سهم تلفن زدنش، روزی 2 دقیقه، (همان که تا سلام می‌گویی، فرصت تنها برای خداحافظی است)، آن هم قطع شده باشد٬ در نیمه‌ی شعبان! "

از مشروطه تا جنبش سبز؛ یک قرن در پی مشروط سازی قدرت

جنبش ملی مردمی سبز ایرانیان، با نهضت بزرگ مشروطه خواهی یک قرن پیش مردم ایران شباهت‌های بسیار زیادی دارد. اگر خواست اساسی آن حرکت عظیم، آزادی و پیکار با استبداد سلطنتی بود بنیاد فکری و خواست اصلی نهضت سراسری سبز کنونی نیز دفع بلای استبداد فقاهتی ، کسب آزادی‌های فردی و جمعی و در نهایت، ایران سازی بر مبنای دمکراسی و حقوق انسانی است. اما این شباهت‌ها تنها به محتوی خواست‌ها محدود نمی‌شود، بل برخی از وقایع استثنایی آن دوره، این بار نیز تکرار می‌شود٬ و همه‌ی این‌ها تاریخ سرزمین مرا فریاد می‌زند که بیش از ۱۰۰ سال است که باز در پی مشروط سازی قدرت از برای نیل به اهدافش تلاش می‌کند٬ می‌دود و جان می‌دهد و عاقب آن روزی در همین نزدیکی‌ها گل نوبهار آزادی خواهد شکفت و ما را در ورای خود خواهد یافت...

ایران آزاد به تو و دیگر یارانمان بیشتر نیاز دارد...

علی عزیز از روح بزرگت که در ابعاد تنگ سلول انفرادی نمی گنجد بنوش٬ و از عشقی که در تار و پود جانت نهفته است تغذیه کن... و بدان که این سوی دیوارهای بلند اوین میلیون‌ها یارت مانند من هستند که دستهایشان را برای گرفتن تمام غم و رنج‌های روزهای انفرادیت، به سوی تو و یارانت دراز کرده‌اند و حاضرند تمام لحظه های شاد زندگی خود و عزیزانشان را به پاس استقامتی که برای خاطر سربلندی و عزت آزادیمان نشان داده‌اید، بی دریغ بر تو ببخشند... 

آری می‌دانم که فریاد می‌زنی آزادی ایران بدین اعتصاب‌ها و مقاومت‌ها و رشادت‌های تو و دیگر یاران نیاز دارد٬ ولی ایران آزاد بیش از این به تو و دیگر یارانمان نیاز دارد... 

من اعتراف می کنم به صاف بودن زمین!

 "پارسال چنین روزی دادگاه داشتیم. روز قبلش تمرین کرده بودیم. چه روزی بود..." 

این تنها جمله‌ای است که محمد علی ابطحی در سالگرد برگزار شدن دادگاهش بر صفحه فیس بوکش می‌نویسد. 

 امروز ۳۶۶ روز می‌گذرد از اعترافاتی که به رغم رسانه‌ای بودنش و تبلیغات وسیعی که برای آن توسط حکومت ترتیب داده شد نتوانست چنان واقعی به نظر برسد که مردم معترض ایران آن را باور کنند و آنچنان که تاریخ بر عدم صافی زمین صحه گذاشت خود بر وقایع ایران نیز پاسخ خواهد داد...

توپ بازی دولت در توپخانه!

امروز گویی در توپخانه خبری بود! 

تارک سیه پوشان باتوم به دستی را می‌دیدم که جمع شده‌اند 

تعجب کردم! نزدیک‌تر شدم... 

تعدادشان بیشتر شد٬ ولی در خروجی مترو چرا؟! 

داشتند سرشماریشان می‌کردند! 

سربازان خوشحال از آزادباش 

خوشحال از آنکه نه باتومی بر کسی زده و نه هموطنی را ترسانده 

همه‌شان لبخند می‌زدند! 

به یاد آن روزها که سبزها گل به آن‌ها هدیه می‌دادند و نجات از هجمه‌ی انتقام‌ها... 

کنجکاو شدم که گرد چه آمده‌اند؟! 

از یکی از لبخند زنانشان پرسیدم؛ کوتاه گفت آماده باش است! 

طفلک مافوقش دو قدم آنسوتر بود٬ با خود گفتم حتما باز بازاریان را خبری است...

طراح سنگر آزادی هم از میانمان رفت...

 همان سنگری که بی‌شک همه‌ی ما خاطرات بسیاری از آن داریم...
چه روزها که از مقابلش رد شده و آن حس نوستالوژیک همه وجودمان را فرا گرفته
ما را برده تا اوج آزادی
پاسداشت حقوق بشری
ژرفای دانش، و مهیب نقد...
چه ۱۶ آذرها که در برش جمع نشده و فریاد آزادی سر می دادیم
بی شک این مظهر آزادی و آزادگی تا ابد نیز پای برجا معمارش را نیز پاس خواهد داشت 

گرچه با هجمه‌های بی‌امان سیه دلان تاریک فکرش...
کوروش فرزامی را می‌گویم، آن طراح این سنگر پایدار که امروز از میانمان رفت...
یادش گرامی، میراثش پاینده باد...

ز حاصلش بیداری ما...

همیار دیروز و پریروزمان را می‌گویم
او که از یاد نمی‌برم روزی که مهر پلمب انجمن را که زدند هم از پای ننشست
ننشست تا با نامی کار کند و نمایی!
حتی در آن زمان نیز می‌گفت؛ مگر ما را یارای دیگران اجباری است؟!
خوب است تا راه را ادامه‌یی تا نوای بیداری آنان
و رفت تا لب روشنایی
و اکنون گویی در بر اوست...

راه سبز همیشه سبز است...

دگر باره سبز رهان نشان دادند که همواره راهشان از گذرگاه صلح است و تسامح و آشتی طلبی و همه‌ی سبزی‌ها... 

نشان دادند که خشونت در آیین آن‌ها نیست٬ نشان دادند حتی برای رسیدن به حق حاضر نیستند حقی ناحق شود٬ نشان دادند حضور در قدرت و خبر داشتن از پستوهای آن فاسدشان نکرده... 

آری٬ آخرین بیانیه سبز را می‌گویم که باری دیگر روحی دمید اندرون سبز جامگان پایدار...

عبرت نمی‌گیریم...

همه سخنم در نوشتاری که می‌آید از روزگاری است که پی‌درپی در تکرار است و گویی ما را عبرتی از آن نیست٬ این اثباتی که اگر رای‌گیری خیابانی هرچقدر برای مخالفان یک حکومت نشان‌دهنده حقانیت آن‌هاست، برای حکومت مستقر نشان از هیچ نیست جز اینکه به ترس دچار آمده٬ و آن خشمی که ما را دچار شده و یک بار نسل پیشین با شعار و آتش زدن خواست سعادت را بخرد و گذارش به بهشت نیفتاد و مرا بدین پرسش می‌رساند که آیا قرارست نسل امروز، نسل روزگار شفافیت، نسل روزگار خبر، روزگار آبی و سبز هم باید از همان راه بگذرد...؟

نوای دانشگاهیان در هم پیمانی با کروبی برای ارتقای دموکراسی

بیانیه سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت):

به ارتقای دموکراسی و حقوق بشر آری بگویید 

بیان مطالبات جریانات اجتماعی، سیاسی، صنفی و ... در چارچوب این انتخابات، دستاورد بزرگ جنبش اصلاحی ایران در این دوره از انتخابات بود که بر اساس آن گفتمان انتخابات را به طور کلی ارتقا داده و این آیین سیاسی را به ابزاری برای ارتقای آگاهی و شعور سیاسی،‌ اقتصادی و اجتماعی عموم شهروندان مبدل نمود.

اکنون با توجه به رویکرد و جهت مثب آقای کروبی در این سو از کلیه‌ی شهروندان باورمند به دموکراسی و حقوق بشر می‌خواهیم تا با رای مثبت خود به مهدی کروبی و برنامه‌های اعلام شده از سوی وی، علاوه بر "نه" گفتن به سیاست های مخرب کنونی و مجریان آن‌ها، به آغاز دوره جدیدی از اصلاحات راستین سیاسی- اقتصادی و اجتماعی برای برداشتن گامی به سوی تحقق واقعی دموکراسی و حقوق بشر، "آری" بگویند.

درود بر شیخ آزادی‌خواه حزب‌گرا و سلام بر سید انقلابی حقیقت‌گرا

و امشب نیز همه شاهد اتحاد خجسته‌ی اصلاح‌طلبان بودیم٬ چه حتی با اصولگرایانشان٬ و روشنفکری‌های یگانه شیخ اصلاحات بر همه روشن شد که همواره بر تحزب٬ آزادی‌خواهی و اصول اصلی دموکراتیک پایبند بوده و حامی دانشجویان٬ روشنفکران و در یک کلام همه‌ی مردم ایران در همه‌ی برهه‌ها و حقوق آن‌ها بوده و خواهد ماند٬ و با برنامه‌هایی پیشرو سردار این حرکت به سوی آینده خواهد بود و تغییر را برایمان به ارمغان خواهد آورد٬ و سید ما نیز اینچنین با روشنگری خود شارلاتانیسم را افشا نمود تا دیگر جایی نماند برای لمپن‌های فاشیسم و بر بندند بساط خود را... 

و این اتحاد همواره روشن خواهد ماند تا پیروزی و غلبه بر فاشیسم...

یکه‌تازی شیخ اصلاحات بر عوام فریبان دروغگو

و امشب دیدیم که چگونه یگانه شیخ اصلاحات یکه‌تازی خود را آنچنان بر عوام‌فریبان روا داشت تا دیگر بدانند که لمپنیسم و شارلاتانیسمشان را هرجایی نبوده و شیخ ما را در قبال فاشیست‌ها سکوتی نیست و اینچنین افشا می‌کند آنان را تا در پوشش دفاعی خود مخفی شده و توان از سخنی را نداشته باشند...! 

امشب شیخ اصلاحات نشان داد که دیگر با آمار و ارقام دروغین نمی‌توان مردم را فریب داد و دیگر این دوره‌ها به سر آمده... 

و امشب یکه‌تار اصلاحات اصالت خود را نشان داده و قاطعانه از بزرگان اصلاحات حمایت و دافاع نمود تا به ما نشان دهد که مقتدرانه در ردای اصلاحات و همه‌‌ی آرمان‌هایمان ایستاده و تا آخرین گام همه‌ی آن‌ها را مقتدرانه پاس داشته و گامی به پس نخواهد نشست... 

و اینگونه شد تا در این شب حماسی این یگانه سردار اصلاحات آسمان را نیز لرزاند تا باز باران ببیارد بر ما و تازه شویم از زور استبداد و فاشیست و...

زمانی که روی می‌آوریم به نام‌ها‌...!

متأسفانه در نوشتاری شاهد انتشار ناآگاهانه‌ی همکلاسی‌های حامی نامزدهای انتخاباتی بودیم٬ که در آن اشکالات فراوانی از جمله انتشار ناقص بسیاری از حامیان کاندیدها بودیم٬ و البته اینگونه دسته‌بندی از پایه نادرست می‌باشد٬ و باید بر پایه‌ی تحلیلی اجتماعی حامیان آن‌ها را ارزیابی نمود٬ و اگر در میان دانشجویان نیز چنین ارزیابی بخواهیم داشته باشیم؛ بزرگترین تشکل‌ها و جنبش‌های فراگیر دانشجویی٬ دفتر تحکیم وحدت و دفتر ادوار تحکیم وحدت٬ دانش‌آموختگان ایران و همچنین ستادهای دانشگاهی حامی تغییر از نامزدی مهدی کروبی حمایت کرده‌اند که خود نشانگر حمایت و پشتیبانی قشر وسیعی از این دانشجویان که فعال در امور سیاسی بوده و عیار مشخصی را نیز دارا می‌باشند بوده و بسیاری از امور را در این صف‌بندی‌ها روشن می‌سازد. 

فرار میرحسین موسوی از اصل۴۴و خصوصی‌سازی٬بدیهی‌ترین اصول دموکراسی

دیشب را نیز به مناظره‌ی محسن رضایی و میرحسین موسوی نشستیم تا عیار اقتصادی طرفین و خصوصا میرحسین موسوی را در قبال این اقتصاددان مقتدر بسنجیم٬ و به وضوح دیدیم عدم اعتقاد و گریز میرحسین موسوی را در قبال اصل ۴۴ و خصوصی‌سازی که بدیهی‌ترین زیربناهای دموکراسی و آزادسازی اقتصادی بوده و ملزومه‌ی بسیاری از امور زیربنایی است که تمامی سیاست‌مداران و اقتصاددانان در آن به اتحاد نظر رسیده و ملزومه‌ی یکدیگر می‌دانند٬ ولی میرحسین موسوی علیرغم اینکه اقتصاد جنگ را پایان یافته می‌دانست٬ به کلی‌گویی‌هایی پرداخته و از بسیاری امور گریخت و برنامه و چشم‌انداز نوینی را متصور نگشت تا امیدها را بیش از پیش در این ناحیه نیز قطع نماید... 

حال باید دید که آیا ما باری دیگر خواهان روند کنونی و بیش از پیش دولتی نمودن نفت و دیگر ارکان کشور هستیم تا با این بیماری اقتصادی راه را ادامه دهیم و یا با اصول امروزین اقتصادی و راهی نوین قصد ادامه‌ی راه را داریم...؟!!!

چند پرسش دوستانه اکبر اعلمی از مهندس میرحسین موسوی

اکبر اعلمی خطاب به میر حسین موسوی: شما امام جمعه تبریز را می‌شناسید که دو بار با وی دیدار می‌کنید؟! 

صرفنظر از پرسش های بدون پاسخ و ابهاماتی که در مورد انگیزه و شیوه ورود مهندس میر حسین موسوی به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و همچنین نوع نگاه وی به پاره ای از مقولات سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی و نیز سکوت و بی تفاوتی ۲۰ ساله وی در قبال وقایع آذربایجان ،نابسامانی‌ها ،نقض حقوق بشر٬ تهدید حقوق شهروندی و آزادی‌های مشروع و انحراف از آرمان‌های نخست انقلاب وجود دارد، ایشان را شخصیتی پاکدست و درستکار می دانم. با این وصف بخشی از عملکرد ایشان و نزدیک شدن کبوتران حرم قدرت و فرصت‌طلبان حرفه‌ای به او نگرانی‌هائی را هم در من و بسیاری از همفکرانم ایجاد کرده است که لازم است در این مجال که مخاطبم شخص آقای موسوی است به چند مورد از آنها اشاره نمایم و منتظر واکنش منطقی ایشان باقی بمانم...

لمپنیسم و شارلاتانیسمی به نام احمدی‌نژاد و بی‌دفاعی به نام موسوی

همانگونه که به نظاره‌ی مناظره‌ی جنجالی دیشب نشسته و مباحث گوناگونی پیرامون آن شکل گرفت به وضوح دو شاخصه‌ی اثبات شده در باب طرفین بار دیگر اثبات گشت٬ و به روشنی شاهد امتداد بروز شخصیت و نوع گفتمان لمپنیسم‌گونه و شارلاتانیسمی که در آن بی هیچ ابا و دلیلی در باب اشخاص این نظام سخن گفته و با فحاشی‌های پی‌در‌پی از مباحث عبور کرده و مورد هجمه‌ی واهی قرار داد٬ و در مقابل موسوی نیز نتوانست آنچنان که باید از مواضع خود دفاع کرده و در مقابل این هجمه‌های پی‌درپی نه از حامیانش دفاع کند و نه از خود و نه حقوق ما٬ و احساس خطر ننمودنش در این ۲۰ ساله و حوادثی همچون قتل‌های زنجیره‌ای و کوی دانشگاه که چنین هتک حرمتی نسبت به دانشجویان شد و برنامه‌ای نیز در قبال نقدها٬ حتی در دفاع از یکی از شیوه‌های مطروحه در بدایت برنامه صورت نپذیرفت...

آیا چهار سال آینده را نیز با لمپنیسم ادامه‌ خواهیم داد و یا با بی‌دفاعی ۸سال قبلش خواهیم رفت که هیچ پشتیبانی از مدیران و مسئولان نداشتیم؟!

پاسخگو نمودن دولت با ملی نمودن سهام نفت

متأسفانه در اثر کم اطلاعی از برنامه مردمی کردن سهام نفت عده‌ای از دوستان دچار کج‌فهمی‌هایی شده‌اند که لازم می‌دانم تا توضیحاتی را در این باب ارائه نمایم: این برنامه شامل دو بخش است٬ در بخش اول دولت از ثروت و پول حاصله از فروش نفت برای مخارج روزمره و کارهای زیرساختی که دوستان عزیز نیز اشاره نموده بودند استفاده می‌نمایند٬ اما سود سرشار سالانه از فروش آن را نیان همه‌ی ایرانیان بالای ۱۸ سال که سهامداران حقیقی شرکت ملی نفت ایران هستند تقسیم می‌شود٬ چراکه دیدیم که این سود حاصله در این ۴ساله چگونه از میان رفته و ۳۰۰میلیارد دلار پایمال گشت و هرگز نمی‌تواتند صرف این حجم از کارهای زیربنایی گردد٬ بلکه از میان رفته و مردم نیز توانایی استفاده‌ی بهینه از آن را هرگز نخواهند داشت... اما برنامه نکات مثبت این برنامه...

موسوی و احمدی‌نژاد؛ هر دو پوپولیست در ردای دیگر...

آنچه تا کنون در مستندهای سیما مشاهده نمودیم٬ چیزی جز موج پوپولیستی و عوام فریبی را در برنداشته٬ و مرا بدین سؤال واداشته که آیا باز هم پوپولیست‌ها حاکم خواهند شد؟!
آنچه در شب اول مستندها مشاهده نمودیم٬ طبق انتظار موجی از همان عوام‌فریبی را برایم تداعی نمود که چهار سال پیش بر همان موج چنین رئیس جمهوری را دارا شدیم و اینبار با موجی از رضایتی که سعی بر تحمیل دروغین آن را در فیلم داشت... ولی با امیدها بر نظاره‌ی مستند میرحسین نشستیم تا شاید سخنان دوستانمان را دریابیم و تغییراتی خلاف انتظار بینیم٬ ولی افسوس که او نیز با ادامه‌ی سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم و مچ‌بندهای سبز و... همچنان خواهان سوار شدن بر چنین موجی است تا با نشست با عموم و فریبشان و نشان موج ناراضی بر آن‌ها سوار شده و براند آنچه بر ما رفت این چهار سال را... آیا به راستی باری دیگر ما را چنین خواهد شد و باز هم پوپولیست‌ها حاکم خواهند شد؟!

فتح پلی‌تکنیک به‌دست دانشجویان حامی کروبی

درهای دانشگاه امیرکبیر به سوی یاران دبستانی باز شد. میله‌های دانشگاه شکست تا تمامی دانشجویان فارغ از ستاره‌های‌شان دوباره قدم به دانشگاه بگذارند. دیگر درهای دانشگاه بر روی دانشجویان بسته نبود و دانشجویان ممنوع‌الورود وارد دانشگاه شدند. روزی که نه‌تنها دانشجویان ممنوع‌الورود بلکه دانشجوی زندانی نیز به دانشگاه بازگشت، و این مجید توکلی بود که پس از تحمل حدود ۱۰۰ روز زندان، پس از آزادی به دانشگاه آمد تا در کنار آنها سرود یار دبستانی را زمزمه کند. روزی که دانشگاه فریاد برآورد «هنوز زنده است». روزی که حرکت جنبش دانشجویی از دیگر دانشگاه‌های کشور به خیابان حافظ رسید و دانشجویان در مقابل درهای بسته دانشگاه امیرکبیر فریاد زدند «دانشجو می‌میرد ذلت نمی‌پذیرد». روز نهم خرداد ۸۸، روزی که مهدی کروبی قدم به دانشگاه امیرکبیر گذاشت.

طرح کروبی برای اصلاح خدمت سربازی جهت حرفه‌ای شدن آن

در این طرح نیروهای مسلح ایران از حالت تکیه بر سربازان وظیفه به تکیه بر نیروهای عمدتا حرفه‌ای تغییر شکل خواهند داد. تمامی مشمولین خدمت نظام وظیفه به دو گروه تقسیم می‌شوند: الف) افرادی که به هر دلیلی تمایلی به انجام خدمت نظام وظیفه نداشته و مایلند با پرداخت مبلغی هزینه جبرانی آن را  پرداخته و با شرکت اجباری دریک دوره آموزش نظامی ۶۰ روزه با نحوه به‌کارگیری سلاح و اصول مقدماتی و کاربردی رزم‌آشنا و به مدت ۲۰ سال نیز به‌عنوان نیروی ذخیره تلقی و در صورت نیاز کشور در زمان ضرورت و بحران بلافاصله حضور یافته از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی مملکت دفاع نمایند. ب) افرادی که قصد انجام خدمت نظام وظیفه را دارند و پس از گذراندن دوره آموزشی در یگان‌های نظامی مربوطه متناسب با نیاز هر نیرو می‌توانند حداکثر تا مدت ۳ سال و درصورت نیاز نیروهای مسلح تا سقف زمانی پنج سال با اخذ حقوق به خدمت بپردازند.

میرحسین گزینه‌ی مطلوب رهبری و نظام

به گمانم در انتخابات پیش رو با اتخاذ مواضع کاندیداها چنین طیفی را می‌توان مشاهده نمود: احمدی‌نژاد را اصولگرای بنیادگرا٬ رضایی را اصولگرای اصلاح‌طلب٬ موسوی را اصلاح‌طلب اصولگرا و کروبی اصلاح‌طلب پیشرو 

در چنین طیفی میرحسین موسوی به علت اتخاذ مواضع محافظه‌کارانه‌اش و حرکت کندش و برقراری توازنی بین گروه‌ها و تشکیل دولتی ائتلافی شامل همه‌ی احزاب و دسته‌ها و در واقع تعدیل شده‌ای از احمدی‌نژاد٬ آنچنان مطلوب نظام می‌نماید که رهبری به دیدار ایشان رفته و تمایلات خویش را پدیدار می‌سازند! 

اما کروبی که که با اتخاذ مواضع صریح و پیشروی خود مستحکم و استوار ماه‌هاست با برنامه‌های بی‌بدیل خود گام به عرصه نهاده و مطالبات بخش‌های وسیعی از جامعه را با آزادگی‌های وسیع٬ تلاش‌های بی‌دریغ و بیانیه‌های پیشگامانه‌ی خود بیان می‌دارد به حتم نمی‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای نظام باشد٬ چراکه گام‌های بلندتر و پیش‌تری بر می‌دارد...