KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

متدهای جدید مردم آزاری

 متدهایی برای راه رفتن روی اعصاب مردم 

  

 

از رفتگر محله عیدی بگیرید.

  

گربه تون رو مدام از پشت بام به پایین پرت کنید تا پرواز کردن یاد بگیره.

 

سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه.

 

جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید.

 

با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !

  

به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !

 

به عنوان آخرین نفر در صندوق رأی حضور پیدا کنید و یک کبریت افروخته داخلش بیندازید.

  

نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید !

  

روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، ابومسلم  را تشویق کنید !

  

هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی .

 

پیراهن را روی کت بپوشید.

 

ماست را با  چنگال بخورید.

  

با  موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !

  

زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه.

  

سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه.

  

برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید.

  

دقت کنید وقتی در مهمونی براتون نوشیدنی آوردند همه را اندازه بگیرید و بزرگترین رو انتخاب کنید تا کلاه سرتون نره.

  

سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه.

 

جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید.

 

شب سال نو موهایتان را بفروشید و برای نامزدتان بند ساعت بخرید.

  

ریشتان را آتش بزنید تا کوتاه شود.

  

داخل خیابان بلندگو دستی بگیرید و بگید "پژو بزن کنار وگرنه گازت می گیرم"

  

دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید.

  

جهت اعتراض به استادی که شما رو انداخته کتابشو آتیش بزنید. 

  

و "کاری ترین " متد : بازی دوستانه با تیم برزیل راه بندازید!

نظرات 12 + ارسال نظر
زهرا.عسگری پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 19:24

جدیدترین متد این که با برزیل بازی تدارکاتی بندازیم که البته این به مرحله اجرا هم رسیده کلیم رو اعصابمون راه رفتن.ممنون لازم بود واقعا اون متد های قدیم دیگه خیلی جواب نمیداد عادی شده بود

موقعی این مطلب رو فرستادم رو آنتن که بازی برزیل رو یادم رفته بود ! انصافاْ از همه بیشتر رو اعصاب بود. اینها حاصل تفکرات و تخیلاتم بود برای متدهای جدید. لطف فرمودید. مرسی

رویا خدابخش پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 20:00

"به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟ !"

مرسی لطف کردید ای سرویس دهنده زحمتکش همکلاسی

نسرین-کام پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 21:27

حالا چرا زانوی غم بغل کردید ؟ مطلب برای خنده بود. نکنه یکی دو موردشو اجرا کردید ؟!!!

نفیسه پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 22:03


«برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید.»
دیر گفتید٬ایشالا سال دیگه

برای سادیسمی شدن خلاقیت حرف اولو می زنه. الان هم دیر نیست ! بسم الله !

مرسی

مرجان غیاثی پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 22:27

من اگه قاشق کنارم نباشه و حس آوردنشم نباشه حاضرم با چنگال هم ماست بخورم !

در مورد اندازه گیری نوشیدنی هم ، یاد بچگی افتادم .نوشابه های شیشه ای که بود اندازه میگرفتیم کدوم یه میلی لیتر بیشتر داره.بیشترش مال من بود کمتری مال داداشم.بازماین بود اقتدار من

آتیش زدن ریش.یکی از آقایون به نمایندگی این کار رو انجام بدن.به نظرم کار جاالبی میاد


پژو بزن کنار وگرنه گازت بگیرم(آخه این جملات چطوری ساخته و پرداخته میشن تو مغزتون؟غش فرمودم)


خیلی وقت بود از این متد ها یادمون نداده بودید ملت یکم آرامش داشتن!

شاد گشتیم خدا شادتان نگه دارد

من که حاضرم ماست رو با نی هم بخورم !
یادش بخیر اون روزها نوشابه شیشه ای پپسی و پارسی کولا و کوکلکولا رو بورس بود.

واسه آتیش زدن خطری داره ! یکی از دوستان هم با نظرتون موافقت بوده که درباره دوستم نوشتم چطوری موهای دماغشو کوتاه می کرد.

این جملات از قوه تخیل سادیسمی سرچشمه می گیرن !

این آرامشی که ملت داشتن آرامش قبل طوفان بود ! باید طوفانیش می کردم.

خداوند شما را موفق و شاد نگه دارد.

محمدحسین باقری پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 22:31

یرگزاری بازی فوتبال با برزیل رو فراموش کردی . . .

واقعا رو اعصاب بود

احسنت واقعاْ رو اعصاب بود. اضافش کردم. داشتم تصور می کردم گزارشگر بگه :

" بازی به دستور داور چند دقیقه ای متوقف شده ، ظاهراً تور دروازه ایران پاره شده و تکنسین مشغول دوختنش هستن !"

رضا خیاط پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 23:34

البته به جز سادیسم رگه هایی از مازوخیسم هم در این مطلب دیده میشد :دی

عالی بود مثل همیشه

گل گفتی رضا جان ! دقیقاْ

s.n جمعه 16 مهر 1389 ساعت 00:46

نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید : من مرض دارم ، بیاین منو ببرید !
اما با خانم غیائی موافقم : آتیش زدن ریش.یکی از آقایون به نمایندگی این کار رو انجام بدن.به نظرم کار جاالبی میاد

دوستی داشتم که موهای دماغشو با آتیش می سوزوند و تازه می گفت جواب می ده و نفس کشیدن هم راحت تر می شه ! فقط بدیش اینه که تا مدتی بوی کله پاچه حس می کنید !

آقایون جرات این کارو ندارن یه آتش سوزی عظیم راه می افته یازده سپتامبر رو هم از رو می بره !

مرسی

حوریه جعفری - کامپیوتر جمعه 16 مهر 1389 ساعت 14:56

"سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه."

"جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید." فک کن!! !!

خیــــلی بامزه بود! !

ممنون از متن های بامزه و روحیه بخشتون! !

پاینده و مستدام باشید! !!

من که سر کنکور ارشد همش ساندیس و کیک می خوردم ! کلی هوس تخمه کرده بودم.
این جزوه نوشتن با قلم نی باشه ، کاغذ هم مخصوص خوشنویسی باشه و قیــــــــــــــــــژ صدا بده ! چه بشــــــــــود.

مرسی خیلی لطف کردید. ایشالا همیشه روحیه تون شاد باشه.

™ ⑤ Д¥ДƝ}{$ ⑤ جمعه 16 مهر 1389 ساعت 15:30

سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه.
ریشتان را آتش بزنید تا کوتاه شود.


اینا مردم آزاریه یا خودآزاری؟!
باحال بود

مگه کار غیرعادیه ؟ من هروقت می رم حموم سر و صورتمو با سنگ پا می شورم !
در مازوخیسم (خودآزاری) لذت خاصی وجود داره.

مرسی شایان جون.

حمید توکلی جمعه 16 مهر 1389 ساعت 19:55

ریشتان را آتش بزنید تا کوتاه شود.

یه بار این بلا رو سر من آوردن، دوران دبیرستان!

ممنونم از متن هات!
پیروز و پایدار باشی!

جدی ؟!!! آخ آخ. بسی خندم گرفت.

موفق حمید جان.

مظفری شنبه 17 مهر 1389 ساعت 11:36 http://شیداب دات نت

بسیار بجا

مرسی کیارش جان. خوشحالم کردی اومدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد