KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

بدمینتون (دختران)

سلام 

امیدوارم که ترم جدید رو با خوشی شروع کرده باشید 

با شروع ترم کار انجمن ورزشی و تمرینات تیم ها هم شروع شده.

ادامه مطلب ...

تیم بدمینتون دختران

همکلاسی عزیز سلام  

زمان و مکان برگزاری تمرینات تیم بدمینتون دختران:

شنبه ها ساعت  ۴ تا ۵:۳۰ و چهار شنبه ها ساعت ۳ تا ۴:۳۰  دانشکده علوم 

دوستانی که مایل به شرکت در تمرینات هستند لطفا اسمشون رو در قسمت نظرات بنویسند یا با آیدی mahan_mhs تماس بگیرند 

با تشکر 

روابط عمومی تیم بدمینتون دختران

یادآوری

دوستان عزیز جلسه تمرین بدمینتون دختران فردا شنبه ساعت ۴:۳۰ تا ۶ در سالن ورزشی دانشگاه علوم برگزار میشود. 

 

با تشکر 

روابط عمومی بدمینتون دختران

مقررات بدمینتون

به دلیل آشنایی بیشتر همکلاسیها با قوانین بدمینتون و اینکه بتونن حتی در حد یه سرگرمی یه بازیه اصولی داشته باشن تصمیم گرفتیم این پست رو بزنیم

ادامه مطلب ...

اولین جلسه تمرینات بدمینتون دختران

سلام همکلاسی 

امروز اولین جلسه تمرینات تیم بدمینتون دختران با حضور ۴ نفر از اعضا و خانم فقیر برگزار شد. 

 

ادامه مطلب ...

بدمینتون بانوان

 سلام

سال نو رو به همه تبریک میگم انشاالله که سال خوبی برای همه باشه. 

تیم بدمینتون دختران از چهار شنبه ۱۹ فروردین تمرینات خودش رو زیر نظر خانوم اسماعیلی شروع میکنه 

ادامه مطلب ...

بازیه دل شکستن


آدما حرمت این پنجره ها رو میشکنن


با نگاه زردشون ، دل بهارو میشکنن
 
لهجه ی سلامشون ، بوی خدافظی میده


دل نازکم از این آدما خیلی رنجیده
 
میدون مسابقس ، بازیه دل شکستنه

ادامه مطلب ...

از شانسی که در زندگیت یک بار بهت رو میده مواظبت کن!

یک خانم 45 ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود .
در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسید آیا وقت من تمام است؟ خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید.
در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد
کشیدن پوست صورت-تخلیهء چربیها(لیپو ساکشن)-عمل سینه هاو جمع و جور کردن شکم .
فقط به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بود !!!!
از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت از این رو او تصمیم گرفت که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد.بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد

ادامه مطلب ...

نی نی کوچولو

مدت زیادی از تولد برادر هانی کوچولو نگذشته بود . هانی مدام اصرار می کرد به پدر و مادرش که با نوزاد جدید تنهایش بگذارند
پدر و مادر می ترسیدند هانی هم مثل بیشتر بچه های چهار پنج ساله به برادرش حسودی کند و بخواهد به او آسیبی برساند . این بود که جوابشان همیشه نه بود . اما در رفتار هانی هیچ نشانی از حسادت دیده نمی شد ،
با نوزاد مهربان بود و اصرارش هم برای تنها ماندن با او روز به روز بیشتر می شد ,
بالاخره پدر و مادرش تصمیم گرفتند موافقت کنند .
هانی با خوشحالی به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست . اما لای در باز مانده بود و پدر و مادر کنجکاوش می توانستند مخفیانه نگاه کنند و بشنوند . آنها هانی کوچولو را دیدند که آهسته به طرف برادر کوچکترش رفت, صورتش را روی صورت او گذاشت و به آرامی گفت :
نی نی کوچولو ، به من بگو خدا چه شکلی بود ؟؟ آخه من داره یادم میره !

اگر آیات قرآن را درک نکنیم، می تواند خواندنش برایمان مفید باشد!؟

پیرمرد امریکایی تازه مسلمان شده بود. با نوه کوچکش در یک مزرعه در کوههای شرقی کنتاکی زندگی می کرد. هرروز صبح بعد از صبحانه، پدربزرگ پشت میز آشپزخانه می نشست و قرآن می خواند.

نوه اش هر بار مانند او می نشست و سعی می کرد فقط بتواند از او تقلید کند. یک روز پرسید: پدربزرگ من هر دفعه سعی می کنم مانند شما قرآن بخوانم، اما آن را نمی فهمم و چیزی را که نفهمم زود فراموش می کنم و کتاب را می بندم! خواندن قرآن چه فایده ای دارد؟

پدر بزرگ به آرامی زغالهای داخل سبدی را توی بخاری ریخت و پاسخ داد: این سبد

ادامه مطلب ...

معجزه قرآن در ریاضی

جمله ”بسم الله الرحمن الرحیم“ 19 حرف  است، و در آیه 74:30 سوره مدثر آمده است که نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند

و هر کس که بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میکند که 19 فرشته نگهبان آن هستند.

ادامه مطلب ...

مکتب،وحدت،عدالت،علی

shariati4gl.jpgمکتب،وحدت،عدالت،علی

 

 

 

 

 

نویسنده:دکتر علی شریعتی 

 

دانلود 

 اسم کتاب و نام نویسنده مورد نظرتون رو در قسمت نظرات بذارید تا در پستهای بعدی بذارم. ممنون.

غم و خدا

روزی مارتین با چهره ای بسیار غمگین به خانه آمد.
همسرش می پرسد :
" چه شده ؟ چرا این قدر ناراحتی ؟ "
مارتین لوترکینگ با دلگیری خاصی می گوید :
" هیچی ! "
چند لحظه بعد همسرش در حالی که لباسش را عوض کرده بود
و لباس مشکی مخصوص عزا پوشیده بود، آمد.

ادامه مطلب ...

پیر عاقل

پیرمردی 92 ساله که سر و وضع مرتبی داشت در حال انتقال به خانه سالمندان بود. همسر 70 ساله‌اش به تازگی درگذشته بود و او مجبور بود خانه اش را ترک کند.

پس از چند ساعت انتظار در سرسرای خانه سالمندان، به او گفته شد که اتاقش حاضر است. پیرمرد لبخندی بر لب آورد.

همین طور که عصا زنان به طرف آسانسور می‌رفت، به او توضیح دادم که اتاقش خیلی کوچک است و به جای پرده، روی پنجره‌هایش کاغذ چسبانده شده است.

پیرمرد درست مثل بچه‌ای که اسباب‌بازی تازه‌ای به او داده باشند با شوق و اشتیاق فراوان گفت: «خیلی دوستش دارم.»

ادامه مطلب ...

اعمال شب قدر

اکنون که بیش از نیمی از ماه پرفیض رمضان سپری شده، دل‌ها و قلب‌ها در دریای بیکران این ماه شسته و مطهر شده، تا در شب‌های ریزش باران رحمت الهی، به درگاه حضرتش انسی دوباره گیرد و برای کسب عافیت به دور از هر آلودگی دعا کند. در حقیقت حلقه اتصال بندگان با خالق هستی که از اول رمضان آغاز گشته است در شب‌های قدر به اوج خود می‌رسد.

درهای رحمت الهی گشوده شده، فرشتگان نظاره ‌گر اعمال و شب زنده‌داری‌های بندگان عاشقی هستند که سر بر سجده شکر ساییده و او را می‌خوانند تا اندکی از خوان بیکران رحمتش برای ادامه زندگی و ره توشه سفر آخرت به روی آنان گشوده شود.

ادامه مطلب ...

کودکی

  وقتی بزرگ میشوی ، دیگر خجالت میکشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای میخوانند ، دست تکان بدهی
...

ادامه مطلب ...

دعا

لوییز زنی بود با لباس های کهنه و نگاهی مغموم.وارد خوارربار فروشی محله شد و از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد. به نرمی گفت شوهرش مریض است و نمیتواند کار کند و 6 بچه اش بی غذا مانده اند. جان صاحب مغازه با بی اعتنایی محلش نگذاشت و خواست او را بیرون کند. زن گفت با اصرار :اقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را می اورم. جان گفت نسیه نمی دهم.مشتری دیگری که کنارپیشخوان ایستاده بود گفت:ببین خانم چه میخواهد خریدش با من!

ادامه مطلب ...

پنجره و آینه

جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید:
- `پشت پنجره چه می بینی؟`
- `آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.`
بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید:
- `در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی.`
- `خودم را می‌بینم.`
- ` دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ئ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آن‌ها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری.`

تاریخ تمدن

تاریخ تمدن

 

 

نویسنده: ویل درانت 

 

( برای دانلود به ادامه مطلب بروید )

ادامه مطلب ...

صد سال تنهایی ( درخواستی)

صد سال تنهایی 

  

 

 

 

نویسنده: گابریل گارسیا مارکز  

  

 

  

 

 

 

 

دانلود 

 

دانلود نرم افزار

سینوهه پزشک مخصوص فرعون

سینوهه پزشک مخصوص فرعون 

 

 

 

 

 

نویسنده: میکا والتاری  

 

 

 

 

 

 

(برای دانلود به ادامه مطلب بروید.)

ادامه مطلب ...

عشق و دیوانگی

در زمان های قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود فضیلت ها و تباهی ها

دور هم جمع شدند .

خسته تر و کسل تر از همیشه ناکهان ذکاوت ایستاد وگفت:بیایید یک بازی کنیم

مثلا قائم باشک همه از این پیشنهاد شاد شدند ودیوانکی فورا فریاد زد من چشم میگذارم واز آنجایی که هیچ کس دلش نمی خواست به دنبال دیوانگی بگرددهمه

قبول کردندکه او چشم بگذارد.

دیوانگی جلوی درختی رفت وشروع به شمردن کرد1-2-3

ادامه مطلب ...

فاطمه فاطمه است.

  

 

   

فاطمه فاطمه است.

  

 

نویسنده: دکتر علی شریعتی   

 

 

دانلود 

 

معجزه های ریاضی و عددی در قرآن

مقاله به عنوان معجزه های ریاضی وعددی در قرآن به همت سید محمد رضا بحری نوشته شده

خداوند متعال در سوره بقره آیه ی 22 می فرماید : «اگر از آنچه که بر بنده خودمان فرو فرستاده ایم در تعجب و تردید می باشید . پس (حداقل) یک سوره مشابه آن بیاورید و در این کار از هر که خواهید کمک بگیرد . و در آیه بعد از آن می فرماید : «اگر نتوانستید که هرگز هم نخواهید توانست از آتشی بترسید که برای کافران آماده شده است» .

اصولاً قرآن به حدی شیوا و روان است که هر کس حتی کمترین آشنایی با زبان عربی داشته باشد با خواندن یا شنیدن قرآن ناخودآگاه در می یابد که هیچ فرد سخنوری نمی تواند چنین بیانی داشته باشد و کلام و سخن هیچ انسانی نمی تواند باشد .

ادامه مطلب ...

کویر

کویر  

 

 

 

نویسنده: دکتر علی شریعتی  

 

دانلود 

 

(این فایل تنها شامل هفت فصل اول کتاب است.)

چرا خداوند مادران را آفرید

 

 

وقتی خدا مادران را می آفرید در روز ششم تا دیروقت کار می کرد.
فرشته‌ای اومد و پرسید: چرا اینقدر روی این یکی وقت می گذاری؟
و خدا پاسخ داد :
می دونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم ؟

 

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

اسکناس مچاله

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

دست همه حاضرین بالا رفت.

سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

ادامه مطلب ...

زندگی

امروز تو تاکسی یه خانومی با بچه اش کنارم بود از وقتی که نشستم کنارشون اون بچه همه اش بهم میخندید وقتی هم که بهش میخندیدم یا باهاش بازی میکردم خیلی ذوق میکرد. اون بچه از نظر خیلی از آدمای مثلا عاقل مشکل ذهنی داشت ولی از نظر من اون خیلی عاقلتر از ماها بود.

اون بی قید و شرط میخندید و محبت میکرد اون از من انتظار نداشت بهش بخندم باهاش بازی کنم یا ببوسمش اون این کار رو میکرد چون زیبایی رو سادگی رو لذت رو تو این کار میدونست اون با این کارش اول از همه خودش لذت میبرد.

خیلی دلم میخواد جای اون بچه باشم احساس میکنم اون خیلی از زندگیش لذت میبره چون اونجوری زندگی میکنه که دلش میخواد نه اونجوری که قانون میگه.

مهسا

ملاقات

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:  

ادامه مطلب ...

شیطان جنس کهنه می فروشد

شیطان می خواست که خود را با عصر جدید تطبیق بدهد، تصمیم گرفت وسوسه‌های قدیمی و در انبار مانده‌اش را به حراج بگذارد. در روزنامه‌ای آگهی داد و تمام روز، مشتری ها را در دفتر کارش پذیرفت.

ادامه مطلب ...

مناجات شهید چمران

هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد تو او را خراب کردی،

به هر که و هر چه دل بستم تو دلم را شکستی،

عشق هر کس را به دل گرفتم تو قرار را از من گرفتی،

هر جا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی برای دلم امنیتی به وجود آورم تو یکباره همه را به هم زدی، در طوفانهای وحشتزای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم...

تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا کسی امید نبندم و جز در سایه تو آرامش و امنیت احساس نکنم...

خدایای تو را برای همه این نعمتها شکر میکنم.

کوچکی ظرف!

دو مرد، در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست.

هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت، آنرا در ظرف یخی ای که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریاچه پرتاب می کرد.

ادامه مطلب ...

چهار فصل زندگی

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.

ادامه مطلب ...

دیکته

http://h1.ripway.com/Mahsa2008/Dikte.jpg

شاهکار یک همکلاسی در دوران دبستان

این تصویر متعلق به کدام همکلاسی توست ؟ (۳)

Hosted image

 http://3entre.com/photo/image/1386-10/11c809d21errr.gif


اگه گفتی این عکس کیه ؟

اگه تو نظرات بگی، جمعه یک سکه به رسم یادبود به تو اهدا میشه!

 

مسابقه های قبلی :

این تصویر متعلق به کدام همکلاسی توست ؟ (۲) 

تست هوش از دانشجویان الکترونیکی (۱)