KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

آشوب از درون ، فشار از بیرون

آشوب از درون ، فشار از بیرون !

توصیه جرج سوروس نظریه پرداز انقلاب های مخملی به افراطیون داخلی

تصور این بود و انتظار می رفت برخی از گروه های مدعی اصلاحات که دل در گرو بیگانگان و چشم امید به حمایت آنان داشتند از رخدادهای چند سال اخیر عبرت گرفته و با مشاهده هویت وحشی و خونریز آمریکا ومتحدانش در «راه طی شده» تجدیدنظر کرده باشند. این انتظار، اگرچه هنوز هم هست و نشانه های امیدوارکننده ای از تصمیم به تجدیدنظر در جبهه اصلاحات به چشم می خورد ولی اظهارات گاه و بی گاه شماری از مدعیان اصلاحات حکایت دیگری نیز دارد، حکایتی تأسف آور و حاکی از آن که به جای عبرت آموزی، قرار است، خود عبرت دیگران باشند! نمونه ای از این دست را می توان در تاکید و اصرار دوباره برخی از مدعیان اصلاحات بر راهبرد «فشار از پائین، چانه زنی در بالا» ملاحظه کرد. نظریه ای «اجاره ای» که تاکید مجدد مدعیان اصلاحات بر آن، نشان می دهد این جماعت هنوز هم شعور مردم را دست کم می گیرند و یا، زلف خود را چنان به زلف بیگانگان گره زده اند که.... درباره نظریه اجاره ای «فشار از پائین، چانه زنی در بالا» که فرمول دستکاری شده وابستگی به آن سوی مرزهاست گفتنی هایی هست.
این دیدگاه که در سال های میانی دهه 70 از سوی مدعیان اصلاحات و به عنوان راهبرد جبهه اصلاحات برای تسخیر سنگر به سنگر کانون های قدرت نظام مطرح شد، اگرچه نام یکی از مدعیان اصلاحات را بر تارک خود داشت ولی نه جدید بود و نه ساخته و پرداخته کسی که این نظریه را به وی نسبت می دادند. اصلاح طلبان، این نظریه را با واسطه «حسین بشیریه»، از «جرج سوروس»، مدیر بنیاد صهیونیستی «سوروس» وام گرفته بودند و برای پیشگیری از حساسیت مردم، در برگردان الفاظ آن تغییراتی جزیی داده بودند. در سال های میانی دهه 70 آقای «حسین بشیریه»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و رابط بنیاد صهیونیستی سوروس که چند هفته قبل برای اقامت همیشگی به آمریکا رفت، در یک جمع محدود و چند نفره که دو تن از اعضای سابق وزارت اطلاعات نیز در آن حضور داشتند، از راهبردی با عنوان «آشوب از درون و فشار از بیرون» سخن به میان آورد. وی معتقد بود که این راهبرد تنها راه ممکن برای تغییر ساختار نظام اسلامی و جایگزینی آن با یک نظام سکولار است. براساس این راهبرد- که جرج سوروس از آن با عنوان فرمول انقلاب های رنگی یاد می کند- گروه های اپوزیسیون در گام اول به ترویج نارضایتی در میان برخی از اقشار اثرگذار و مطرح جامعه نظیر دانشجویان، معلمان، کارگران، اقلیت های قومی و مذهبی روی می آورند. به گفته جرج سوروس فلش این نارضایتی ها باید به سوی نظام حاکم باشد و ساختار آن را نشانه بگیرد و نه فقط عملکردها را. در این راهبرد رسانه ها نقش اصلی را بر عهده دارند و با مدیریت نارضایتی ها می توانند آنها را به ناآرامی و آشوب تبدیل کنند (آشوب از درون)! گام دوم، تبدیل آشوب ها به «بحران» و یا «بحران نمایی» است. در این حالت، گروه های اپوزیسیون ضمن متهم کردن مسئولان بلندپایه حاکمیت به خودکامگی و اقتدارگرایی و یا بی عرضگی و ناتوانی در حل بحران، از قدرت های خارجی برای دخالت و پایان بخشیدن به بحران دعوت می کنند. (فشار از بیرون)! سوروس بر این باور بود که فشارهای بیرونی نقش کاتالیزر را بازی می کنند و زمینه را برای تسلیم حاکمیت در مقابل خواسته های اپوزیسیون فراهم می آورد! و از آنجا که خواسته های اپوزیسیون با خواسته قدرت های بیرونی همخوان است، امتیاز دهی حاکمیت به اپوزیسیون، نهایتاً می تواند استحاله و دگرگونی در ساختار آن را به دنبال داشته باشد.
مدعیان اصلاحات، راهبرد خیانت آمیز «آشوب از درون و فشار از بیرون» را از ترس حساسیت مردم به «فشار از پائین و چانه زنی در بالا» تبدیل کردند بی آن که در ماهیت آن، یعنی ایفای نقش ستون پنجم دشمن در داخل کشور - که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم- کمترین تغییری داده باشند. اوایل سال 83- خردادماه- یکی از مدعیان اصلاحات که در پی ناامیدی از این جبهه ایران را به مقصد پاریس ترک می کرد، قبل از عزیمت به فرانسه، طی مصاحبه ای با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران- ایرنا- به طور تلویحی اعتراف کرد که منظور اصلاح طلبان از «چانه زنی در بالا» همان فشار از بیرون بوده است. اگرچه بدون این اعتراف نیز مقصود اصلی مدعیان اصلاحات به وضوح قابل درک بود و مواضع و عملکرد آنان کمترین تردیدی باقی نمی گذاشت که نظریه «فشار از پائین، چانه زنی در بالا» همان راهبرد صهیونیستی «آشوب از درون و فشار از بیرون» است.
اکنون به موارد زیر که فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست توجه کنید؛ نمونه هایی از مواضع و عملکرد مدعیان اصلاحات که همزمان با مطرح شدن راهبرد فشار از پائین، چانه زنی از بالا، صورت گرفته و البته ناکام نیز بوده است.
1- آشوب 18 تیرماه 78 که در آن روزنامه های زنجیره ای و اکثریت مجلس ششم نقش ستاد عملیاتی و تبلیغاتی آشوبگران را بر عهده داشتند و بعدها شماری از بازداشت شدگان به ماموریت خود از سوی سرویس های اطلاعاتی آمریکا اعتراف کردند و اسناد آن نیز برملا شده است. گفته می شود در جریان آشوب های 18 تیر، کیان تاجبخش- نماینده سوروس در ایران - که از آمریکا وارد کشور شده بود نیز بازداشت شد ولی با فشار یکی از مسئولان بلندپایه دولت وقت آزاد گردید!
2- طرح شعارهایی نظیر توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد! اسلام دین خشونت است!احکام اسلامی برای 1400 سال قبل کارآمدی داشته است! مظاهر دینی، نماد عقب ماندگی است و باید حذف شود! انزوا و عقب افتادگی ثمره دو دهه انقلاب است! و...
3- هجوم همه جانبه به سپاه، نیروی انتظامی و سایر مراکز اقتدار نظام.
4- اصرار بر رفراندوم برای تغییر قانون اساسی و تاکید بر تغییرآن بخشی از اصول قانون اساسی که ضامن ساختار اسلامی نظام است.
5- ارائه لوایح دو قلو برای افزایش اختیارات رئیس جمهور .
6- تاکید بر حذف نظارت استصوابی و پیشنهاد آزادی بهائیان، مفسدین اخلاقی و اقتصادی و حتی تاکید بر آزادی ورود جاسوسان به مجلس.
7- طرح مجلس ششم برای حذف گزینش ها از تمامی مراکز نظام.
8- تهیه طرح 3 فوریتی مجلس ششم برای الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی دقیقاً در حالی که ایران اسلامی در چالش هسته ای حساس با غرب بود و جک استراو از این اقدام نمایندگان اصلاح طلب مجلس با عنوان همراهی مردم ایران با آمریکا و اروپا و مخالفت آنها با جمهوری اسلامی ایران یاد کرد.
9- طرح غیرقابل تعقیب بودن مجرمان بعد از ورود به مراکز آموزش عالی.
10- حمایت جبهه اصلاحات از مفسدان اقتصادی (تقریباً بدون استثناء)!
11- حمایت از حضور دشمنان تابلودار نظام در روزنامه های زنجیره ای.
12- اعتصاب نمایندگان مجلس و استعفای دسته جمعی برخی از دولتمردان.
13- و ...
گفتنی است که بعد از شکست اصلاح طلبان در انتخابات دوره دوم شوراها و دوره هفتم مجلس، دهها تن از مهره های اصلی این جریان به خارج از کشور گریخته و هم اکنون آشکارا با سرویس های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل همکاری می کنند و...
همانگونه که ملاحظه می شود، عملکرد و مواضع مدعیان اصلاحات آشکارا و بی کم و کاست با اهداف اعلام شده آمریکا و اسرائیل همخوانی داشت و دقیقاً در راستای راهبرد خیانت آمیز «آشوب از درون و فشار از بیرون» تنظیم شده بود یعنی همان راهبرد بنیاد صهیونیستی سوروس که مدعیان اصلاحات از آن، با اندکی تغییر در الفاظ با عنوان «فشار از پائین و چانه زنی در بالا» یاد می کردند! همین جا قابل ذکر است که بعد از بازداشت چند جاسوس آمریکایی مرتبط با سرویس های بیگانه در چند ماه گذشته، موجی از اضطراب و دلهره در جبهه اصلاحات پدیدار شد و برخی از کسانی که خود می دانستند چه کاره اند، با ناشی گری به حمایت از بازداشت شدگان پرداختند غافل از آن که بازداشت شده ها اطلاعات مستند و رسواکننده ای از محافل پنهان این جبهه ارائه کرده اند. اطلاعات مستندی که در صورت انکار بعدی جاسوسان بازداشت شده نیز به آسانی قابل اثبات است.
مروری هرچند اجمالی و گذرا بر مواضع و عملکرد مدعیان اصلاحات و روابط پنهان و آشکار آنان با محافل- مخصوصاً اطلاعاتی- بیگانگان، انگشت حیرت را به دندان نزدیک می کند که چگونه علی رغم اینهمه طرح و برنامه، صرف هزینه های هنگفت و حمایت های گسترده بیرونی، کمترین موفقیتی نصیب جماعت مورد اشاره نشده است؟! پاسخ این پرسش را بایستی در باورهای دینی مردم و مدیریت الهی رهبر معظم انقلاب جستجو کرد که خود حدیث مفصل دیگری است.
و عجیب تر آن که هنوز هم افراد و جریان هایی با همان افکار پوسیده در همان راهی که بارها به چاه رسیده است گام برمی دارند؟! به دو نمونه زیر توجه کنید.
الف: چند روز بعد از انتشار گزارش 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا که در آن بر صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران تاکید شده بود و صاحبنظران صاحب نام دنیا از این گزارش با عنوان رسوایی بوش یاد کردند، 333 نفر از مدعیان اصلاحات با امضای بیانیه ای خواستار تعلیق غنی سازی اورانیوم در ایران شدند، یعنی آرزویی که آمریکا و متحدانش علی رغم چند سال تلاش پی درپی از رسیدن به آن ناکام مانده بودند. اسامی برخی از امضاکنندگان این بیانیه که نامی غیر از ستون پنجم آمریکا و اسرائیل نمی توان بر آنها نهاد در خبر ویژه کیهان 86.9.28 درج شده است.
ب: همزمان با جنب و جوش انتخاباتی مجلس هشتم، گروهی دیگر از مدعیان اصلاحات در همراهی کامل با آمریکا و متحدانش بیانیه ای صادر کرده و خواستار نظارت بین المللی بر انتخابات مجلس هشتم در ایران شدند یعنی دقیقاً حرکت در راستای همان راهبرد اجاره ای و زمینه سازی برای «فشار از بیرون»!...
روز چهارشنبه رهبرمعظم انقلاب در دیدار صمیمی دانشجویان و دانشگاهیان استان یزد با ایشان، ضمن تاکید بر ضرورت «اعتماد به نفس ملی» از همنوایی عده ای در داخل با امواج یأس برانگیز تبلیغات بیگانه یاد کرده و فرمودند: «ملت و به ویژه دانشجویان، نخبگان و مسئولین باید راههای جدید بیگانگان برای تضعیف ایران اسلامی را شناسایی و پیش بینی کنند تا بتوانند حیله های جدید آنان را خنثی سازند».

 

غدیر

  غدیر؛ راز تکامل انسان


 خداوند آخرین پیامبرخود محمّد مصطفی(ص) را با معجزه قرآن به سان کاملترین کتاب حاوی کلام خویش مبعوث فرمود تا انسان گرفتار در موهومات کتب تحریف تحریف شده انجیل و تورات را که معبودش را در حصار تثلیث و صلیب می جست، هدایت کرده و در مسیر یگانه پرستی ذات اقدس حضرتش قرار دهد.

 "جاء الحق وزهق الباطل"، محمّد(ص) آمد و دنیای جاهلیت باطل را در گرمای تشعشعات نورانی خود محو کرد و رسالت جهانی خود را تا ابد، فصل الخطاب هدایت بشر قرار داد تا اسلام کامل ترین و جامع ترین راه سعادت آنها باشد.

 در دوران بعثت، تفسیر و تبیین آیات الهی، توسط وجود نازنین پیامبر اسلام(ص) انجام می شد و مسلمین زیرچتر عالمانه و فرزانه رسول اکرم(ص) به تعبد و تدبر و عمل به احکام شریعت می پرداختند و در مکتب ایشان بود که ابوذرها و سلمان ها، عارف به مقام توحید و یگانه پرستی شده و راه تکامل را پیمودند.

 اما سنت الهی آزمایش مداوم انسان هاست تا حقیقت باطنی آنها آشکار شود. لذا خداوند می فرماید:

 "أحسب الناس أن یترکو أن یقولو آمنا وهم لایفتنون"، آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! (1)

 روز آزمون الهی امت پیامبر(ص) نیز فرا رسید؛ پس از آنکه رسول خدا(ص) آخرین حجّ خود را به همراه بیش از 120 هزار نفربه انجام رساندند، در راه بازگشت به مدینه، چون به محل "غدیرخم" (محلی در نزدیکی جحفه بین مکّه و مدینه) رسیدند، از طرف خداوند سبحان وحی رسید:

 "یاایهّاالرّسول بلّغ بما انزل الیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته، والله یعصمک من الناس، إنّ الله لایهدی القوم الکافرین"، ای پیامبر آنچه را که از طرف پروردگارت برتو نازل شده، برسان و اگر چنین نکنی پیام او را ابلاغ نکرده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند، همانا خداوند گروه کافران را هدایت نخواهد کرد.(2)

 در این آیه خداوند به پیامبرخود تأکید می فرماید که آن پیام را برساند که اگر نرساند، گویا اصل رسالت را به انجام نرسانده است و اهمیّت این پیام با اساس رسالت ایشان برابری می کند. نکات مهم اینست که این آیه در سوره مائده و آخرین سوره ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است که در آن زمان حضرت از قدرت و شوکت بسیاری در جامعه برخوردار بوده اند و هیچ بیم و ترسی از مشرکان، یهود و نصاری نداشته اند؛ از طرفی ایشان تمام مبانی و احکام اسلام را از توحید و معاد گرفته تا احکام قصاص و دیات بیان کرده بودند.

 پس این چه پیام مهمّی بود که در آن سال آخر عمر پیامبر(ص) هنوز به مردم ابلاغ نشده بود و این آیه به ابلاغ آن دستور مؤکد می دهد؟ و اینکه چرا پیامبر(ص) از ابلاغ آن به مردم بیم داشته اند؟

 رسول خدا(ص) در اجتماع عظیم مردم در محلّ "غدیر"، پس از حمد و ستایش خداوند و ذکر عظمت و شکوه ذات اقدس الهی، شأن نزول آیه را اینگونه بیان فرمودند:

 "جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و سلام پروردگارم را رساند و مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفیدی و سیاهی اعلام کنم که "علی ابن ابیطالب(ع)" برادرمن و وصّی من و جانشین من بر امتم و امام بعد ازمن است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست، و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است"(3)

 و بدین ترتیب سنّت الهی در آزمایش امّت آخرین پیامبرش آغاز گردید:

 "ولقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمنّ الله الذین صدقوا و لیعلمنّ الکاذبین"، ما کسانی را که پیش از آنان بودند، آزمودیم (واینها را نیز امتحان می کنیم)، باید علم خدا درباره کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند، تحقق یابد.(4)

 آری؛ باید صداقت گفتار کسانی که با زبان به خدا و پیامبرش ایمان آوردند در عمل نیز عیان شود، که ایمان قلبی عمل به دستورات خدا و رسولش در هر شرایطی است.

 نبی اکرم(ص) در قسمتی از خطبه بلند غدیر فرمودند:

 "ای مردم! قرآن را تدّبر نمائید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که دست او را می گیرم و او را به سوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و بادستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که هرکس من صاحب اختیار اویم این علی(ع) صاحب اختیار اوست و او علی ابن ابیطالب(ع) برادر و جانشین من است، و ولایت او از جانب خداوند عزّوجلّ است که برمن نازل کرده است؛ ای مردم! علی(ع) و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هریک از این دو از دیگری خبر می دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگرجدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند"(5)

 و مگر نه اینست که در زیارات جامعه می گوئیم: "السلام علیکم یا تراجمة وحی الله و خزّان علم الله و مهبط الوحی و..."؛ در واقع وجود مقدس مولی الموحدین علی(ع) و فرزندان معصوم ایشان که ولایتشان از طرف خدا و رسول(ص) او در روز "غدیر" برما حتم گردیده است، تنها مراجع ترجمان کلام الهی یعنی قرآن و معادن علم خدا و محل هبوط وحی الهی هستند. آنها هستند که چراغ هدایت انسانها،  مصابیح الدجی و نشانه روشن حرکت انسان در مسیر سیر الی الله-جلّ جلاله- هستند.

 بنابراین، پذیرش یاعدم قبول ولایت علی(ع) و اولاد معصوم ایشان، میزان صداقت و سربلندی یا بالعکس ذلت در آزمایش بزرگ الهی است. در پایان آیه ای که در روز "غدیر" بر پیامبر(ص) نازل شد، خداوند فرموده که گروه کافران را هدایت نخواهد کرد؛ و این چنین نیز شد. لذا با وجود ابلاغ صریح و متقن و روشن پیام الهی توسط پیامبر(ص) در خصوص ولایت علی(ع)، پس از رحلت ایشان در حالیکه هنوز پیکر مطهرشان برزمین بود، آنها که به دل کافر به خدا ورسولش بودند، داستان خیمه شب بازی سقیفه و جریان جانسوز کوچه بنی هاشم را رقم زدند. درِخانه جانشین پیامبر(ص) را آتش زده و با دستان بسته او را به مسجد کشاندند.

 در واقع آنها و پیروانشان تا ابد در آزمون الهی مردود شده و بنیانگذار بدعت و برافروزنده آتش انحرافی شدند که بارقه های جهالت و ضلالت آن برای همیشه گدازنده دلهای کافر و بی ایمان است چرا که ایمان واقعی بدون ولایت امکانپذیر نخواهد بود.

 اما غدیر؛ غدیرروز کامل شدن دین اسلام است: "الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا"، امروز دین شما را به حدّ کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم.(6) و غدیر روز بیعت با خداست: "إن الذین یبایعونک إنّما یبایعون الله"، درحقیقت کسانی که با تو بیعت می کنند جز این نیست که با خدا بیعت می کنند.(7)

 غدیر روز ولایت انسان کامل مولی الموحدین علی علیه السلام و میزان حق و باطل در مسیرحرکت بندگان به سمت توحید است که به واقع بدون ولایت وصال حضرت حق میسر نبوده و راه رسیدن به حضرتش بدون چراغ هدایت و ولایت روشن نخواهد بود. آنچنانکه تمام عرفای بالله و واصلین به توحید در طول تاریخ، همگی از شیعیان امیرالمومنین علی(ع) هستند. ولایت مندّک در توحید است و "غدیر" راز تکامل انسانها است.

رأی دادگاه فدرال آمریکا و تیزبینی امام خمینی در ماجرای تسخیر لان


رأی دادگاه فدرال آمریکا و تیزبینی امام خمینی در ماجرای تسخیر لانه


این رأی دادگاه فدرال آمریکا، تیزبینی و آینده‌نگری امام خمینی را به اثبات می‌رساند که در چندین پیام خود در سال 1359 اعلام نموده بودند، وجود سفارت آمریکا در ایران، غیرقانونی است و اکنون پس از گذشت 28 سال، دادگاه فدرال با استناد به قوانین روابط کنسولی دولت‌های جهان و منشور سازمان ملل این امر را تأیید می‌کند.
  

دادگاه فدرال ایالت «ماساچوست»، دادخواست ارایه شده توسط یکی از گروگان‌های پیشین سفارت آمریکا در ایران را که 444 روز در اسارت ایرانیان بوده، برای اعاده حیثت و دریافت غرامت رد کرد.


دو افسر گارد سفارت آمریکا در ایران به نام‌های «جیمز ام لوپز» پنجاه ساله از ایالت آریزونای آمریکا و «جان دی مکیل» 55 ساله از ایالت تگزاس، در دادخواست خود که سپتامبر سال 2007 به دادگاه «دیستریک» مبنی بر اسارتشان در ایران ارایه داده بودند، خواهان غرامت بیست میلیون دلاری از محل حساب‌های مسدود شده ایران در نزد دولت آمریکا شدند.
در رأی قاضی «پولنیک»، رئیس دادگاه دیستریک ایالت ویرجینیا آمده است: استناد شاکیان به منشور سازمان ملل متحد درباره روابط کنسولی بین ایران و آمریکا، نمی‌تواند مبنای استناد دادگاه برای اعاده حیثت شاکیان قرار بگیرد، زیرا دولت آمریکا پس از برافتادن حاکمیت پیشین و حکومت شاه سابق ایران، حکومت جدید جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناخته است؛ بنابراین وجود سفارتخانه آمریکا در ایران، محمل قانونی نداشته و نمی‌توان به دلیل داشتن روابط کنسولی، از ایران ادعای غرامت کرد.
این دادگاه همچنین از شاکیان خواسته است ادعای گرفتن غرامت خود را بنا بر معاهده الجزایر که بین ایران و آمریکا در سال 1981 به امضا رسیده است، پیگیری کنند.
در چهارم نوامبر سال 1979( 13 آبان 1358)، 66 آمریکایی که سه تن از آنان همزمان در وزارت امور خارجه ایران بودند، به اسارت دانشجویان پیرو خط امام درمی‌آیند و شش تن دیگر از دیپلمات‌های آمریکایی که در محل سفارتخانه نبودند، مخفی می‌شوند. در تاریخ نوزدهم و بیستم نوامبر، سیزده تن از آنان که زن و سیاه‌پوست بودند، به وسیله دانشجویان پیرو خط امام آزاد شدند و در تاریخ یازدهم جولای سال 1980 هم یک گروگان دیگر به دلیل بیماری آزاد شد و 52 نفر دیگر نیز پس از 444 روز اسارت، در تاریخ بیستم ژانویه 1981 پس از امضای موافقتنامه الجزایر بین ایران و آمریکا آزاد شدند.
 

 در تاریخ نوزدهم و بیستم نوامبر، سیزده تن از آنان که زن و سیاه‌پوست بودند، به وسیله دانشجویان پیرو خط امام آزاد شدند


همچنین در 28 ژانویه سال 1980، شش تن از مأموران سفارت آمریکا که سه ماه در سفارتخانه‌های کانادا و سوئد پنهان شده بودند، با پاسپورت کانادایی از فرودگاه مهرآباد تهران خارج شدند.

این رأی دادگاه فدرال آمریکا، تیزبینی و آینده‌نگری امام خمینی را به اثبات می‌رساند که در چندین پیام خود در سال 1359 اعلام نموده بودند، وجود سفارت آمریکا در ایران، غیرقانونی است و اکنون پس از گذشت 28 سال، دادگاه فدرال با استناد به سه ماده مندرج در قوانین روابط کنسولی بین دولت‌های جهان و به استناد منشور سازمان ملل متحد اعلام نموده: به دلیل این که دولت آمریکا حاکمیت تازه تأسیس ایران را به رسمیت نشناخته بود، وجود سفارت آمریکا در ایران پایه قانونی نداشته است.

دیدار امام و دانشجویان پیرو خط امام


این در حالی است که مقامات دولت موقت ایران پس از انقلاب، این عمل دانشجویان را غیرقانونی دانسته و علاوه بر این، شماری از دانشجویان پیرو خط امام در دهه هفتاد شمسی و پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات، تسخیر سفارت آمریکا توسط خودشان را تقبیح نمودند.

کارگردان پروژه «سید مظلوم» کیست؟


بعد از کارگردانی اشک تمساح این بار، کارگردان پروژه «سید مظلوم» کیست؟

 
با ادغام دو مؤسسه جهانی شدن و گفت‌وگوی تمدن‌ها و تعطیلی مرکز دولتی به‌وجودآمده بر اساس ایده گفت‌وگوی تمدن‌های خاتمی، گام دیگری در القای مظلومیت وی در جامعه برداشته شد.

مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدنها تا کنون ریاست جواد فریدزاده، عطاءالله مهاجرانی و بروجردی، را تجربه کرده و با مشکلاتی نیز روبرو بوده است. ریاست این مرکز هیچ گاه بر عهده خاتمی نبوده و او پس از پایان دوره خود، مرکز غیرانتفاعی و غیردولتی گفتگوی فرهنگها و تمدنها را راه‌اندازی کرد. با این حال اقدام به تعطیلی رسمی این مرکز، از سوی رسانه‌ها و افکار عمومی نوعی برخورد حذفی با خاتمی تلقی شد.
 
 این در حالی است که اندکی پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری خاتمی، دفتر کوچک خاتمی در ساختمان نهاد ریاست‌جمهوری به نام «همراهان» از وی تحویل گرفته شد و پس از بروز برخی مشکلات، نوه امام خمینی، ساختمانی از بیت امام(ره) را برای فعالیت‌های خاتمی در اختیار وی گذارد.

در هفته‌های اخیر نیز در مشهد، تبریز و به ویژه کرمان، بیلبوردهای تبلیغ سفر خاتمی به این شهرها، در حمله افرادی ناشناس، تخریب و پاره شد و حتی عده‌ای درصدد ممانعت از سخنرانی او در مسجد شهر بم شدند.

 به نظر می‌رسد کارکرد مجموع این موارد، پروژه تقویت مظلومیت خاتمی در افکار عمومی، آن هم در آستانه انتخابات مجلس هشتم است؛ امری که با تحریک حس دفاع از مظلوم مردم ایران، می تواند خدمت بزرگی به خاتمی و همراهان اصلاح‌طلبش انجام دهد. 
 
این در حالی است که جامعه شناسان ویژگی «دفاع از مظلوم» را یکی از فاکتورهای مهم در تصمیم گیری های سیاسی مردم ایران می دانند که نمونه آن در انتخابات دوم خرداد موجب پیروزی او شد و حتی در پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، بی‌تأثیر نبود. جالب آن که خاتمی حتی در زمان در دست داشتن قدرت و پست ریاست جمهوری با دیده اشک بار در دور دوم ثبت نام کرد و برداشت مظلومیت او یکی از عوامل افزایش 2 میلیونی رای او نسبت به دور اول شد.

اکنون پرسش اینجاست که کارگردان پروژه «سید مظلوم» کیست و در آستانه رقابت‌های انتخاباتی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، چه کسانی این‌گونه به مظلومیت خاتمی که می‌تواند به محبوبیت او و همراهانش بینجامد، دامن می‌زنند؟