KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

آواز ماندن و رفتن!!!

 چون در گذشته هیچ وقت برای ماندن آواز نخوانده ام.  

 

 

 ادامه مطلب .. اگه طاقتشو نداری نرو

دست از کار کشیده ام ، برای اینکه دیگر کاری نداشتم.

و فکر کردم زمان کوتاهی در آن دور و بر پرسه بزنم.

گفته بودم که مثل باد غربی می وزم و میروم.

و هیچ کس نمی تواند مسیر زندگی ام را تغییر دهد. 

 

برای اینکه در گذشته هیچ وقت برای ماندن نخوانده ام.

هزار بار ، شاید هم بیشتر ، ترانه های غمگین و آواز های خداحافظی خوانده ام.

و شاید عجیب به نظر می رسد

که به سمت در نمی روم ،

آخر ، هیچ وقت فکر نکرده ام که این همه مدت در یکجا بند شوم...

برای اینکه هیچ وقت برای ماندن آواز نخوانده ام. 

 

وقتی که همه ی حرف هایم را بزنم ، می روم.

اما با تو که باشم حرف هایم تمامی ندارد.

وقتی که به فکر فرو می روم و در راه های پیچ و خم پرسه می زنم

میل رفتن ندارم. 

 

دیشب صدای سوت یک کشتی بارکش قدیمی را شنیدم ،

وقتی که در اسکله ذهنم پرسه می زدم.

انگار می گفت : پسر ، این همان کشتی است که

برای سوار شدن آن  بار و بنه ات را جمع می کردی ،

اما لبخند زدم و فکر رفتن را از سر به در کردم. 

 

چون در گذشته هیچ وقت برای ماندن آواز نخوانده ام.

هزار بار ترانه غم سروده بودم و حال از ماندن می گویم ... ماندنی نزدیک و در جایی دور....

کنار هم... آن هنگام که می شویم  نزدیک هایی دور.  

SIAVASH_PCE

نظرات 7 + ارسال نظر
کیارش مظفری چهارشنبه 3 تیر 1388 ساعت 11:04

وقتی دو روی زندگی خط باشید ؛
...

گاهی تو سکه ای هستی گردون در زندگی و گاهی زندگی سکه ای در دست تو... باهاش بازی کن و براش بازی نکن.

پگاه چهارشنبه 3 تیر 1388 ساعت 11:08

چه کسی صدای رفتن مرا خواهد شنید
زمانیکه برای ماندن میروم...

این روزها همه چی دلگیره...فرق نداره تنها باشی یا توو یه جمع شلوغ...
ته دل یه بغضه که انگار تا میخوای بخندی یادت میاره که غمگینی..


متنت رو خیلی دوست دارم با اجازه ی شما کی اش کردم که داشته باشم

خواهش می کنم اگه خوشت اومده...لطف داری.
و بغض آن هنگام که سدی است به روی بسیاری از کلام ها..حتی آه و آه و آه.....

هانیه کرمی چهارشنبه 3 تیر 1388 ساعت 13:54

آواز ماندن و....... رفتن!!!


ماندنی نزدیک و در جایی دور....

این جمله معرکه اس
مرسی

معرکه آنیست که برایش میمانی.... و وقتی کنارش هستی فرقی ندارد کجای این گرد خاکی باشی چون این کره گردنده زیر پای اوست...چون کنارش هستی...به امید ماندنی نزدیک و در جایی دور....

امیر پورنصرت چهارشنبه 3 تیر 1388 ساعت 17:36

من که یک بار آواز خوندم همسایه ها خونه شونو نصف قیمت به ما فروختن.

امیر پورنصرت چهارشنبه 3 تیر 1388 ساعت 17:36

احسنت بهت سیاوش که گذاشتی پسرها هم نظر بدن. بنده خداها گناه بدارن !

امیر پورنصرت جمعه 5 تیر 1388 ساعت 00:21

خیلی خوشحالم سیاوش جان

هستی من شنبه 13 تیر 1388 ساعت 12:55

سلامِ
بازم مطلبتو خوندم و نتونستم نظر ندم ....
خیلی قشنگ بود
امیدوارم موفق و شاد باشی
تو که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار
منو از خاطره کم کن تا ابد خدانگهدار...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد