KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

مردم چه می گویند؟

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

 

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟

 

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟

 

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟ 

 

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟

 

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟

 

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟! گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

 

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

 

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟

 

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... گفت: مردم چه می گویند؟

 

مُردم

 

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟

 

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!.. خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

 

 

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟

 

 

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند

 

نظرات 6 + ارسال نظر
محمدحسین باقری دوشنبه 20 دی 1389 ساعت 16:28

رفیق دوشنبه 20 دی 1389 ساعت 17:13

واقعا به رشته انسانی علاقه داشتی ؟
واقعا می خاستی با یه روستایی ازدواج کنی؟


الان میرم کل دانشگاه رو پر می کنم وهر هر کرکر می خندیم

کاملا مشخصه اصل مقصود متن رو درک کردید!
ممنون از شما!!

حبیب سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 10:24

زدی به هدف
درست مشکل ما ادما همینه

ممنون از مطلبت

نیلوفر کبیری سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 11:23

واقعا درسته

رویا خدابخش سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 11:24

دقیقا هرچی میکشیم از حرف همین مردم میکشیم! باید زمانی که هنوز میشه این طلسم رو شکست، بشکنیمش راحت شیم!! ممنون خیلی متن عالی یی بود!


هم یاد بگیریم بر اساس حرف مردم تصمیم گیری نکنیم
هم خودمون در مورد مسائل مربوط به دیگران اظهار نظرهای بی مورد نکنیم

بهاره-صنایع سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 21:56

متن خیلی زیباوتامل برانگیزی بو د
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد