KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خون، ناموس، میدان کاج -یا- موبایل ها روشن


ای آدم ها که بر ساحل نشسته،

                               شاد و خندانید!

یک نفر،

            در آب دارد می‌سپارد جان !


ـــــــــــــــــــــــــــــ

پیش نگارش:

آفرین بر انسانیت مردمی که با شنیدن جمله ی بفرمائید مساله ناموسی ست از کنار زجه های یک انسان چشم می بندند و شب با خیال آسوده سر بر زمین می گذارند.

احسنت بر مردمی که در عمل، انسانیت را شرم‌زده می کنند!

و درود بر جان بر کفان وظیفه شناس.



چند سال قبل فیلمی دیدم از برخورد برادران و پدر یک دختر با او بر سر یک موضوع به اصطلاح ناموسی در یکی از کشورهای اسلامی همسایه.

دختر رو به سختی و با تمام توان کتک می زدند؛

مردم تماشا می کردند؛

چهره ی دختر از خون سرخ بود!

دختر کمک میخواست ازمردمی که دست به کمر، مشغول فیلم برداری از این صحنه ی هیجان انگیز بودند!

تا همینجا بیشتر طاقت دیدن نداشتم.

اما شنیدم از دوستی که در پایان یکی از برادرها بلوک سیمانی بزرگی بر سر دختر زد و به قول خودش، این ننگ رو از دامن خانواده پاک کرد!


باید به خود لرزید!

نه فقط از دیدن این پدر و برادران که انسانی را کشتند

از دیدن مردمی که در حال ارضاء کنجکاوی خود، انسانیت را کشتند...



چند روز قبل حادثه ای در تهران اتفاق افتاد

صحنه ی جنایت، میدان کاج بود

و همشهریهای ما از رهگذر و کسبه تا نیروی شریف انتظامی و کادر محترم اورژانس، تماشاچیان حادثه بودند.


در اینجا قصدم انتقاد به نیروی انتظامی نیست؛ شاید رغبتی هم نیست! وقتی اینبار لا اقل رئیس شان پذیرفت که اهمال از مامورینش بوده و دست کم به مردم گفت که محاکمه شان می کنند.

قصدم حتی انتقاد از کادر اورژانس منطقه ای هم نیست!


اما ...

چقدر از کاستی های بقیه بگوئیم!

چقدر به این بنازیم که مردممان هزاران سال در خونشان فرهنگ و جوانمردی ست!

چرا نباید حقایق را ببینیم؟ چرا نباید به خود بیائیم ما مردم!؟


دوست عزیزم!

فیلمی که تو گرفتی و برای من بلوتوث کردی، می توانست صحنه ی نجات یه مرد از دستان یک مهاجم باشد، به جای صحنه ی یک قتل فجیع!


در مواجهه با یک درگیری، جز زدن دکمه ی رکورد موبایل، کارهای معقول دیگری هم می توان کرد!


______________

پی نوشت ها:


پ‌ن۱: شعر ابتدای متن از نیما ست


پ‌ن۲: بسیارست فیلمهای مستند از صحنه هایی که مردی گیسوان همسرش را در پنجه گرفته و زنی که سالها همسرش بود را بر زمین می کشد و دخالت تماشاچیان را با جمله ی مساله ناموسی ست پاسخ می دهد!


پ‌ن۳: این متن صرفا به مساله ی جنایت میدان کاج مربوط نمی شد.


پ‌ن۴: چه تلخ ست شاد شدن افراد با این جمله:

بلوتوث‌ت رو روشن کن فیلم دعوای امروزو برات بفرستم!


پ‌ن۵: شاید خرده ای بر ما نباشد! شاید مردم ترسوئی شدیم!؟


پ‌ن۶: حالم از مردمی که در مواجهه با صحنه های تلخ زندگی یک انسان، تنها عکس العملشون درآوردن موبایل و فیلمبرداری ست ، به هم می خوره


___________

مطلب مرتبط:

تعلل نیروی انتظامی در حادثه ی میدان کاج فیلم18+

حکایت عادل در برنامه ی نود


____________

تصاویر مرتبط:






کارتون ها از مانا نیستانی

نظرات 9 + ارسال نظر
بهمن پاکروان پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 14:49 http://BahmanPakravan.ir

حقیقت تلخیست ...

بله متاسفانه!

پایدار باشید

فاطمه رنگرز جدی پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 22:01

بسیار تلخ...

متن خوبی بود ، تلنگر هم

کاش بعضی چیزها را با تجربه شدن در خاطر نسپاریم.

سپاسگزارم
پایدار باشید

حوریه جعفری - کامپیوتر پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 23:23

خدای من! وحشتناک بود!!


با چشم پوشی از فردی که به راحتی به خود اجازه کشتن دیگری را می دهد، افرادی که در کنار کوچه و خیابان فقط تماشاچی هستند، تعلل نیروی پلیس و اورژانس ، کسی که از این صحنه فیلم می گیرد بدون هیچ عکس العمل خاصی و و و ...... این یک فرهنگ است در جامعه ما که به اسم ناموس (اصلا چند نفر معنی این کلمه را می دانند؟!!) -عذرخواهی میکنم- هر غلطی می کنند!

همه مان دیده ایم که از ترس آبرو و با اسم ناموس و با تکیه بر اعتقادات غلطی که نامش را اسلام می گذارند چه جنایت ها که انجام نشده! جنایت نه صرفا قتل ، بلکه شاید بر هم ریختگی یک خانواده ، سیاه کردن زندگی یک انسان ، از بین بردن آسایش دیگران ، تغییر سرنوشت یک آدم و ....

تاسف آور و تلخ بود این فیلم!

سپاس از ثبت نظرتون
پایدار باشید

منش پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 23:48

سلام! کلا که خیلی ناراحت کننده ایم ما ایرانی ها!
اما باتوجه به این کارتن ها و اشاره ی شماااااااا میدونی یاد چی افتادم؟؟؟؟؟؟؟؟
یاد اینکه تو یه جمعی یه خانومی از این حرفا زد و هی گفت ما زنا فلانیم تو این جامعه ما دخترا بهمانیم ! ولی انصافا بیشتر جنس مونث بعضی از مذکرها خیلی جوگیرن و جنبه ندارن!مثلا همین الانش خانوما ژدر مردها رو میسوزونن حالا این وسط یه مردی یکی میزنه تو گوش زنه کل دنیا جار میزنن ایران اسیر خشکه مذهبی و از چرت و ژرت هاست! دختره وقتی سوار اتوبوس شد با دوستش به دوستش گفت اه این چه وضعشه همش ما تو تنگنا هستیم!(دخترا یه چیزی روشون بود فکر کنم مانتو و شلوار و مقنعه بود و یه کوله!) یه ژسر بدبختی با هیکلی ورزیده و مرتب اما خسته از کار روزانه سوار شد دید جا نیست:«پووووووووووووففففففففف» دختره به دوستش:«آخیییی حیوونی بادش خالی شد»
پسره بلند گفت «آره خالی کردم باد کنی» بعدش دخترا بلند بلند تا آخرش که ژیاده شن خندیدن! حالااااااااااااااااااااااااااا جنبه دارن خانومااااا؟

دوست گرامی
حکایت شاید بیش از هر چیز به موضوع مرد بودن یا زن بودن دور بود

داستان رقم خوردن صحنه ای تلخ برای یک انسان، و انجام جنایتی علیه انسانیت ، یعنی بی تفاوتی نسبت به همنوع دردمند بود

مثلا تصور کن انسانی در حال جان دادن ست و شخصی بدون اینکه تلاشی برای کمک رساندن انجام دهد،فقط بایستد و با موبایلش فیلم بگیرد و غصه بخورد و بعد هم برای باقی دوستانش تعریف کند.
پایدار باشید

صنایع ۸۸ جمعه 21 آبان 1389 ساعت 15:26

واقعا تلخ
اونجوری که من شنیدم قاتل چاقو داشته
وای بر شما یعنی شما انقدر ترسو شریف دارید که از پس یه نفر که چاقو داره بر نمیاید وای به حال اینکه طرف اسلحه داشته باشه
از فردا هر کی که خوشش میاد چاقو زیر گلو دیگری می گیره
واقعا تاسف بار که می گیم امنیت بسیار عالیه
از مردمی که فقط بلدن بلوتوث ردوبدل کنن
تا اتفاقی می افته سریع جمع می شن وفقط تماشا می کنن
از مردمی که وقتی تصادفی می شه ومجروحی روی زمین با اینکه جونشون در خطر نیست کمکی نمی کنن انتظار دارید وقتی جونشون در خطر کاری بکنن
خیر سرمون نیروی امنیتی تربیت کردیم حیف اون همه پول بیت المال که خرج اون سربازای ترسو کردیم حیف

بله
هر شخص باید ابتدا از خود شروع کنه
و جامعه یعنی مجموع یک یک ما

سپاس از نظرتون
پایدار باشید

منش جمعه 21 آبان 1389 ساعت 22:32

یه حرکت خیلی جلبی اتفاق افتاد دیشب خواب همین ماجرا رو دیدم! دیدم تو کوچمون دعوا شده و کسی که کتک دبشی از طرف مقابل خورده بود میره خونشو تفنگشو بر میداره( نو ع تفنگ میدونم چی بود اما خیلی باحال بود) میافته دنبال طرف بعدش اونی که کتک زده بود از ترس تفنگ میاد پشت من از من کمک میخواد نمیدونم این وسط چرا فقط من ایستاده بودم! اولش کاری نکردم یارو از پشتم به سمت خیابون در رفت پسره با تفنگ یه تیر به پاش زد من یه چوب دیدم برداشتم رفتم افتادم به جون اون تفنگ به دسته ولی با کلی ترس بعدشم که بیدار شدم!

حرکتتون بسیار شجاعانه بود! :دی

البته سفارش شده که شب باید سبک خوابید :دی
سپاس از نظرتون
پایدار باشید

حامد شنبه 22 آبان 1389 ساعت 00:45

مسلمانی یعنی نماز و روزه
نماز سرجاش، خوردن حق مردم سرجاش
عبادت سرجاش، بی تفاوتی نسبت به همنوع هم سرجاش
دعا سرجاش، اهمیت نداشتن آبروی یک انسان بیگناه سر جاش
آخ ببخشید، چی دارم همینطوری دروغ میبافم ؟ یادم رفت مسلمانیم پس همه چی خوبه .
به قول سیمای خانواده در شبکه حیرت انگیز 1، چقدر خوبه با هم خوب باشیم، خوبی خوبه، همه خوبن با تشکر از برنامه خوبتون

بله خب
کلا دور همیم و هیچ اتفاقی هم نیوفتاده
اتفاقای بدم که چه کاریه آدم یادش بمونه!
واسه فراموشی هستن دیگه :دی

سپاس از نظرتون
پایدار باشید

سمانه یکشنبه 23 آبان 1389 ساعت 11:43

گناه تماشاگران این قتل کمتر از قاتل نیست...
چه راحت آدم میکشند!!!
کاش کمی-فقط یه کم- آدم بودیم!
نمیدونم باید چی گفت به این آدم صفتان....افتخار هم میکنند برای دیدن صحنه ی قتل!
------------------------------------------------
تاسف هم دیگر به کارمان نمی آید!

بله
جدا از اینکه تاسف خوردن امکان بازگشت از دست رفته ها را نمی ده، بعضی وقتها حس می کنم از بس موضوع برای متاسف شدن بطور متوالی پیش اومده، مردم ما به موجوداتی بی تفاوت تبدیل شدن!

سپاس از نظرتون
پایدار باشید

به جای نجات غریق، خود با او به زیر آ سه‌شنبه 25 آبان 1389 ساعت 09:54

امیرمؤمنان(ع) که دریای جاذبه و الفت و صبر و حلم و وحدت خواهی بود، وقتی شعار «وحدت و الفت و جماعت» را از کسی با مختصات معاویه شنید، دست رد به سینه او زد و فرمود «دیروز میان ما و شما جدایی انداخت اینکه ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید. و امروز میان ما و شما جدایی می اندازد اینکه ما بر صراط حق استقامت می کنیم و شما به انحنا و انحراف و کجی فتنه می گروید». طبعا اصولگرایان نمی توانند از اولیای دین دیندارتر و مصلحت اندیش تر باشند و با وجود مشاهده 8 ماه فتنه گری عداوت آمیز- دست در دست دشمنان- باز هم از لزوم احیا و بازگشت فتنه گران به صحنه سخن بگویند. جاذبه بی دافعه، عین مداهنه و مصانعه ای است که در روایات به عنوان مانع اقامه امر پروردگار نکوهش شده است. مگر می شود به سوی آنها که با آشوب و اردوکشی خیابانی به معارضه با اسلامیت و جمهوریت نظام و ولایت فقیه و رهبری برخاستند و کوچک ترین ندامتی هم ابراز نکردند اندک میلی پیدا کرد؟ یا در «جذب» چنان افراط کرد که از جبهه انقلاب فاصله گرفت و به جای نجات غریق، خود با او به زیر آب رفت و غرق شد؟!

بسیاری فتنه را در مسیر دیگری یافتند
امام صادق(ع) می فرمایند: "کسی به سر گردانی و تکبر دچار نمی شود مگر به خاطر کمبودی که در ذات خود احساس می کند."
تکبر برخی بر، بر حق بود و بر حق نشان دادن خودشان به جبر، و نا حق بودن هر کس که مسیر شان را نپذیرفته، بر چه کاستی ئی باید نوشت؟

امام علی (ع) می فرمایند:تکبر نمی کند مگر آدم فرومایه و پست

حال بنشینید و بهشت برای هم بغل بزنید
__________________

نظرات توهین آمیز تون حذف شد
لطفا به ارسال نظرات بی ربط به پستها با چند اسم مستعار خاتمه بدید
مسیری که در پیش گرفتید به صلاح نیست

لا اقل در این روز عزیز اینکار را نمی کردید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد