KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

واقعیت (۲)

خیلی جالبه..هیچ کسی دوست نداره به حریمش تجاوز شه.. خیلی راحت عادت خیلی از ماها شده تو ترافیک تو ماشین بغلیمون سرک بکشیم...ماشین چهارچوبه شخصیه اونه...  

شاید یه تبصره باشه که بگه کسانی که قصد (امر خیر) دارن یه نگاه حلاله!! اما منظورم کلیه!!

زوم کردن رو ماشین بغلی اگه اسمش تجاوز به حریم شخصیشون نیست پس چیه؟؟ 

این طنز نیست... 

 

واقعیته...!  

 

واقعیت (1)

نظرات 15 + ارسال نظر
رضا معمار جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 21:57

اینجا حریم شخصی وجود نداره....

همه فضولن که ببینن داری چی کار می کنی تا خفتت کنن....

نباید محل سگ بهشون بذاری...

حالا شما ناراحت نشو...

امید فرقدان جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 22:03

ای بابا!!
تازه میخواستم بگم : وقتشو بیشتر کنین

ترافیک تموم شد..دیر رسیدی

87 کام جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 22:13

مساله ای نیس که انقدر خودتو ناراحت کنی هانی جون بذار انقدر ببینن تا چشاشون در بیاد

بابا... من کلی گفتم ..شخصیش نکنید خواهشا
این حقیقته که به حریم بقیه تجاوز کنی به حریمت تجاوز میکنن...
همین!!!
کجا خودم رو ناراحت کردم؟

رضا معمار جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 22:21

خوشحالو شاد و خندانم ....

دست می زنم من پا می کوبم من......



اگه نیگا کردن انقدر نیگا کن تا از خجالت بمیرن

فکر نمیکنم عکس العمل خاصی نشون بدم...
یک روز یه آقا خرگوشه.... رسید به یه بچه موشه
موشه دوید تو سوراخ .... خرگوشه گفت : آخ
وایسا، وایسا، کارت دارم.... من خرگوش بی آزارم
بیا از سوراخت بیرون .... نمی خوای مهمون........(ادامه دارد..)

(خواستی بگو کاملش رو بزارم به یاد بچه گی (بچگی) ها...)

امید فرقدان جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 22:34

لایک برای ایهام این جملت " خواستی بگو کاملش رو بزارم به یاد بچه گی ها... "

این تخصصه منه...
اما شمام زیادی ازونوریش برداشت نکن..!

targol جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 23:11

labod kheyli khoshgeli ke hame negat mikonan.chera ma ro negah nemikonan?dooos daram bebinam che shekli hasti jigar???? harim shakhshi kiloo chande?alan bahs bahse shekare lahzehast

حالتون خوبه؟
گفتم مساله شخصی نیس!
یه ناهنجاریه که به صورت عادت جا افتاده..

موظی جمعه 2 بهمن 1388 ساعت 23:26 http://کیافیلم دات کام

آی ستاره سبز !
آدام ا گاه گاه بعضی مسائل و زیادی بزرگ میکنند ! تو خوب می نویسی ، ولی سعی کن شکستن آینه رو برای هر خشت خامی نگی ! هر مسئله رو همه جا نگیم ( خودم خیلی همه چی رو همه جا گفتم ! و این مربوط به اسن پست نمیشه )
what have they done to you IRAN

اصلا*
کیارش اسم مستعار ت مبارکه... موظی : دی
چه بامزه...
استاد ما درس پس میدیم... وینک

پریسا-۸۸ شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 00:43

اخ گفتی.اما می بینی یکی از سطحی ترین مثال رو هم که می زنی تا همه درک کنن باز هم درست فکر نمی کنند.به مثال و اینکه چی شده تو این مثال رو زدی و چه اتفاقی واست افتاده فکر می کنن اما به اصل مطلب و احترام به حریم خصوصی افراد(که اکثریت رعایت نمی کنند)۱ ثانیه هم فکر نمی کنند.این از واقعیت گذشته این درده...!
پ.ن:ببخشید اگه صمیمی و خودمونی نوشتم. جور دیگه حق مطلب ادا نمی شد.

زیادی هم شخصی برداشت کردن..
قصدم فقط گفتن ناهنجاری ها بود...همین..نه هیچ چیز دیگه ای
ممنونم پریسای عزیز

۳۰یا شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 12:38

تجاوز رو دوست دارم حالا شخصی باشه یا جمعی.. با بطری باشه یا کتاب


تو ترافیک باشه یا تو تخت واسه استراحت بعد درس یا شاید چرت بعد ناهار ... همه جورش ثواب داره اونم چه ثوابی

امید فرقدان شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 20:00

ایول برا کامنت بالا

امیر پورنصرت شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 21:46

ایرانی ها اصولاْ فضولی تو رگ و ذاشتونه ، فضولی نکنن حناق می شه خفه شون می کنه. خود من که این طوریم !

حیف رئیس قوه قضاییه نشدم وگرنه یه برنامه هایی هم واسه این جور افراد داشتم

حسین رنجبر یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 03:17

سلام.امیدوارم حالتون خوب باشد.

به نظرم زیاد شفاف ننوشتیدا !

خانم کرمی !

این چیزی که گفتید به نظرم کلی نیستشا !

خواهش می کنم از نویسندگان با یک تعریف زیاد خودشون رو نگیرند ، یا دچار غرور نشند و حرفهای کلیه ای در همکلاسی ننویسین.

البته هر سکی سبک خاص خودش رو داره.

من اردات خاصی به شما همکلاسی محترم دارم.


ولی شاید کسی خسته شده باشد ، خواسته سرش رو تکون بده !
مثل ساسان مگه نمی بینید توو کلیپش سرش رو چطور تکان میدهد ؟

ببینید به نظرتون این طوری نیست.

شاید کسی اصلا به کسی که توی ماشین بغلی نشسته فکر نمی کند. یعنی نیتش این نباشد.
بحثش مفصل است.
مثلا من خودم همیشه موقع رانندگی کتاب هام رو
مجلاتم رو ، دفتر خاطراتم رو ، دفتر مشقم رو.
می گذارم روی داشبورد ، وقتی که پشت چراغ قرمز هستم خاطراتی که در لحظه یادم میاد رو یادداشت می کنم یا خاطراتی رو که در همکلاسی دارم یا خاطراتی که در سالهای گذشته با دوستام در دانشگاه دارم رو هر چیزی یادم میاد رو می نویسم و مطالعه می کنم.
یا تغییرات جدید شهر رو ..

حالا ممکنه نکته درسی داشته باشه ممکنه غیر درسی باشه ممکنه یه خاطره غمگین باشه یا یک خاطره طنز ... یا هر چیز دیگه ای.
شیاد خنده دار به نظر برسه.
ولی
همیشه این کار من شده از وقتی که راننده شدم...

شما تصدیق گرفتید راستی ؟ :دی
بی زحمت یکی بچه ها بود پارسال پریسال تصدیق نگرفته بود . خودش می دونه کیه .بی زحمت اگه نگرفته شما ببرید یادش بدهید. با تشکر.
این هایی که گفتید مربوط به انسان های به اصطلاح علاف سر کوچه و خیابونه یا مربوط به رانندگان تاکسی که خیلی "حیز" هستند ، به قول معروف. دانشجو یعنی زگهواره تا گور داشن بجوی حتی یک ثانیش رو...

شاید یکی از خاطراتم رو در همکلاسی در این رابطه منتشر کردم.
موفق باشید.

پست شما خوب بود ولی از 20 ، من 14 میدم بهتون

بامداد نیک واسه همه

حسین رنجبر یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 03:19

تصحیح میشه ، غلط دیکته ای :دی از خط { }


" البته هر کسی سبک خاص خودش رو دارد. "

داش مراد یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 08:38

شما الان به کامنت من تجاوز کردید و ژاکش کردید. بعد از تجاوز حرف میزنیدحالا به حریم شخصی یا غیره متاسفم براتون که هنوز معنی تجاز به حریم خصوصیو نفهمیدین

هانیه کرمی یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 10:15 http://arnavaz.net

عجله دارم وقته لوگین شدن ندارم!همین جا جواب میدم
جناب بالایی!
من به کامنت شما دست نزدم.
هرچی زده بودید دوباره بزنید شاید دوستان پاکش کرده باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد