KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

آزادی بیان در ایران

 میزنم تهمت و بهتان و چو گویند مزن /بکشم جیغ و زنم داد که آزادی نیست!  
 ...
 ...

یکی از شبهاتی که گهگاه در برخی جمع‌های دانشجویی که خودپنداره روشنفکری دارند مطرح می‌شود مقایسه جایگاه حاکمیت در ایران با کشورهای دیگر مخصوصا کشورهای غربی است. مثلا اینکه در آنجا به راحتی یک نخست وزیر یا رئیس جمهور به دادگاه می‌رود یا محاکمه و محکوم می‌شود. اما در مقابل چنین چیزی در کشور ما دیده نمی‌شود. مناصب سیاسی جایگاه خاصی دارند و کسی که در این مناصب قرار می‌گیرد – ولو به صورت ضمنی – مصونیت سیاسی دارد....

 اصناف در کشورهای اروپایی به راحتی اعتصابات گسترده انجام می‌دهند اما در مقابل چنین حرکت‌هایی در نظام ما براندازی به حساب می‌آید و سرکوب می‌شود. آزادی بیان در کشور ما محدود است در حالی که در کشورهای غربی به راحتی در مطبوعات و تلویزیون رئیس جمهور و مسئولین عالی رتبه را به تمسخر می‌گیرند یا اینکه نقد می‌کنند. 

در پاسخ باید گفت اولا در کشور ما نیز افراد لزوما مصونیت سیاسی ندارند. مانند آنچه در مورد قائم مقام رهبری در زمان امام خمینی (ره) و وابستگان او اتفاق افتاد. همچنین معمولا اعتراضاتی که در کشور وجود دارد و آزادی بیان در سطح قابل قبول حتی بیشتر از آنچه که در اروپا اتفاق می‌افتد وجود دارد که البته این زیاده‌روی یک نقص است. تورق نشریات دانشجویی یا روزنامه کثیر الإنتشاری که معمولا منتصب به جریان اصلاح‌طلب هستند این موارد را آشکار می‌کند.
میزنم تهمت و بهتان و چو گویند مزن 
بکشم جیغ و زنم داد که آزادی نیست!
باید همواره توجه داشت که وضعیت کشورها به لحاظ امنیتی همواره یکسان نیست. به عنوان مثال به اعتراضات گسترده در فرانسه توجه کنید. در سال‌های گذشته مکرر شاهد بودیم که اعتراضات گسترده‌ای سراسر فرانسه را فراگرفته است. آیا هیچ‌وقت حاکمیت و استقلال این کشور نیز در چنین شرایطی در معرض خطر قرار گرفته است؟. یعنی کشورهای غربی هیچ‌وقت نگران این نیستند که بر اساس یک بحران سیاسی اجتماعی ممکن است کشورهای همسایه یا ایران یا کشورهای بلوک شرق به آنها حمله کرده و کشورشان را اشغال و تجزیه کنند. این با کشوری مثل ایران که چندین کشور همواره مترصدند تا اندکی دچار ضعف شود تا به آن هجوم ببرند و حاکمیت و استقلال آن کشور را از بین برده و آنرا تجزیه کنند قابل مقایسه نیست. همچنانی که در جریانات فتنه سال 88 با بالا گرفتن درگیری‌ها در ایران تراکم نیروهای آمریکایی مستقر در عراق در مرز ایران بالا رفت. و به صحنه آمدن جدی غرب را در طراحی و اجرای این شبه کودتا به‌هیچ وجه نمی‌توان انکار کرد.
البته عمده جریانات معترض نیز بارها نشان داده‌اند که استقلال نداشته و بر اساس حمایت‌های مالی و تبلیغاتی غرب به اعتراض در کشور می‌پردازند. در این میان جریان‌های انقلابی‌ای وجود دارد که در همه مقاطع انتقادات جدی را با بخش‌هایی از حاکمیت مطرح کرده و تعارض آنها را با اصول اسلامی و انقلابی بیان کرده و در عین حال با اصل حاکمیت هیچ‌گونه تعارضی را پیدا نکرده است.
از یاد نبریم که همواره جاسوسانی از کشورهای اروپایی در حال یارگیری و شناسایی جای پا برای روزی هستند که بخواهند به جمهوری اسلامی یورش ببرند. در این راستا استفاده از NGOها و سازمان‌های بین‌المللی نیز به وفور مشاهده می‌شود. فرض کنید تشکیلاتی درست می‌کنند به عنوان گروه حمایت از گوزن زرد که گونه‌ای در حال انقراض است و در ایران نیز یافت می‌شود. به این بهانه با پوشش بین المللی به همه‌جای کشور و صحراهای ایران سفر می‌کنند و با افراد محلی ارتباط برقرار می‌کنند و برای روز مبادا یارگیری می‌کنند؛ مانند آنچه در جریان صحرای طبس اتفاق افتاد. در این حالت نمی‌توان تلقی یکسانی از تهدیدات موجود در برابر کشورمان با کشورهای غربی یا کشورهای خنثی داشت.
نکته‌ دیگری که در اینجا نهفته است اینکه خطوط قرمز در کشورهای غربی با خطوط قرمز کشور ما تفاوت دارد. در نظام سرمایه‌داری غربی سرمایه‌دار و جریان سرمایه‌داری خط قرمز است نه لزوما سیاست‌مداران. در آنجا عالی‌ترین مقام کشور رئیس جمهور یا نخست وزیر نیست بلکه سرمایه‌داران و کارتل‌های بزرگ هستند. در این نظام‌ها سیاست‌مداران نمایندگان سرمایه‌داران و عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی هستند. نمایندگان مجلس، نمایندگان کارتل‌های بزرگ هستند و به دنبال قوانینی که بتواند افزایش سرمایه‌، ثروت و قدرت را برای موکلان تسهیل کند. در آنجا مانند اتفاقات بسیاری که شاهد آن هستیم یهود و یهودیت – که البته در رسانه‌های ما به دلیل ملاحظات سیاسی صهیونیست خوانده می‌شود - خط قرمز است. اگر کسی حتی یک مطلب تاریخی در مورد یهود ذکر کند که با سیاست‌های عمومی کشور تعارض داشته باشد جایگاه او البته زندان است و جریان‌های صهیونیست و رسانه‌های وابسته او را از هستی ساقط می‌کند. سوزاندن حدود 100 نفر از فرقه دیویدی‌ها که شامل کودکان و زنان نیز می‌شدند وحشی‌گری حاکمیت غربی و نوع تعامل آنان با مخالفان واقعی را نشان می‌دهد.
با این وجود باید بپذیریم که همراهی یک جریان یا دولت یا نهاد با انقلاب اسلامی، این تلقی را ایجاد می‌کرد که مخالفان آن جریان مخالف نظام اسلامی هستند. مثلا اگر کسی در دولت آقای موسوی با چپ‌گرایی دولت و دولتی کردن همه چیز مخالفت می‌کرد محکوم به آمریکایی بودن و ضد انقلاب بودن می‌شد. در دولتی اقتصاد به حدی دولتی شده بود که آوردن برنج از شمال به تهران قاچاق محسوب می‌شد. همه می‌بایست محصول خود را به دولت می‌فروختند و دولت آنرا در بازار عرضه می‌کرد و کسی که از این امر انتقاد می‌کرد طرفدار سرمایه‌داری و آمریکایی محسوب می‌شد. یا اینکه کسانی که با سیاست‌های سرمایه‌سالاری و تکنوکراتی دولت هاشمی و سیاست‌های تعدیل اقتصادی که کمر مردم را شکست و تورم‌های 50 درصدی را در سال 74 به جامعه تحمیل کرد مخالفت می‌کردند انگ ضد انقلاب می‌خوردند. بر اساس یک قائده اجتماعی گاهی مخالفت با یک جزء از یک کل مخالفت با کل تلقی می‌گردد. همچنانی که ممکن است مخالفت با یک کل، اجزاء مورد قبول را غیرقابل قبول بنمایاند. 

saranefetneh.blogfa.com

نظرات 6 + ارسال نظر
آرمین آران سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 10:55 http://aranlar.blogsky.com

سلام
من نه ضد انقلابم نه ضد اسلام و ...
طرفدار شاه و رژیم دیکتاتوریش هم نیستم
ولی اینو میگم مثلا شاه یه قانونی داشت اجرا میکرد به اسم اسکان عشایر که البته تو کتابهای مدرسمون هم کلی بهش توپیدن و استعماری خوندنش
چند سال قبل جمهوری اسلامی هم همین کار رو انجام داد و من مطمئن هستم نیت هر دو رژیم خیر بوده و به نفع عشایر.
منتها عادت غلطی که در بحثهای جناح های سیاسی ما وجود داره خبیث نشان دادن نیت طرف مقابله
گرچه با بعضی از صحبتهای شما کاملا موافقم ( در ایران گاهی اعتراض به جزء عین اعتراض به کل هستش ) ولی این نقیصه رو در بحث شما هم میببینم
هدفم از این وراجی ها دوستی است و همین لطفا به دل نگیرید

دارمت عزیزم... ممنون از نظرت...

fekr konid lotfan سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 12:57

سلام

دوست عزیز

مطلبی که جا نیفتاده اینه که هیچ کسی‌ خارج از قانون نیست! حتی بالا‌ترین اشخاص کشور!

هرطور فکر کنی‌ گفته‌های شما تناقض داره .
این که رهبران طرف مقابل که خودشون میگن اگر خطا کردیم ، ما را علنی محاکمه کنید رو در خونهشون حبس می‌کنن ، میله آهنی میکشن جلوی خونشون ،با بمب صوتی حمل می‌کنن تو خونشون قطعا یک چیزی میلنگه اینجا ، بر اساس کدام قانون می‌باشد که شخصی‌ رو بدون محاکمه میله بکشی جلوی در خونش؟

این نشون میده حتا از دستگیری و محاکمه این افراد
واهمه هست .

همین مجوز ندان‌ها چی‌ رو میرسونه؟
مجوز بدید اصلا با تانک بیاید مواظب باشید کسی‌ شلوغ نکنه . که این هم ترسو نشون میده .

دوستان عزیز یکمی فکر کنید . شمای که بطوم دستت نمیگیری فکر کن لطفا . کدوم کشور غیر دیکتاتوری راهپیمایی دولتی تشکیل میده؟

p.n.
bebakhshid farsish moshkel dare ba tarjome injoori shod

ممنون از نظرتون....
فتنه‌ی سیاسی، یعنی غبارآلود نمودن فضای سیاسی کشور، به گونه‌ای که مردم دشمن را به وضوح نبینند و نشناسند. لذا لازم است ابتدا فضا آرام شود و به مرور زمان غبارها بنیشند و دشمن به وضوح دیده شود. البته نه برای مراجع ذیصلاح یا مردم آگاه، بلکه برای آن عده‌ی کثیری که به گمان خطا اسیر فتنه شده‌اند.

همیشه یکی از بزرگ‌ترین معضلات نظام اسلامی، عدم اطلاع کافی همه‌ی آحاد مردم است. در هر حال میلیون‌ها نفر به آقای موسوی رأی داده‌اند! بدیهی است که اکثریت غالب آنان، وی و مقاصدش را نمی‌شناختند و اگر می‌شناختند به او رأی نمی‌دادند. چنان چه کروبی را می‌شناختند و رأی ندادند. و اساساً اگر این قشر از مردم شناخت کافی داشتند، خود آنها کاندید نمی‌شدند. چنان چه هاشمی، خاتمی، حسن روحانی و ... کاندید نشدند.

پس اگر در همان هفته‌ی اول بعد از اعلام نتایج انتخابات یا مدت کوتاهی پس از آن و قبل از آن که فضای فتنه روشن شود، امثال موسوی، کروبی، خؤئینی‌ها و ده‌ها تن دیگر دستگیر می‌شدند، میلیون‌ها نفر از آحاد این ملت قربانی فتنه آنها می‌گردیدند، چرا که به گمانشان در انتخابات تقلب شده است و حق کاندیدای محبوب و رأی آنان ضایع شده است و نظام با قوه‌ی قهریه مقابل آنها ایستاده است! و این همان هدفی بود که «رسم» فتنه و فتنه‌گران دنبال می‌کردند.

اما اکنون بخش قابل توجهی از این عده فهمیده‌اند که نه تنها هیچ تقلبی در انتخابات صورت نپذیرفته است، بلکه اساساً موضوع «تقلب» یک بهانه بوده است و قصد عالیجنابان فقط ابطال انتخابات – پیروزی به اصطلاح نهضت سبز مانند گل سرخ و نارنجی در کشورهای شمالی ... و در نهایت کنار گذاشتن ولایت فقیه (بنا به خواست عده‌ای) و براندازی نظام (بنا به خواست عده‌ای دیگر) بوده است.

در آن زمان که سخن از «تقلب در انتخابات» به میان آمد، اذهان عمومی کجا مطلع از نقش سلطنت‌طلب‌ها، بهایی‌ها، گروهک منافقین ... و اتحاد همه‌ی گروه‌های معارض یا منافق می‌شدند و چگونه به نقش مستقیم آمریکا، انگلیس و اسرائیل پی‌ می‌بردند؟!

در هر حال این تأمل و تحمل که نشأت گرفته از بصیرت، کیاست و سعه‌ی صدر مدبرانه‌ی مقام معظم ولی فقیه بود، سبب نجات دنیا و آخرت برخی از مسلمانان و هم وطنان کثیری که به دام فتنه گرفتار شده بودند و نجات کشور از فروپاشی که منجر به اشغال بیگانگان می‌شد گردید.

محاکمه و مجازات سران، یک سویش به همین ضرورت روشنگری در اذهان عمومی ارتباط دارد و سوی دیگرش به بررسی و تکمیل پرونده‌ها. چرا که (به ویژه با توجه به نقش مستقیم بیگانگان و عملیات گروهک‌ها از یک سو و محکوم ننمودن این جنایات از ناحیه‌ی سران فتنه که خود را نخبگان سیاسی و خواص پیرو خط امام و دلسوزان به حقوق ملت می‌خوانند و امتناع از مرز بندی خود با آنا از سوی دیگر)، جرائم به یک یا دو مورد مشخص محدود نمی‌گردد و مجرمین (سران فتنه) نیز به دو یا سه نفر ختم نمی‌شوند. لذا تحقق هر دو مورد (آگاهی کامل اذهان عمومی و تکمیل پرونده‌ها) مستلزم زمان است.

در مورد مجوز هم باید بگم که وقتی توی همین تظاهرات بدون مجوز گروهکهای منافقین مردم رو ترور میکنن تا اوضاع رو به هم بریزن وای به حال اینکه مجوز داده بشه... من قبول دارم که باید مجرایی برای صحبت معترضین در جامعه و به خصوص صدا و سیما قرار داده بشه... اما کف خیابون فعلا به دلیلی که گفتم جاش نیست!

صادق سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 14:07

همه این ها از جهل مردم بوده که حالا خیلی ها بیدار شدن و دارن میشن
این رژیم آخوندی جاهل خیلی ظلم کرده و خسارتهای جبران نشدنی و حشتناکی به ایران و ایرانی وارد کرده
از ریشه باید همه چی درست شه که بهای سنگینی هم داره

صد البته... خیلی ها بیدار شدن و دارن میشن!
یه چندتا از این خسارتهای جبران نشدنی و وحشتناک نام ببرید؟ تا همه بیدار شن!!

مهرداد سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 17:54


عشقم خیلی خوشش آمده از فحش هایی که به حمید می دهم
از لحاظی خوب شد که حمید به دخترا فحش داد فرصتی پیش آمد که حالا عشقم فهمید چقدر دوستش دارم
عزیزم من برای تو هر کاری بخوای می کنم تا یک خنده رو لب های نازت ببینم

خدا رحم کنه به اون عشقی که با فحش مستحکم بشه!!

اسم بگم که دچار رفعت اسلامی شم؟ پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 16:18

ما که غباری نمیبینیم ....دشمن کاملا مشخصه و اسمشم سپاه و بسیجه که دارن انقلاب و نظام رو با حرکتهای خودسرانه و خشن نابود میکنن.آقای خامنه ای هم اگر بصیرت داشت جلوی این بی قانونی و رفتار خود سرانه این تندرویان رو میگرفت.حالا شما فکر میکنی با ترساندن و خشونت و حمله به خانه های ملت الان دیگه دست فتنه رو شده و همه رفتن زیر چتر آقا؟؟بد نیست نامه آخر دکتر سروش رو هم بخونی...

نه من چنین فکری نمیکنم ... با ترساندن و خشونت و حمله به مردم توسط یه سری منافق که ماموریت ترور مردم رو دارن ٬ همه میرن زیر چتر میرحسین؟...
ما هم غباری نمیبینیم... چون خیلی چیزا مشخص شده... توهم تقلبی که نقش اول فیلمش داماد لرستانه٬ تو زرد از آب در اومده... دلسوزی سران فتنه برا مسلمانان برون مرزی٬ با شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران٬ مشخص شده و ....

اسم بگم که دچار رفعت اسلامی شم؟ پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 19:21

رفعت میدونی چیه اصن(((:

بله... شما چطور؟... توهم میدونید یعنی چی :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد