از کنار کوچه تان می گذشتم و تو را تکیه داده به دیوار با عروسکی در دستت و اشک خشکیده ای بر صورتت یافتم. زیر چشمانت را نمی دانم که چه سیاه کرده بود. اخم هایت با لبخندهای من باز نشد و بغضی تمام گلویت را می فشرد.
تو کودک این کوچه هایی و این کوچه ها انگار تو را می بلعند و نشخوار می کنند و به هزاران گناه نکرده، مجازاتت...
می پرسم چرا این جا نشسته ای و خانه ات کجاست؟ صدایت، تلخی دارد و حس می کنم هزار بار کسی سوزن و میخ و خار در تن ظریفت فرو کرده است... مثل گلی مثله! :
- مامانم گفت برو بیرون! از خونه بیرونم کرد!
اسمت یونس است و من نمی دانم به کدام قرعه، هر روز تو را در دهان نهنگ مصیبت می اندازند و انصافشان کجاست؟ گویا انصافشان در پی نخودی سیاه رفته تا در اطمینانی شیطانی، تو را زیر گام هاشان بگیرند...
حالم از این کوچه به هم می خورد؛ اما به خدا تنهایت نمی گذارم... اگر من تاب ساعتی ماندن در این دوزخ را ندارم، پس تو چه میکشی فرزندم، برادرم، خواهرم؟؟؟
سال ها بر هفت سین خوش خیالی های خویش،سال نو را آغاز کردم... هفت سینی پر از سین های غفلت! بس است! دیگر بس است! دیگر به خداوندی خدا، بس است!
می خواهم این بار به کوچه تو بیایم و دستت را بگیرم و از خاکت بلند کنم و بغرم و بتوفم بر هر آن کس که حرمت تو را لگدمال می کند و کودکی تو را از تو می رباید... آری! می خواهم دستت را بگیرم و به جشنی دعوتت کنم تا ساعاتی شاد باشی و بخندی و از سر تقصیرات غفلت من و دیگر به خواب رفتگان این شهر بگذری...
240 دقیقه بر سر سفره 7 سین
در عید باستانی, نوروز ایران زمین
پ.ن: منبع: وبلاگ طرح هفت سین برکت http://www.7sinbarekat.ir/
پ.ن۲:منتظر کمک هاتون چه مادی و چه معنوی هستیم دوستان :) برای ریختن وجه هم میتونید با شماره ذکر شده در سایت طرح تماس بگیرید و یا کامنت بذارین همینجا با من هماهنگ کنید.
اگر هم خواستین در جشن شرکت کنید سریع تر اعلام کنید و باز هم با همون شماره تماس بگیرید که ظرفیت محدود هست.
پیشاپیش ازتون ممنونم :)
قانون ادامه مطلبو دلم نیومد رعایت کنم خب
عزیزم به دل اومدن نیست آخه! قانونیه که شاید خیلی ها نمی خوان رعایت کنن ولی میکنن! :)
پستت چرکنویس شد! با کلیک روی "ویرایش" می تونی درستش کنی و دوباره منتشر کنی! متاسفم و مرسی عزیز!!
رویا :)) مرسی :دی