KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

گل صداقت ...

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم. روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد....  ملکه آینده چین می شود. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت.

سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید. روز ملاقات فرا رسید ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید. شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!!!


برگرفته از کتاب پائولو کوئلیو

نظرات 7 + ارسال نظر

خیلی متن جالبی بود.

ممنون مهندس.

بله موافقم!
مهندس هم میشیم ایشالا!

نفیسه پنج‌شنبه 9 دی 1389 ساعت 16:26

چه از خود متشکر بوده این شاهزاده
ولی داستان جالبی بود...ممنون

خب شاهزاده بوده دیگه!
دست نویسندش درد نکنه!

حمیده احمدی پنج‌شنبه 9 دی 1389 ساعت 17:35

مهسا احمدی جمعه 10 دی 1389 ساعت 19:19

با اینکه ایمیلش دوبار برام اومده بود ولی انقدر قشنگ بود که بازهم م از اول خوندمش

ممنون

بله واقعا ارزشش رو داره که دوباره خونده بشه!
ممنون

عباس احمدی شنبه 11 دی 1389 ساعت 10:37

آقا بهمن چی چی رو دست نویسندش درد نکنه
از اسم پائولو کوئلیو عرفان انحرافی در میاد و بس
مواظب خطر این نویسنده باشید از ما گفتن از شما به دنبال تحقیق رفتن
شاگرد علامه محمد تقی جعفری آقای قادر فاضلی پته این منحرف رو خوب رو آب ریخته

خلاصه : خطرناکه حسن خیلی خطرناکه

نفیسه شنبه 11 دی 1389 ساعت 16:36

«از اسم پائولو کوئلیو عرفان انحرافی در میاد و بس»

از اینکه یه شاهزاده می خواد زن بگیره بعد میره سراغ اونی که از همه بیشتر صداقت داشته اخه کجاش عرفان انحرافیه؟؟
نمی خوام بگم کتابای پائولو کوئلیو قابل اطمینان و استناد برای گرفتن الگوی فکریه...ولی وقتی حتی یک شخصیت بزرگی هم پته یکی رو میریزه رو اب دلیل نمی شه کلا هر مطلب منتسب به اون شخص رو انحرافی بدونیم. شاید بهتر باشه به جای اینکه طرفو کلا حذف کنیم در مورد اثارش بحث کنیم و البته تحقیق.

عباس احمدی چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 11:40

از خانم اصفهانی متشکرم
انشا الله کمک بدن تا در این زمینه آگاه سازی صورت بگیره
در مورد فارسی وان هم بلید این جمله را تکرار کرد
خطرناکه .... خیلی خطرناکه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد