KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

این دنیا تنها هنگامی زیباست که در کنار تو باشم


این دنیا تنها هنگامی زیباست که در کنار تو باشم


زیبایی دنیا را تنها آن لحظه که به چشمانه تو نگریستم در یافتم و از ان پس هیچ لحظهای از عمرم بدون اندیشه ی تو سپری نشداگرعمر من تنها یک شب باشدارزو دارم همان یک شک شب را با تو بگزرانم زیرا که محبوبم این دنیا هنگامی زیباست که در کنار تو باشم

من دلبسته ی عشق  تو شدم و دیدی که به عشق تو پاسخ دادم تو اجازه دادی که عشقت را در دل احساس کنم پس با قلبم تو را صدا میزنم اگر عمر من تنها یک شب باشد ارزو دارم همان یک شب را با تو بگزرانم چرا که محبوبم این دنیا تنها هنگامی زیباست که در کنار تو باشم ! ای عزیزتر از جان آرزوی زندگی با تو را در دل دارم و می خواهم هر شب در عشق تو سوق گردم

 

به من بگو که کدامین راه را دنبال کنم؟


به من بگو که کدامین راه را دنبال کنم؟


 

به خاطر می آورم نوایه آن پیانو را چه نوایه دلپذیرو غریبی بود چه احساس یگانه و چه اشفتگی عاطفی به یاد می اورم پیشتر ها می گفتی شبان را دوست می داری پس هماکنون نیز دوباره عاشقم باش روزهایه بارانی هیچگاه به هوس های شورانگیز ما بدرود نمی گویند انگاه که با هم هستیم میبینم که روز های بارانی در چشمان تو جان می گیرند پس به من بگو اری به من بگو که کدامین راه را دنبال کنم؟ چهره ی تو را در تلولو نور افتاب تصور می کنم ومنظره ی اسمان ابی را که همواره حواسم را اشفته می سازد به خاطر می اورم ان روزها همواره می گفتی که شبان را دوست می داری پس هم اکنون نیز عاشقم باش !

تو مثل پاکی احساس باران

 

تو یعنی .....

تو یعنی ابی باران احساس تو یعنی دانه های پاک الماس تو یعنی شعرهای عاشقانه تو یعنی جستجویی بی بهانه تو یعنی اسمانی ازستاره تویعنی ابرهای پاره پاره تو یعنی اشکهای سرد غربت تو یعنی بیچکی دراوج حسرت تو یعنی کوچه باغی از ترانه برای شاپرکها اشیانه تو یعنی لذت بروانه بودن تو یعنی عشق را قسمت نمودن تو معنای تمام گریه هایی تو برزخم شقایقها دوایی تو یعنی انتهای بی قراری تو تنها لحن گلهای بهاری تو مثل پاکی احساس باران تو سرفصل تمام انتظاری

سپاس --- آنگاه که ....

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،

می خواهم بدانم،


دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

. بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند