چگونه فرقی است بین اصولگرائی و اصلاحطلبی؟!
مگر میشود اصلاحات را از اصول جدا ساخت و اصلاحات را از جامعهای سو به پیش٬ تا نیل یابد به ایدهآلش؟!
پس اشکال بر سر چیست که اینچنین شکاف آشکار و جاهلانه را پدید آورده و اصولی را بر سر حذف اصلاحی بر آورده؟!
اصلا این اصول چیست؟! اصولی ورای دین و مذهب هم مد نظر هست؟! اصولی فراتر از عدالت و دوری از تهمت و افترا و بسیاری از اصول واضح دیگر هم هست؟!
چگونه میتوان توجیه نمود این همه ناعدالتیها در برابر احکام سنگین و به بند کشیدن و شکنجهها در برابر کوچکترین انتقاد به یک مقام رده چندم دولت به عنوان نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی که تنها به جرم اندیشیدن به عناوین برانداز و ... منسوب و محکوم میشوند؟
در عوض شما نه تنها سکوت کرده اید بلکه تأئید هم می کنید٬ این است اصولگرائی یا منفعتطلبیتان؟!
نمیتوانم باور کنم که امثال آقای علی لاریجانی، علی مطهری، باهنر، حسن روحانی و امثال آنها این تخلفات آشکار را جزو لاینفک اصول تلقی کنند. و بر عکس آنچه از اصولگرائی برداشت میشود دقیقا اجرای اصول بدون مصلحت اندیشی است.
از یاد نمیبریم طبرزدیها و نوریزادها را که از اولین افرادی بودند که امام خطاب مینمودند رهبر خویش را و وجدان بیدار و امروزی که به نقد کشیدهاند آنچه نظاره میکنند را...
پس بیدار باشیم که تنها چیزی که میتواند وجود داشته باشد منفعتطلبی تحت لوای اصولگرائی است به همین دلیل به سادگی میتوان پیشبینی کرد که بزودی تعداد بسیار زیادی از شخصیتهای شاخص اصولگرا خط خود را از جریان حاکم و منفعتطلبانی همجون جمعیت مؤتلفه و دارو دسته احمدینژاد جدا کنند و همانطور که آقای مصباح یزدی پیشبینی نمود یا به عبارتی به ایادی خود خط داد بزودی فتنه جدید که مربوط به نیروهای ارزشی است آغاز خواهد شد.
کاش بیدار باشیم و نباشیم جزو آن منفعت طلبان و اصول حققیمان را بازیابیم ز نو...
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا با صراحت اعلام کرده است که اصلاح طلبان در ایران در خط مقدم جبهه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
گفت: حالا که همه متوجه شده اند، اعتراف می کند؟!
گفتم: موسوی و خاتمی را بگو که حمایت ایران از فلسطین را که در جبهه مقدم کشورهای اسلامی با اسرائیل درگیر است، برنمی تابند و به آن اعتراض می کنند، اما خودشان در خط مقدم جبهه آمریکا علیه کشورشان دست به آشوب می زنند و آدم می کشند و...
گفت: جرج بوش ضمن تاکید بر ادامه حمایت آمریکا از اصلاح طلبان از این که در آشوب های اخیر ناموفق بوده اند و در ابتدا اطلاعات غلطی درباره موفقیت آنها داده شده بود، گلایه کرده است.
گفتم: یارو با خوشحالی به دوستش گفت، بالاخره بعد از 2 سال این «پازل» را حل کردم. دوستش گفت؛ ولی 2 سال برای حل این پازل خیلی زیاده! و یارو جواب داد؛ نه بابا! تازه روی جعبه اش نوشته، 7 تا 10 سال!!
جواب به بالایی:
با این گفت و گتفم هایی که منبعی ندارد و فقط همان عوام کم سواد که 30سال با صدا و سیمای غیر ملی شما شست و شوی مغزی شده اند به جایی نمیرسید!! چون همان عوام کم سواد هم در جنبش سبز عاقل شده اند و حقیقت را می بینند
حالا که آمریکا و اسرایل و فلسطین کنید! نمی بینید که مردم دیگه از این حرف های صدمنیغاز و تکراری و خاک گرفته ی 30ساله خسته شده اند و بریده اند!؟
وای به حالتان اگر به دست همان عوام بیافتید...
در تبیین اصول در دانشگاه خودمان با حضور استاد رحیم پور ازغدی محفلی برگزار شد. اما جواب مخالفین به حضور استاد چه بود؟ خوب است شما نیز اصول خود را تبیین کنید.
در جلسه تبیین اصولمان، عکس العمل انجمنی ها را دیدیم!
بسیار منطقی و زیبا بود!!
از یاد نمیبریم طبرزدیها و نوریزاده و ....
عزیز گلم میزان وضع فعلی افراد است
پس بیدار باشیم که تنها چیزی
جوابتون در ذیل ماجرا آمده است ای الکی ادیب
روزی خواجه ای در میان دسته ای از عوام، اندر فواید سحرخیزی سخن می راند که: ایهاالناس! همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن مترتب است. بهلول در آن جمع بود، گفت: ای خواجه! تو از خواب برنمی خیزی، از رختخواب برمی خیزی! و میان این دو تفاوت از ارض تا سماء است..؟!