من راجع به مسئلهى فرهنگى از دستگاه دولتى یک گلهاى کردم. حالا خوشبختانه انسان احساس میکند که در دولت به کار فرهنگى اهتمام ورزیده میشود. بودجههاى فرهنگىِ بزرگ و کلان و در واقع کارهاى گوناگون و تکرار مسائل فرهنگى و اینها خوب است؛ انسان این اهتمام را مشاهده میکند، خرسند میشود؛ منتها اوائل امسال بود یا پارسال بود - یادم نیست - که وقتى راجع به همین بودجهى فرهنگى صحبت شد، به آقاى رئیس جمهور گفتم که من وقتى شنیدم شما این رقم کلانِ سنگینِ فرهنگى را تصویب کردید، از نحوهى مصرف و جذب آن نگران ..
شدم؛ با اینکه قاعدتاً آدم باید خوشحال بشود وقتى که بودجهى فرهنگى زیاد میشود. مدیران ما دوست دارند که بودجهاى که به آنها داده میشود، جذب کنند؛ چون میدانند که اگر امسال جذب نکردند، سال دیگر خبرى نیست؛ لذا ناچارند جذب کنند. خوب، جذب بودجهى فرهنگى در جاى مناسب، خیلى کار سختى است؛ کار آسانى نیست. کار فرهنگى مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلى خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگى مصالحش خیلى سخت گیر مىآید؛ معمار و استادکارش خیلى دشوار به دست مىآید. لذاست که به نظر من توى کار فرهنگى یک مقدارى بایستى اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلمهاى کار فرهنگى را اهمیت میدهیم. در بعضى از آن دورههاى قبل - که حالا نمیخواهیم خیلى مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چارهاى هم نیست؛ انسان براى مقایسه مجبور است بگوید - میخواستند کار فرهنگى بکنند، گفتند بودجهى فرهنگى؛ بنا کردند کاروانسراهاى شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگى، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسراى شاه عباسى چیز خوبى است، اثر باستانى هم هست؛ اما آیا کار اولویتدار فرهنگى ما همین است؟ ما که اینجور در مواجههى با فشار عظیم تبلیغات جهانى قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براى فشار آوردن به فرهنگ داخلى ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزهاى باقى نمیماند. اگر مبارزهى با استکبار هست، اگر میل به ایستادگى و مقابلهى با دخالت اجنبى هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگى دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همهى فشار روى فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگى و این تهاجم عظیم فرهنگى که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگى ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسراى شاه عباسى را آباد کنیم؟! این یعنى اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگى؛ این یک اشکال است. بنابراین در کار فرهنگى باید دنبال چه باشیم؟ دنبال تولیدات. در دیدارى که هفتهى گذشته با دانشجوها داشتیم - که خوب، خوشبختانه تماس و ملاقات ما با دانشجوها کم نیست - من دیدم این جوانهاى انقلابى، این بچههائى که امید فرداى ما هستند، از تشکلهاى مختلف و از خود نخبهها - خارج از تشکلها - روى تولید کالاى فرهنگى تکیه کردند؛ اینکه ما چقدر تولید کالاى فرهنگى میکنیم و چقدر باید بکنیم. خوب، یک کار مفصلى هم اینجا کردید، که حالا ممکن است من بعدها به طور خصوصى هم مواردش را تذکر بدهم.
سلام
حتما ببین ضرر میکنی
www.kala۱۱۰.com
من اگه جای این مسئولان فرهنگی بودم، بخش قابل توجهی از این بودجه فرهنگی را به جوانان سخت کوش در بخش بازی های رایانه ای که رشد عجیبی داشته اند، اختصاص میدادم .
شیوه های فرهنگی گذشته، دیگر کارایی ندارد . اگر به عنوان مثال شما بخواهید "فرهنگ آشغال نریختن" را در جامعه نهادینه کنید ، کافی است مسئولین فرهنگی، بودجه ای را به این جوانان خوش ذوق احتصاص دهند تا آنها با انتشار یک بازی زیبا این فرهنگ را برای نسل بعد نهادینه کنند و تجربه نشان داده این روش کار میکند .