KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

دزد ...

گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند.
و من دزد مال او هستم، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می یافت؛ آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.

نظرات 4 + ارسال نظر
ب.رIT سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 17:53

قشنگ بود چه دزد با شرفی بوده :دی

رویا خدابخش سه‌شنبه 10 اسفند 1389 ساعت 19:48

قشنگ بود! چه دزد منطقی یی!!

محمد رشیدی - فناوری بی اطلاعات چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 06:40 http://www.ksna.ir

کاش همه دزدا همینقدر فهم و درک داشتند!! ممنون جالب توجه بود.

ندا پنج‌شنبه 12 اسفند 1389 ساعت 18:43

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد