امام حسین ( ع ) :
من کشتۀ اشکم و هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر آنکه اشکهایش جاری میشود.
أمالی الصدوق، ص 137
یکى از فرزندان امام حسین (ع) که شیر خوار بود و از تشنگى، روز عاشورا بى تاب شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: از یاران و فرزندانم، کسى جز این کودک نمانده است. نمی ببینید که چگونه از تشنگى بى تاب است؟ در"نفس المهموم" آمده است که فرمود: " ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل"در حال گفتگو بود که تیرى از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر (ع) را درید. امام حسین(ع) خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشید.
در زیارت ناحیه مقدسه، درباره این کودک شهید، آمده است: "السلام على عبد الله بن الحسین، الطفل الرضیع، المرمى الصریع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح بالسهم فى حجر ابیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدى".و در یکى از زیارتنامه هاى عاشورا آمده است:" و على ولدک على الاصغر الذى فجعت به" ا ز این کودک،با عنوانهاى شیرخواره، شش ماهه، باب الحوایج، طفل رضیع و...یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمى است که در ارتباط با او آورده می شود.
"على اصغر، یعنى درخشانترین چهره کربلا، بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت... . چشم تاریخ، هیچ وزنه اى را در تاریخ شهادت، به چنین سنگینى ندیده است.على اصغر را باب الحوائج می دانند،گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، امّا مقامش نزد خدا والاست.
گاه ابر و گاه باران میشوم
گاه از یک چشمه جوشان میشوم
گاه از یک کوه میآیم فرود
آبشار پرغرورم گاه رود
گاه قطره، گاه دریا میشوم
گاه در یک کاسه پیدا میشوم
روز و شب هر گوشه کاری میکنم
باغها را آبیاری میکنم
نیست چیزی برتر از من در جهان
زندگی از آب میگیرد نشان
گرچه آبم، روزی اما سوختم
قطره تا دریا سراپا سوختم
تشنه ای آمد لبش را تر کند
چاره لب تشنه ای دیگر کند
تشنه ای آمد که سیرابش کنم
مشک خالی داد تا آبش کنم
تشنه آن روز من عباس بود
پاسدار خیمههای یاس بود
خون عباس علمدار رشید
قطره قطره در درون من چکید
داغی آن خون دلم را سوخته
آتشی در جان من افروخته
چشمهایم خواب، موجم خفته باد
آبی آرامشم آشفته باد
آب هستم؟ وای من مرداب به
زندگی بخشم؟ نه، مرگ و خواب به
وای بر من، وای بر من، وای دل
مانده در مرداب حسرت پای دل
پیچ و تاب رودم از درد دل است
برکه از اندوه دل، پا در گل است
گریه من، شرشر باران شده
غصهام در گریهها پنهان شده
دود داغم ابرها را تیره کرد
آسمانها را سراپا تیره کرد
آب اگر شد اشک چشم از شرم شد
از خجالت شور و تلخ و گرم شد
آب بودم، کربلا پشتم شکست
آبرویم رفت پستم، پست پست
حال از اکبر خجالت میکشم
از علی اصغر خجالت میکشم
مصطفی رحماندوست
گهواره خالی، قنداقه خونین
لایی لایی از سفر برگشتهبودم
محو سیماى برادر گشتهبودم
اى عندلیبان گلشن خراب است
آهسته نالید، اصغر به خواب است
از داغ خوابش گریان رباب است
لاى لاى، لاى لاى لاى
لاى لاى، لاى لاى لاى
لایی لایی از سفر برگشتهبودم
طفل شیرم . شیر نه ! تیر بلا را دوست دارم
تشنه کامم . آب نه ! دریای لا را دوست دارم
از شب میلاد گفتم با زبان بی زبانی
عاشق کرب و بلایم کربلا را دوست دارم
مثل قاسم . مثل اکبر . مثل عباس دلاور
اشک شب . سوز درون . حال دعا را دوست دارم
چشم هایم نیمه باز و رنگ از رویم پریده
از نوا افتادم اما . نینوا را دوست دارم
پر زدم از دامن گهواره در آغوش بابا
وصف بابا و دوش مصباح الهدی را دوست دارم
باید از تیر سه شعبه ذبح گردد حنجر من
در ره جانان سر از تن جدا را دوست دارم
حرمله این تیر زهر آلود تو این حنجر من
من ز نوک تیرها آب بقا را دوست دارم
کرده ام خود را جدا از دامن پرمهر مادر
بر سر دوش پدر وصل خدا را دوست دارم
مرحم زخم گلوی من بود اشک محبان
من گریه و اشک شما را دوست دارم
سلام.
میشه منبع این جمله ای که از امام حسین نقل کردی رو بگی بهمون؟
ممنونم مهندس
سلام
منبع : أمالی الصدوق، ص 137
قربانت دکتر
ممنونم پروفسور!
این سایتی چیزی نداره؟
کنجکاو شدم!
نه نمیشناسم انیشتین
قبلا این حدیث رو خیلی شنیده بودم خودم
اگه خیلی شک داری به درستیش میتونی از erfan.ir بپرسی
من بخ خیلی چیزها شک دارم.
این جمله یه جوریمن رو کنجکاور کرده! ممنونم از اینکه منبعش رو دادی/
اتفاقا سرچ کردم دیدم همه جا این چمله رو با منبعش آوردن.
ولی خب باید ببینم اون منبع چی هست و ماله کی بوده.
مرسی داری
نویسنده این کتاب : شیخ صدوق
طبعا منبع محکمی هست