توپ بازی دولت در توپخانه!

امروز گویی در توپخانه خبری بود! 

تارک سیه پوشان باتوم به دستی را می‌دیدم که جمع شده‌اند 

تعجب کردم! نزدیک‌تر شدم... 

تعدادشان بیشتر شد٬ ولی در خروجی مترو چرا؟! 

داشتند سرشماریشان می‌کردند! 

سربازان خوشحال از آزادباش 

خوشحال از آنکه نه باتومی بر کسی زده و نه هموطنی را ترسانده 

همه‌شان لبخند می‌زدند! 

به یاد آن روزها که سبزها گل به آن‌ها هدیه می‌دادند و نجات از هجمه‌ی انتقام‌ها... 

کنجکاو شدم که گرد چه آمده‌اند؟! 

از یکی از لبخند زنانشان پرسیدم؛ کوتاه گفت آماده باش است! 

طفلک مافوقش دو قدم آنسوتر بود٬ با خود گفتم حتما باز بازاریان را خبری است...

از مردم و بازاریان پرسیدم و پرسیدم تا پاسخ آمد: 

گویی بازنشستگانی که دولت گفته می‌خواهد آن‌ها که سهل است٬ ۴۰٪ بدنه‌اش را به شهرستان‌ها منتقل کند در پی اعتراض می‌خواهند گرد هم آیند٬ چند روزی هم هست که مالکان زمین‌هایی که سال‌هاست در پی مجوزند سر و صدایی به پا کرده‌اند... 

معما حل شد! 

باز هم تجمعی ز روی بی‌تدبیری‌های دولت خدمت‌گزار با تدابیر جهانیش! 

آن ز گره گشودنش از پر جمعیتی تهران! 

آن ز فروش املاکش 

وین ز مقابله‌اش با آنان! 

به راستی که دولت را توپ بازی گرفته بود در توپخانه! 

نمی‌دانم اگر در این جامعه حیاتی و پویش سبزی نمانده باقی٬ چه ترس است ز چند اعتراض صنفی و نمادین...؟!!!