KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

این روز ها سکوت هم سرشار از سروصداست

ای کاش می دانستم ستاره های آسمان به که چشمک میزنند. 

 

ای کاش تقویم دلت جز بهار فصل دیگری نداشت. 

 

ای کاش می دانستم آسمان در غم چه کسی اینگونه می گرید. 

 

ای کاش در چشمان من شعر بلند شیفته بودن را بخوانی و باور کنی. 

 

ای کاش می شد چشم ها را بست و رنگ دیگری جز سیاهی دید. 

 

ای کاش هیچ پنجره ای رو به غروب باز نمی شد آنوقت خورشید این همه از خجالت سرخ نمی شد. 

 

ای کاش می شد با تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذر کرد.

 

ای کاش کلاغ ها می دانستند صدایشان چقدر بد است. 

 

ای کاش بازی شطرنج تنها یک شاه داشت آنوقت این همه سرباز نابود نمی شد. 

 

کاریکلماتور های سعید سلیمانی

نظرات 5 + ارسال نظر
رویا IT پنج‌شنبه 2 آبان 1387 ساعت 02:27

جمله ی آخر دوست داشتنی بود!!

صدای کلاغ ها هم بد نیست!

پست خوشگلی بود!!


قربونت عزیزم

جویا پنج‌شنبه 2 آبان 1387 ساعت 03:43 http://toooska.blogfa.com

امیدوارم روزی فرا برسه افسوسی برای از دست رفتن لحظات نباشه...زیبا بود...ممنون

امیدوارم. خواهش می کنم

رامین ف پنج‌شنبه 2 آبان 1387 ساعت 11:21

من عاشق کاریکلیماتورم: عصا به پیر مرد تکیه کرده بود و ....
بیچاره کلاغها

آره طفلی کلاغها ;-)

دریا آرام-com پنج‌شنبه 2 آبان 1387 ساعت 16:34

خیلی خیلی قشنگ بود دوست عزیز!
بازم از این متن ها بزار!

باشه عزیزم مرسی

تیرداد پنج‌شنبه 2 آبان 1387 ساعت 22:03

ای کاش بازی شطرنج....

عالی بود!

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد