KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

زندگی

امروز تو تاکسی یه خانومی با بچه اش کنارم بود از وقتی که نشستم کنارشون اون بچه همه اش بهم میخندید وقتی هم که بهش میخندیدم یا باهاش بازی میکردم خیلی ذوق میکرد. اون بچه از نظر خیلی از آدمای مثلا عاقل مشکل ذهنی داشت ولی از نظر من اون خیلی عاقلتر از ماها بود.

اون بی قید و شرط میخندید و محبت میکرد اون از من انتظار نداشت بهش بخندم باهاش بازی کنم یا ببوسمش اون این کار رو میکرد چون زیبایی رو سادگی رو لذت رو تو این کار میدونست اون با این کارش اول از همه خودش لذت میبرد.

خیلی دلم میخواد جای اون بچه باشم احساس میکنم اون خیلی از زندگیش لذت میبره چون اونجوری زندگی میکنه که دلش میخواد نه اونجوری که قانون میگه.

مهسا

نظرات 11 + ارسال نظر
رویا IT یکشنبه 10 شهریور 1387 ساعت 22:44

بی خیالی٬ راحت بودن٬ نگرانی نداشتن٬ شاد بودن٬ ... خیلی احساس قشنگیه!!

واقعا پستت قشنگ بود!


مصطفی کاظمی - نرم افزار یکشنبه 10 شهریور 1387 ساعت 23:19

خوب نوشتی!

خوب تو هم بخند که خنده برهر درد بی درمان دواست!!

حسین محمدی نصرابادی یکشنبه 10 شهریور 1387 ساعت 23:40

ساده قشنگ و ماندگار
خنده ی کودکی ها
هرموقه عکس بچیگی هام رو با اون لبخند با مزه و شیطون میبینم کلی حال میکنم

عاصمی زاده دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 00:13

بسیار قلم شیوایی دارید تبریک عرض می کنم در ابتدا واز متن زیبایتان متشکرم

¥¤ دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 00:50

خیلی بی مزه بود و طرز فکر نادرست

ranjbar software دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 05:42

hamishe haman jur bayad zendegi kard ke doost darim na anjur ke doost darand
... zendegi migozarad
besyar amuzandeh bud mamnun

آزاده ب دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 10:11

از اینکه دوست دارید دارید جای اون بچه باشید زیاد هم مطمئن نباشید . برای خوش بودن حتما که نباید یک انسان غیر عادی بود ...
در ضمن منظور شما رو از قانون نفهمیدم مگر نه اینست که قوانین را خود ما وضع میکنیم؟

حمید توکلی، IT دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 10:40 http://Kntu.BlogSky.Com

زندگی به سبک دو نقطه دی! D:



در جامعه ای که مردم عادی اش، همگی اخمو اند، خوش بودن غیر عادی بودن است!

من فکر می کنم منظورشون از قانون، برخی از عرف ها بوده که خودمون وضعش نکردیم، خیلیهاش بازمانده ی نادانی های پیشینیان ِ ماست، که خودمون آنها را توجیه کرده ایم!

حال آنکه شایسته ی تغییر بود و نه توجیه...

موفق باشید!

جویا یزدانی دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 10:44 http://toooska.blogfa.com

همه آدم ها برای خوب بودن مجبور هستن برگردن به بچگیشون....چون عالم بچگی ریا و تزویر نداره...چون بچه پیچیده نیست

احمد IT دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 16:27

چرا وقتی کسی می خواد از یه متن انتقاد کنه میترسه اسمش رو بنویسه.؟
مثل من باشید :
اصلا هم قلم زیبایی ندارید خانوم جورابدوزان. خیلی ضعیف بود.
من قسمت ادبی داستان رو میگم.
ولی هدف شما نوشتن قطعه ی ادبی نبوده.
حرفتون قشنگ بود.
من بارها به اینجور آدما نگریستم و با خودم گفتم کاش مثل این آدما به دنیا نگاه میکردم. و در کنارش سلامتی هم داشتم.
ولی نمیشه.
این قوانینی که گفتید اجازه نمیده.

pooya دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 23:05

inke delet mikhad jaye on bachehe bashi shayad ye joor nashokri bashe.Salamati nemate kheyli bozorgiye khoda be hameye ma salamatiye kamel bede va ma ro az marizi ha hefz kone. ishala in bache he ham shafa begire o ham khonevadash o shad kone ham khodesh shad tar az hamishe be zendegish edame bede dar kol ziba bood.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد