KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

چه جالب شده اینجا

۱)آقایان خیلی وقت است کاسه داغ تر از آش شده اند در مورد مسایل اختصاصیه زنان...! از پست های  مربوط به زنان شان لذت میبریم.

۲) جناب آیت ا...!!!!  که زنا را موجب زلزله دانست...اگر اینطور است هرروز شاهد زلزله ی ۸ ریشتری در دیگر کشور ها خواهیم بود... 

۳) کشوری که حاکمانش ظالم باشند خداوند بلای آسمانی نازل میکند  

۴) احتمالا آقایان رویشان نشده دلیل شماره ۳ را برای زلزله  شماره ۲بیاورند 

۵) مدت زیادی همکلاسی را باز نکرده بودیم جدیدا که باز میکنیم همه چی جالب انگیز ناک است!  

۶) آقای عزرائیل بنده هنرمند نیستم!!  گیتار شماعی زاده را هم با خودت ببر!! روحش شاد! 

۷) اممممم همین !... 

هر کس از بهار درسی میگیرد

چیزی گم کرده ای؟ عیدی ات را... 

هزاران بار بوی عیدی را همراه با فرهاد خوانده ای... 

امسال هر پرنده برایتان پروازی در آسمان خواهد کرد و کیسه ی عیدیتان را میاندازد به سویتان.. 

بهار برای هرکس درسی دارد و تجربه ای...به بهار ایمان داشته باش..هر سال بهتر از سال قبل برایت عیدی میدهد. 

پیامت را از پرنده بگیر...حتی اگر پرنده ای فرسوده برایت بیاورد...   

 

 

نکته: قالب چه مخملی!!!! شده...هی خوشم میاد هی نگاش میکنم.

 

 

واقعیت (۳)

تو تاکسیه یه آدمه جوون یه مسافر پیر میشینه...جوون صدای ضبطش بلنده و لینکین گوش میده...بیچاره مسافره پیر!

 یا تو تاکسیه یه آدمه پیر یه مسافر جوون میشینه راننده آهنگای دهه فلان رو گوش میده..جوونه کلافه میشه خوب... 

یکی نیست بگه تو یه تاکسی هر ۵ نفر آدم یه سلیقه متفاوت دارن...پس یا آهنگ نزارید که دیگران اذیت شن...یا اگه میزارید یه جوری بزارید که متناسب با سلیقه هر دو رده ی سنی باشه... 

این ناهنجاریه و احترام نگذاشتن به حریم بقیه... 

این واقعیته.. 

واقعیت (۱) 

واقعیت(۲)

دو نیآور,میبازی

خدا خدا میکنی تاس را که میریزی ۲ نیاوری که مار نیشت بزند و این همه راه را به پایین سقوط کنی. 

 اما حالا که نیشت زده و درگیره مارهایی... 

تورا چه به مار و پله بازی کردن؟؟ 

اینها مال سالارانی است که ۶ بیآورند و جایزه اش را بندازند! 

منچت را بازی کن..پشت منچ را بسپار به سرورانت! 

خواجه نصیری ها خسته نباشید

امروز بچه های بسکتبال خواجه نصیر تو سالن هوافضا ساعت ۴ با امیرکبیر مسابقه داشتند و بردند! 

به اقایان : رهام صادقی.محمد عظیمی.محمد حیایی.علی مالکی.آرین روادگر.محمد قادری.طاها مالکیان.نوید شهبازی پناه .امیر حسین زورمند.علی سلیمانی. سینا جهانداری.پوریا ابریشمی.امیر قوام .سینا غفاری....  

خسته نباشید میگم چون بازیه واقعا جذابی بود و پر هیجان! 

اسم و فامیلیایه مابقیشون رو نمیدونم شرمنده !اگه کسی میدونه بگه اضافه کنم...

واقعیت (۲)

خیلی جالبه..هیچ کسی دوست نداره به حریمش تجاوز شه.. خیلی راحت عادت خیلی از ماها شده تو ترافیک تو ماشین بغلیمون سرک بکشیم...ماشین چهارچوبه شخصیه اونه...  

شاید یه تبصره باشه که بگه کسانی که قصد (امر خیر) دارن یه نگاه حلاله!! اما منظورم کلیه!!

زوم کردن رو ماشین بغلی اگه اسمش تجاوز به حریم شخصیشون نیست پس چیه؟؟ 

این طنز نیست... 

 

واقعیته...!  

 

واقعیت (1)

واقعیت (۱)

من:الو؟ 

یکی: ببین زهره خانوم من مغز ندارما..****!....****.بیب!!********!!(کلی فحش)  

و صدای قطع شدن گوشی که حتی نفهمید اشتباه گرفته..جمله ی "من مغز ندارم" جالب بود واسم .این روزا مغز نداشتن و "اینجور خل بازیا" افتخاره؟؟ واقعا مغز نداشتن افتخاره؟ تاجایی که میدونم همه به مغزه پر میبالیدن! این جمله رو نمیشه یه شیطنت جووونی حساب کرد.یا یه رفتار طنز..! 

این ناهنجاریه... 

این واقعیته..واقعیت!

چرا؟؟؟؟؟؟؟

منظورم به شخص یا گروه خاصی نیس! 

با دونه دونه ی شماهام!! 

چرا؟؟ 

چرا؟؟؟

صد بار اگر توبه شکستی بازآ

تلویزیون خودشو کشت از صبح تاحالا , یکی تحویلش بگیره.

برید توبه کنید اینا خیالشون راحت شه...! 

جناب قرائتی شبکه ۱ : درهای توبه بازه همیشه.تا دیر نشده توبه کنید. 

  

یلدا مبارک

            یلدا ، شب تولد خورشید است .

ادامه مطلب ...

دفعه ی آخرتون باشه ها !!

ای بابا چرا انقدر غر میزنید دوستان؟؟  

مگه نمیبینین که... 

قشر "حداقل", یه اتوبوس بیشتر نیستن؟  

همه چی خوبه.همه چی آرومه.هیچ مشکلی نیست.آزادی در حد مطلق و اینا..    

الان همه از سرخوشی مصداق بارز این بیتیم..

   زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست/ پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست 

 

هرکی مشکلی داره  با این آزادی (و دموکراسی در حد مرگ) جزء آدمیزاد حساب نیست چون خیمه ی نظام آسیب میبنه.شما حداقل ها دفعه ی آخرتون باشه در خواب شبانه عالیجنابان اختلال ایجاد میکنین ها...!  مگه نمیبینید شبانه روز دارن واسه شما زحمت میکشن؟

 

نکته:(من در حال متنبه شدنم..کسی خواست به ما بپیونده بگیم واسمون کلاس اخلاق بزارن)  

من و سایه

منم و سایه ام ، قرمزیه ماه روزهاست دیگر به رخ نمیکشد هلالش را. 

بهتر.... 

هرچه بی ریا تر شوی بیشتر برایت سنگ میشوند... 

خوشحالم از همه ی این سنگ هایی که با نیشخند بی اعتنای من باز هم پرتاب شدند 

تا بدانم زندگی از هر زمان دیگری زیباتر است . تا بدانم معنیه ارزش را...

با لبخندی عمیق از سمت تیر رها شده از چله... 

  

 

 

مه پاره

شیرین لبی شیرین تبـار               مست و مـی آلود و خمار

مـه پـاره ای بی بند و بار               بـا عشوه های بی شمار

هم کرده یـــاران را ملـول               هـم بــرده از دلهــــا قـــرار

مجموع مـه رویـــان کنــار               تـو یــار بــی همتـــا کنــار

زلفت چو  افشان میکنی               مــا را پریشـــان میکنــی

آخــر من از گیســوی تــو               خـود را بیاویــــزم بــــه دار

 

 

 

 (( داشتم گوش میدادمش گفتم یه تیکه اش رو بزارم.همین))

یه حرف درگوشی

حیف کردنِ نعمتی مداوم زیر گوشی میخواند. 

  

       راست میگفت: 

  

حیف است انسانیت برای علفِ هرز. 

  

برای داشتنِ باغچه ای زیبا باید بی رحمانه هرز علف ها را کند. 

 

شک دارم "کدِ تائیدِ انسانیت در نظرات" هم او را انسان بداند ! 

ادامه مطلب ...

هدف

در اوج سقوط...  

به ناگاه هلال چنگت به سان تیری که آرش کمان گیر از چله رها کرد  

به هدف خورد.  

درست نشانه بگیر. 

مبادا کور کرکسی را به جای شاهینی تیز بال اشتباه بگیری. 

 

(( واسه تاکید بیشتر به خودم آوردمش بالا)) 

 

جدال بین مردانگی و خیانت...

 خانم ها و آقایان : 

 

یک جوان عاشق پیشه سنتی و رگ گردنی که میخواهد مرامش را در جامعه ای تغییر یافته محک بزند. 

 

به راحتی میشود دید لحظه به لحظه ی تصاویر, فریاد دلخوری از مردانی است که از مردان قدیم در فاصله افتاده اند.   

 

 مردانگی که هرکجا در حال بروز بوده با فریاد ((از مد افتادگی)) سرکوب شده و بنابراین بخشی از وجود مردانه شان انکار شده. 

 خلاء بین مردان گذشته و حال....

ادامه مطلب ...

از آوای ساده

 مهم نیست آنچه در  مغز سیم های آن ساز بی کوک میگذرد..
 

 ((آوردمش بالا چون خواستم تاکید کنم )) 

 

ای بیخبر زِ لذتِ شٌربِ مُدامِ‌ ما

 تَرسَم که صَرفه ای نَبَرد روزِ بازخواست   نانِ حلالِ شیخ زِ آبِ حرامِ ما. 

حافظ 

 

  

صرفه بردن:پیش اُفتادن.منظور کار خداپسندانه اس. 

روز بازخواست:روز قیامت. 

نان حلال شیخ: ****   (سانسور )

آب حرام:شراب 

 

(به موضوعش نیگاه نکنین زیاد.برای اولین بار در ایران زدم که یه تنوع شه. 

هم ادبیاته هم سیاسیه هم طنز همه چی هست...) 

قافله

کور میشوم بر تمناها. 

بانگ بیکران شدن کن . 

اگر عزم رفتن کنم با این قافله تا ابد میروم... 

تا ابد...

نترسون بید و از باد

چه ترسی داره بوسه بر لب خونین آزادی؟ 

چرا وحشت کنم از عشق؟ چرا برگردم از شادی؟؟ 

 

 

داریوش اقبالی(نترسون)

مانند تو.

 شاید آنروز هم مولانا مانند تو بود که گفت: 

گاه سوی وفا رَوی/گاه سوی جفا رَوی/آنِ منی کجا رَوی؟/بی تو به سر نمیشود.... 

 . 

به مانند تو پر التهاب اما پریشان... 

درست مانند تو.... 

 

تلخ

آخر غربت دنیاست وقتی به اندازه ی هزاران بار از بخشایش سیر شده ام!  

نه به خاطر شیرینی ات .. 

نه به خاطر نمک لحظه ها.. 

به خاطر عادت به تلخی ها..  

از لِرد* های ته شراب که تلخ تر نیست...هست؟؟ 

 

 

 

  

 پ.ن: لِرد=ذرات و یامایع غلیظ که انتهای ظرف ته نشین میشود.[لِرت هم گفته میشه]  

پائیز شنوا

فریاد برگهای زیر پا را جز پاییز, پرندگان هم میشنوند. 

این شنیدن کجا و آن کجا...؟؟  

هیس!!! بهتر گوش بده.

چه میدانی لذت صدای رودخانه بعد از تندی باران چیست؟؟  

چه میدانی رنگین کمان پاییزی تورا تا کجا میبرد؟؟ 

پاییز...پر احساس ترین شنونده ی دنیاست.

 

هرچی دوس داری برداشت کن

عمود خیمه بی بنر شد!!!! 

 

پ ن : استغفرا... میخواستم یه چیزی اضافه کنم ها!!!  پشیمون میکنن آدم رو!

انکار بی تابی

نمایانی جنون میطلبد.. 

 چندین برایت خلق شده اند؟؟.. هم مکان و هم زمان و هم آسمان؟ 

 نوری از لای بال های فرشتگان رد شده. 

بی ریا ماه باش. 

  

 

راست میگفت

راس میگفت.

شیرینی را نخواهی فهمید  وقتی دیگر هیچ بازی برایم عروسک نمی اندازد. 

 میدانی؟ آخر از بس زمان را شمردم آغوشم بخیل شده و چشمانم یخ!!

و این  شاید دلیل تمایلم به آبی یخی باشد.

.  

 باز هم راست میگفت ...تو به خودت باخته ای. 

 

 

 

ش.ع.و.ر

۱۰۰ رحمت... 

مغزش را با گوسفند عوض کرده نه برای اینکه گوسفند باشد. 

برای اینکه گوسفندی آدم نما باشد. بدون ذره ای ش.ع.و.ر. 

موجب خوشحالیست. 

پیدا شو

خدایا... 

هرکجا هست بالهایش نشکسته باشند تا سپیده ی صبح.

به قیمت پیدائی... 

شبی دراز مثل قصه ی شهرزاد .... 

مثل لرزش قلب یک مادر.

۷ آبان

فردا هفت آبان روز جهانی کوروش بزرگ را گرامی می داریم.

تا کرانه

نمیدانی بال هایم تا کجای آسمان میرود... 

تا تمنای ماه...  

.

. تا کرانه..

نمیدونم

نمیدونم چرا باید الکی به یه پستی که شاید هیچ ارزشی نداره انقدر بها داد! 

که در قسمت ۴۳ نظرش چیزی شبیه جنگ روانی اتفاق بیافته!!  

ایا پستی به این زنندگی لایق ۴۳ نظر و کلی منبع معتبر و این همه نظرات ارزشمند بود؟  

لایق این وقتی که گذاشته شد واسه تایپ کردنش؟

تکراری

متن های تکراری زیاد شده یا همونا رو دوباره میارن بالا؟؟

سبز

پنجره ها زرد مانده اند و

 ما ه و سرزمین و رود خونین است

و من مست شرابی خونین تر به قدمت کار اضافه ی قلبم.

سبز باشید.

مرد و زن!

مردی می‌خواست زنش را طلاق دهد. دوستش علت را جویا شد و او گفت: این زن از روز اول همیشه می خواست من را عوض کند. مرا وادار کرد سیگار و مشروب را ترک کنم. لباس بهتر بپوشم، قماربازی نکنم، در سهام سرمایه‌گذاری کنم و حتی مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم! دوستش گفت: اینها که می‌گویی که چیز بدی نیست! مرد گفت: ولی حالا حس می‌کنم که دیگر این زن در شان من نیست!!!!!!!

پائیز مستت میکند.

زمستان به خیالت آغاز است, نبود  

و بهار پایان,...

شلاق تابستان باز هم جایش نمی ماند.

با شادی بارانی ات را میپوشی و میدوی به سوی فرداها.

اینک باران است و ابر است وبرگ است و پائیز....که مستت میکند.

وشعری از مهدی اخوان ثالث که میخوانی: پادشاه فصل ها پائیز...

کوتاه..

خود را به فرد بهترى تبدیل کن و مطمئن باش که خود را مى‌شناسى قبل از این که شخص دیگرى را بشناسى و انتظار داشته باشى او تو را بشناسد.

نهضت مخملی ارتش دامبلدور

در آستانه  به بازار اومدن فیلم 6 هری پاتر یه فلاش بک به فیلم 5 میزنم که خالی از لطف نیست.

البته قبلش اعتراف میکنم رو سر خودم هاله نور رو دیدم که این ها رو نوشتم ها!

ادامه مطلب ...

بدون عنوان...!

آقای توکلی ؛ چرا ؟

چرا به دسته بندی متن های دوستان تجاوز میکنید ؟!

آیا این کار صحیح است ؟ شاید من از مطلب خود درکی کنم ؛ که گویا از نظر شما ادبی باشه و از نظر من, درک فرهنگی ملی بکنم .. یا ..

خلاصه اینکه من گشتم( و میگردم) دیدم ( و میبینم)موضوع پست من در دسته بندی شما نیست(و نبوده) !! هیچی انتخاب نکردم.. ( و نمیکنم)

پس این تجاوز شما خلاف  هر چی انسانیت .. حقوق نویسندگی .. و .. است من این حرکت ضعیف کشانانه ی شما را فراموش نمیکنم و حتما تا نتیجه نهایی پیگیری خواهم کرد ؛ تا باشد قدرتمردان ای همچون شما، ********  ***  ***   ***** .   


تابستان کجا بود ببیند؟

 شلاق تابستان ؛ جایش نمی ماند ..
آن زمان که پرده های اتاق هم به سایه ما مینازیدند!

جای مرا نگه دار

ببخشید !!!  

اعتراف میکنم....

ادامه مطلب ...

چو عضوی بدرد آورد روزگار...

 پدر معنای انسانیت چیست؟ 

مدل هایی  ایتالیایی که از مقابل چشم دوربین روبرویشان میگذرند! 

دست راست همه شان سبز بسته شده! 

اجرا تمام میشود! 

و طراح لباس آمد! 

لباس سبزی به تن یک طراح ایتالیایی که روش نوشته بود ....ندا... 

بله ! درست دیدم 

و من با تلخندی.... 

پدر قسمتی از انسانیت را دیدم.   

( بنی آدم اعضای یکدیگرند...)

حق

حق این است؟ همان ناحق رنگ شده؟

خط

ضربان قلب یکی, دیگه اون خطهای هفت و هشتی پشت هم نیست
قلب ایستاد
خطها صاف شد...  

و تنها نشان عزا ماند دور دستان ما.

 

 

نظر من

دو روزه تو هیچ متنی نظر ندادم! 

لطفا حقوق معنوی رو رعایت کن دوست عزیز  

و به اسم من نظر نزار! 

خوبی به کی آمده!! من نفهمیدم ..


من کیارش مظفری ( به دلیل محدودیت پست از اکانت خانم کرمی استفاده می کنم ) سعی کردم برای چیزی که برایم ارزش زیادی داره  ؛ هدیه بدم که الان E-mail  ها و نظراتی مبنی بر اینکه هاست رایگان تو اینترنت ریخته  و کار شما معنی نداره ؛ میبینم !!

آقایان یا خانم های ناشناس ؛ دلم میخواد یک سایت فقط یک سایت نشون بدید که هسات رایگان با C-panel  بده بهم !! خدا به داد اون مردمی برسه که بدون تحقیق ، مهر تهمت به بقیه می زنند ..




دامنه رایگان .CO.CC

هاستیگ رایگان ؛ هدیه به تمام دانشجوبان دانشگاه خواجه نصیر:

دامنه .co.cc  را به رایگان از سایت زیر ثبت کنید و به مناسبت تولد شیداب ؛ هاستینگ هدیه بگیرید :

     http://www.co.cc    با IP  ایران وارد نشوید تحریمیم ..

بعد از نصب DNS های دامنه را به

NS1.MAROONHOST.COM

NS2.MAROONHOST.COM

تغیر داده و با  من art@kiafilm.com  تماس بگیرید ؛ تا اکانت شما ایجاد شود .


هاستیگ رایگان ؛ هدیه به تمام دانشجوبان دانشگاه خواجه نصیر

هدیه تولد شیداب (shidab)

هاستیگ رایگان ؛ هدیه به تمام دانشجوبان دانشگاه خواجه نصیر

ادامه مطلب ...

میزان

سهم من از ایران این همه ریا نبود! 

 نه سرکوب بود! 

نه کتک! 

نه نیروی ویژه که زیر چکمه هاش....! 

 تاسف میخورم! 

 واسه کسانی که دراین سرکوب مسئولند! 

 ایا واقعا میزان رای ملت است؟؟؟