KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

با کاروان عاشورا

در روز سیزدهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری اسرای کربلا را با غل و زنجیر در کوفه گرداندند و سپس وارد مجلس ابن زیاد کردند، عبدالله بن عفیف که از شیعیان اهل بیت در کوفه بود به ابن زیاد اعتراض کرد و به همین دلیل مأموران او را دستگیر و به شهادت رساندند.

ورود اسرای کربلا به مجلس پسر مرجانه

در روز سیزدهم محرم سال 61 هجری قمری پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (علیه السلام) را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد (علیه السلام) در حالیکه به طناب بسته بودند وارد مجلس کرد و در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. در این حال درباریان آن معلون به تماشا ایستاده بودند.


دفاع عبدالله بن عفیف از اهل بیت (ع) و شهادت وی به دست ابن زیاد

عبدالله بن عفیف ازدی، یکی از شیعیان کوفه و از هواداران جدی امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در این شهر بزرگ بود و در قیام مسلم بن عقیل (علیه السلام) نیز از حامیان وی به شمار می رفت.
وی که در رکاب امیرالمونین علیه السلام چشمانش را از دست داده بود، به خطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری امام حسین (علیه السلام) در سرزمین کربلا را نیافت. اما هنگامی که سرهای شهیدان کربلا را به همراه اسیران اهل بیت، وارد کوفه کرده و عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش در واقعه کربلا، در مسجد کوفه برای مردم سخنرانی کرد و به مقام شامخ امیرمؤمنان و امام حسین (علیهما السلام) اسائه ادب و بی حرمتی نمود، با عکس العمل شدید عبدالله بن عفیف روبرو شد.
وی در برابر عبیدالله برخاست و با صدای بلند به او خطاب کرد: ای پسر مرجانه! فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می کشی و بر فراز منبر و مقام صدیقین تکیه می زنی و سخنان کفرآمیز بر زبان جاری می کنی؟
عبیدالله بن زیاد که انتظار چنین پیشامدی را نداشت،دستور داد، وی را دستگیر کرده و صدایش را خاموش گردانند.
عبدالله بن عفیف، مردان طایفه 'أزد' را به یاری طلبید و بی درنگ هفتصد تن از مردان این طایفه، از داخل و خارج مسجد به یاری او شتافته و او را از دست دژخیمان عبیدالله رهانیدند.
اما همین که تاریکی شب فرا رسید و مردم در خانه های خویش آرمیدند، مأموران عبیدالله به خانه عبدالله بن عفیف هجوم آورده و او را با ضربات شمشیر به شهادت رساندند. آن گاه، سرش را بی رحمانه از بدن جدا کرده و پیکر بی جانش را در محله 'سبخه' به دار آویختند.
بدین گونه، نخستین جرقه ای که می رفت کوفه را پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) به حرکت درآورد و جنبش عظیمی را پی ریزی کند، به دست مزدوران حکومت اموی به خاموشی گرایید.
ولی همین امر، جرئت و جسارت مردم در برابر عامل زورگو و ستم پیشه ای چون عبیدالله بن زیاد را زیادتر نمود و زمینه قیام های بعدی را فراهم کرد.
پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت(علیهم السلام) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند. ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را منتشر ساخت. 


نظرات 2 + ارسال نظر
حمیده احمدی سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 01:34

ملک اشعرا بهار سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 09:31

در محرّم ، شیعیان خود را دگرگون می کنند
از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند
خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها
با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند
بر “یزید” زنده میگویند هر دم، صد مجیز
پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند
گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد
خاک پایش را به آب دیده معجون می کنند
خود اسیرانند در بند جفای ظالمان
بر اسیران عرب این نوحه ها چون می کنند؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد