KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

ابتکار

  ابتکار حتی در نانوایی 

 

برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب بروید 

 

 

 

ادامه مطلب ...

اگه جنبه نداری نخون!

کلاسهاى بهاره براى آقایان

 
ثبت نام تا پایان خرداد ماه 

توجه: به دلیل پیچیدگى و مشکلى موضوعات، براى هر کلاس
 
بیش از ٨ نفر ثبت نام نمیشود

ادامه مطلب ...

یک روز زندگی

Image and video hosting by TinyPic 

 

امروز را زندگی کن!!!  

 

 

 

ادامه مطلب ...

بازمانده

Image and video hosting by TinyPic 

تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.

او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر میگذارند، اما کسی نمی آمد.

سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.

اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: " خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟"

صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.

مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟

آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.

وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........

چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.

 

 

 

پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند .

جلسه انجمن ورزشی

بسمه تعالی 

  

با سلام 

 

انجمن ورزشی برای هماهنگی هر چه بیشتر دوستان عضو در این انجمن و ارائه گزارش فعالیت های انجام شده از ابتدای ترم جاری تا کنون جلسه ای برگزار می کند . 

 

از دوستانی  که علاقه به شرکت در این جلسه و یا همکاری با انجمن ورزشی را دارند دعوت ویژه بعمل می آید !!!

ادامه مطلب ...

برای نمره گرفتن سلامتی و :-

  قابل توجه ورودی های     87      

 

-مشغول صحبت با دوستم بودم که گفت: انجمن ورزشی متعلق به دانشجوهای 86 است؟

-نه  نه نه نه نه!!!!!!!!!!!!!!!! 

از آنجایی که اینا قرار نیست به ما لیسانس بدن و تا همه مامان بزرگ و بابابزرگ نشن از مدرک خبری نیست و برای ۲۵/۰ باید دور دنیا رو بدوییم حتما باید ورزش کار باشیم 

اگه شما هم هنوز به این نکته دقت نکردین تا دیر نشده ثبت نام کنین(در قسمت نظرات با ذکر نام و  id )   

مثلا اگه رزمی کار باشین برای نمره گرفتن  دیگه احتیاج به دوییدن نیست   

از ما گفتن بود                     http://E-sport.blogfa.com

انجمن ورزشی

                                                                        

ادامه مطلب ...

هیچ می دونی عقل سالم در بدن سالمه ؟!؟!؟

              هیچ می دونی عقل سالم در بدن سالمه ؟!؟! 

 

 

تا حالا در یک رشته ورزشی به صورت تخصصی فعالیت کردی؟؟؟  

 

ورزشکاری؟؟؟  

 

نه؟؟؟؟؟؟؟

 

اگه ورزش رو دوست داری هنوز هم دیر نشده!  

 

بدون پرداخت هرگونه هزینه در رشته ورزشی که دوست داری فعالیت کن! 

  

   شنا.بسکتبال.فوتسال.هنرهای رزمی.والیبال.و....

ادامه مطلب ...

زندگی لطف اجباری اما شیرین خداوند است

-آیا فکر می کنین که تحصیل کردن کار شاق و سختیه و امکانات تحصیلی در جایی که  

 هستین خیلی کمه؟؟  

 

-آیا  احساس شکست و تسلیم شدن در برابر سختیها و مشکلات بهتون دست داده ؟؟ 

 

-آیا تو منطقه ای که هستین مترو یا اتوبوس نیست؟؟شاید هم ناراحتین از  نداشتن ماشین شخصی؟؟ 

ادامه مطلب ...

صدام بزن

گفتی: بیا قایم باشک بازی کنیم.

 

 گفتم: اول تو چشم بذار. گفتی: نه ، اول تو. گفتم: چرا همیشه اول من؟!

 

گفتی: اگه راست می گی که دوستم داری ، باید اول تو چشم بذاری.

 

 گفتم: باشه ، تا بیست می شمرم.

 

گفتی: نه ، هر موقع صدات کردم بیا. ...

ادامه مطلب ...

این روز ها سکوت هم سرشار از سروصداست

ای کاش می دانستم ستاره های آسمان به که چشمک میزنند. 

 

ای کاش تقویم دلت جز بهار فصل دیگری نداشت. 

 

ای کاش می دانستم آسمان در غم چه کسی اینگونه می گرید. 

 

ای کاش در چشمان من شعر بلند شیفته بودن را بخوانی و باور کنی. 

 

ای کاش می شد چشم ها را بست و رنگ دیگری جز سیاهی دید. 

 

ای کاش هیچ پنجره ای رو به غروب باز نمی شد آنوقت خورشید این همه از خجالت سرخ نمی شد. 

 

ای کاش می شد با تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذر کرد.

ادامه مطلب ...

عین و شین و قاف

گفتم آخر عشق را معنا کنیم             بلکه جای خویش را پیدا کنیم


 


آمدم دیدم که جای لاف نیست             عشق غیر از عین و شین و قاف نیست


 


آمدم گفتم به آوای جلی                        عین یعنی عدل مولای علی


 


شین یعنی شور الله و صمد                     قاف یعنی قل هو الله و احد


شیشه ی عشق

Image and video hosting by TinyPic

 

روی آن شیشه تب دار تورا (ها)کردم


اسم زیبای تورا با نفسم (ها)کردم


ادامه مطلب ...

روز قسمت

Image and video hosting by TinyPic

  

روز قسمت بود . خدا هستی را قسمت می کرد. خدا گفت چیزی بخواهید هرچه که

ادامه مطلب ...

می خواستند سرش را ببرند

می خواستند سرش را ببرند . خودش این را می دانست .  

 

او معنی کاسه ی آب و چاقو را می فهمید .

 

با مادرش هم همین کار را کردند. آبش دادند و سرش را بریدند .

 

 ترسیده بود گردنش راگرفته بودند و می کشیدند .قلب قرمزش تند تند می زد . کمک می  

 

خواست و فریاد می زد . خدا فرشته ای را فرستاد تا گوسفند را آرام کند فرشته آمد و 

ادامه مطلب ...

دستت رو بذار رو قلبت

Image and video hosting by TinyPic

دستت رو بذار رو قلبت این صدای تیک تیک ثانیه های عمره که داره میگذره.جالبه !!! اونی که داره

بهت عمر میده شمارش معکو ست رو شروع کرده....

بابا جون دوست دارم!!!

یه پدر همیشه دختر کوچولوش رو خانم صدا میکنه ولی وقتی همون دختر کوچولو بزرگ میشه و یه خانوم میشه .. پدر دوست داره اونو  به دختر کوچولو بدونه

 

ادامه مطلب ...

جلسه ی آقای نوروزی با رزمی کاران

به نام خدا

امروز جلسه ای با حضورآقای نوروزی و رزمی کاران kntu در اتاق شطرنج دانشکده علوم برگزار شد. 

 (تاکید میکنم که در پی این جلسه هیچ کسی آسیب ندید! ) 

ادامه مطلب ...

راه های بازی با اعصاب دیگران

قبل از خواندن این متن قول بدین که همچین کارایی رو انجام ندین!!! 
 
 
راه های بازی با اعصاب دیگران

روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن
سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها
ادامه مطلب ...

بدون شرح D:

Hosted image

             Mmmmm  

آیا فردی‌ عاطفی‌ و احساساتی‌ هستید؟

آیا فردی‌ عاطفی‌ و احساساتی‌ هستید؟

1. آیا سگ‌ یا گربه‌ای‌ در خانه‌ دارید؟ یا اگر امکانش‌ را داشتید این‌ حیوانات‌ را در خانه‌ نگه‌می‌داشتید؟
بلی
خیر
نمی دانم
ادامه مطلب ...

باید بگی دوستم داری

Image and video hosting by TinyPic

پسرو دختر جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

ادامه مطلب ...

آینده

Image and video hosting by TinyPic

 

می پرسم : چی کار می کنی ؟

می گویی : به آینده فکر می کنم

می پرسم : آینده ؟

ادامه مطلب ...

عشق، همان نام من است

خدا نبود که بین انسان‌ها مرز کشید، این ما بودیم که بین آنها مرز کشیدیم ...

ما می‌توانیم فارغ از زنانگی یا مردانگی زندگی کنیم و به جهان نگاه کنیم...

سال‌ها و ماه‌ها و روزها مثنوی خوانده‌ام، قرآن خوانده‌ام. مرصادالعباد خوانده‌ام تا

 به یک جمله کوتاه و نوعی ساده گویی رسیده‌ام...

ادامه مطلب ...

دل

برای هزارمین بار پرسید 

       

تا حالا شده دلتو بشکنم

 

منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم

 

 نه.... که مبادا دلش بشکنه

 

ادامه مطلب ...

زندگی

Image and video hosting by TinyPic

زندگی چیست؟
زندگی موهبتی است الهی
خاکی است که گلهای سرخ عشق در آن شکوفا می شوند
و عشق
بهاری است همیشه سبز
افلاکی است پا برجا
دیوانگی است
ادامه مطلب ...

امید

Hosted image

 

اگر به طلوع و غروب خورشید بنگری و بخندی، هنوز امیدواری.
اگر زیبایی رنگ های گل کوچکی را درک کنی،
هنوز امیدواری.
اگر لذت پرواز پروانه را درک کنی،
هنوز امیدواری.

ادامه مطلب ...

استخر

مرد جوانی که مربی شنا و دارنده ی چندین مدال المپیک بود

به خدا اعتقادی نداشت

 
 
ادامه مطلب ...

خدا

آدما نردبون میذارن زیر پاشون تا برن برسن به خدا 

 

 غافل از اینکه خدا پایین نردبون رو سفت گرفته تا آسیبی به اونا نرسه !!!

عجایب روزگار

گفته اند لازمه ی پیشرفت تجربه کردن پشتکار داشتن وپند گرفتن از خطاها است.

از عجایب روزگار اینکه ما واجد این ۳ شرطیم .

در تجربه کردن خطاها یمان پشتکار عجیبی داریم اما نمی دانم چرا پیشرفت نمی کنیم.

خداحافظ

خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن

خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
ادامه مطلب ...

بنده ی خدا

کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود
 و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد
زنی در حال عبور او را دید .
 او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید
و گفت: مواظب خودت باش
کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟
 زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم
 کودک گفت:

می دانستم با او نسبت دارید.

یک لیوان شیر

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. ادامه مطلب ...

بی تو آنلاین شبی

بی تو آنلاین شبی

بی تو آنلاین شبی باز از آن Room گذشتم.
همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم.
شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم.
شدم آن User دیوانه که بودم.
وسط صفحه دسکتاپ، ROOM یاد تو درخشید
DING صد پنجره پیچید
ادامه مطلب ...

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: « کدام لاستیک پنچر شده بود؟»....!!!!

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعت

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد .آن گاه تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد . آن شخص مصمم شد که به پروانه کمک کند وبا برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد . پروانه به راحتی از پیله خارج شد ، اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند . آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده ومستحکم شود واز جپه او محافظت کند .اما چنین نشد ! در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را زیر زمین بخزد و هرگز نتوانست با بال هایش پرواز کند . آن شخص مهربان نفهمید که ...

محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود ، تا با آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود وپس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد
.

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم . اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم ، فلج می شدیم به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم . من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد ، تا قوی شوم

قطعه ادبی

تو به من خندیدی

 و هیچ  نمی دانستی که من با چه دلهره ای سیب را از باغچه ی همسایه دزدیدم           باغبان از پس من تند دوید       

  سیب را دست تو دید       

  غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک 

و تو رفتی و هنوز                                  سالهاست

 آرام آرام                                               خش خش گام تو تکرار کنان

می دهد آزارم             و من اندیشه کنان      غرق این پندارم        

 که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت.

قطعه ادبی - دلا یاران سه قسم اند گر بدانی

دلا یاران سه قسم اند گر بدانی

زبانی اندو نانی اندو جانی

به نانی نان بده از در برانش

محبت کن به یاران زبانی

ولیکن یار جانی را نگه دار

به پایش جان بده تا می توانی