KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

این شـــایــــعـــه کذب است یا حقیقت!؟

شایعاتی شنیده ام از افراد مختلف مبنی بر آنکه کودکان شیرخوارگاه دچار بیماری های واگیردار هستند و مسئولین برگزاری جشن سعی در مخفی کردن این حقیقت دارند، سال گذشته هم تعدادی از دوستان بعد از شرکت در این جشن دچار بیماری شده اند!

مسئولیت برگزاری این جشن را همکلاسی های گرامی ام حمیده احمدی بزرگ، حوریه جعفری، علی منتجبی، سید حسین هاشمی، هادی بدری زاده و ... به عهده گرفته اند، در صورتی که این شایعه، یک حقیقت باشد بنده از تک تک ِ این اشخاص شکایت می کنم، حتی از دوست خوبم سید مرتضی قاسم پور که به نحوی در تبلیغ این جشن مشارکت داشته است...


مشخص است که مسئولیت برگزاری این جشن را چه کسانی به عهده گرفته اند، اما آیا کسی هست که مسئولیت این اطلاع رسانی را پذیرا باشد؟

البته اگر اطلاع رسانی ای صورت گرفته صرفا از روی دوستی و محبت این دوست عزیز نسبت به همکلاسی هایش بوده است، و باید از این جهت از او ممنون باشیم، فقط خواهشمندم در صورتی که می تواند از ادعای خویش دفاع کند، در نظرات خود را معرفی نماید تا سوالاتی از او پرسیده شود!

نظرات 11 + ارسال نظر
حمید توکلی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 11:41

در صورتی که کسی مسئولیت این اطلاع رسانی ِ خیرخواهانه را نپذیرد، به سادگی می توان نتیجه گرفت که ادعایش کذب است، چرا که گوینده ی حقیقت ترجیح می دهد به جای اطلاع رسانی ِ درگوشی، از تریبون های عمومی استفاده نماید!

در هر صورت منتظر روشن روشن حقیقت هستیم!

علی منتجبی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 14:08

با تشکر از حمید توکلی عزیز
بی صبرانه منتظر روشن شدن حقیقت هستم؛شاید حقیقتا بنده و دیگر دوستان نا خواسته در حال پنهان کاری هستیم.

سلام بر تو دوست گرامی!
بنده نیز منتظر نظر آن دوست هستم، ادعاهایی که مطرح خواهد کرد و پاسخهایی که از سوی برگزارکنندگان داده خواهد شد!
پیروز و پایدار باشی!

رویا خدابخش یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 14:32

این چه حرفیه؟!

بچه هایی که بیماری واگیر دار داشته باشن رو که اصلا بهزیستی اجازه نمیده کسی بهشون نزدیک شه!

من هر دو سال گذشته جشن رو شرکت کردم و با مسئولین بچه ها کلی حرف زدم!:

بچه هایی که بیماری واگیردار داشته باشن، با بچه های دارای بیماری قلبی و سرطان و ... در شرایط خاصی نگهداری میشن و نه با بچه های دیگه در ارتباطن، نه با خیرین نه هیچکس!
چون بهزیستی سختگیر تر از این حرفاست! اون طفلک ها جز چند پرستار بیمارستان توی زندگیشون نمی بینن!

اگه کسی تاحالا مریض شده بود که ساکت نمیموند! شکایت میکرد و میزد همه ی مارو میکشت!

ممنون از پاسخ خوب شما!
مسلما بهزیستی کودکانی که بیماری واگیردار دارند را جدای از کودکان سالم نگهداری خواهد کرد چه رسد به آنکه آنها را برای برگزاری مراسم در اختیار دانشجویان محترم این دانشگاه بگذارد...
پیروز و پایدار باشید!

3pehr یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 17:35

خوشم اومد در کمال دوستی برخوردی قاطع داشتی حمیدجان

لطف داری سپهر جان!
پیروز و پایدار باشی!

هادی بدری زاده یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 18:00

مرسی حمید جان از متنت..
اول بگم که امروز روز کاری بدی داشتم و شاید درست و درمون نتونم حرف رو بزنم اما در مورد پارسال عرض میکنم که تنها 2تا از بچه های به جشن آمده بیمار بودند که هیچکدام واگیر نبود.. از این نفر یکی توسط یه مربی و مددکار خاص به طور کامل و هر لحظه مراقبت میشد و دست هیچ کسی به اون بچه نرسید.. دومی هم از او به عنوان یک بیمار پوستی میگویند تنها مشکلی که دارد این است که غدد زیر پوست این طفل معصوم کار نمیکند و پوستش اصطلاحا پوست پوست به نظر می آید و برای هر فرد دانایی واضح است که ترشح نکردن غدد پوستی به هیچ عنوان واگیر نیست بلکه ژنتیکی ست.. در ضمن بچه هایی که از این نظرها مشکل داشته باشند حتی در خود شیرخوارگاه هم در طبقه دیگر و در اتاقهای ایزوله مخصوص نگهداری میشوند.. از این هم که بگذریم خود من تاحالا چندین و چند بار کودک مزبور را بغل و با او بازی کردم.. دوست دیگر هست که از پارسال در جریان این جشن سازنده و خوب با مرکز آمنه هر هفته همکاری نزدیک و با بچه ارتباط نزدیک دارد.. والا تا آنجا که ما دیده ایم هیچ مشکلی برایش پیش نیامده.. من که نمی دانم این حرف از کجا و به چه شکل شروع شده اما به نظرم هر کس باید بداند که مشکلات شخصی خودش را وارد مسائل جمع و گروه نکند.. اگر نیاز به دیده شدن دارد هم بسم الله بیاید کمک..
از پستت ممنونم.. از این کار و چنین موضعی نسبت به چنین کودکانی بسیار ناراحت شدم و ممنون که پیگیر موضوع هستین..
یا علی

هادی جان!
اگر اشتباه نکنم دوست عزیزی که مشکل پوستی داشت سال اول هم آمده بود، پارسال که بنده نتوانستم خدمت برسم!

اما الان دو صحنه از سال اول به ذهنم آمد، یکی رویا خدابخش را به خاطر آوردم زمانی که سر میزی با چندیدن خردسال نشسته بود و با ادبیات کودکانه ای در حال بازی با آنها بود و به خاطر آوردم خانم زنیر را، که اگر اشتباه نکنم آن موقع با بیش از سی سال خدمت، مدیر محترم خدمات آموزشی دانشگاه بودند، با وجود آنکه چهره ی خشنی از ایشان در بین دانشجویان نمایان شده بود اما آن شب همه را شگفت زده کردند وقتی مثل یک مجری ماهر و توانا با صمیمیت اجرای برنامه را به عهده گرفته، تک تک بچه ها را بوسیده، جلوی دوربین آورده و گرامی داشتند، احتمالا ایشان تا الان هزار نوع بیماری گرفته اند!

از دور در جریان کارهای زیبای تو دوست عزیز و آن دوستی که اسمش را نبرده ای، هستم، درود بر هر دوی شما!

امیدوارم اگر کسی دوست دارد مشکلات شخصی را وارد جمع کند، لااقل زمانی این کار را بکند که ضررش متوجه این کودکان گرامی نشود!

پیروز و پایدار باشی!

حمید توکلی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 18:24 http://blog.kntoosi.net/1387/07/12/post-5959/

متنی که در مورد جشن سال اول منتشر شده بود:


درورد بر همه ی برگزار کنندگان این برنامه ی به یاد ماندنی که حاصل ساعت ها تلاششان، هدیه ی لبخند بر لبان کودکانی بود که چشمانشان با گریه مانوس است...

اون شب، خاله زنیر بوسه ی محبت روی گونه هایی زد که هیچوقت مهر خاله نرگس بهشون نمیرسه!

میکروفون رو جلوی دهان کودکان معصومی گرفت که هیچوقت اجازه ندارن مثل بقیه ی بچه ها تو برنامه ی رنگارنگ، شعر پاک کودکیشون رو سر بدن....

اون شب همکلاسی ها بچه هایی رو بغل می کردن که به جرم نداشتن دست و پایی سالم از جامعه طرد شده بودند، بچه هایی که استعدادهای درونیشون مجال زیادی برای رشد پیدا نکرده بود...

http://blog.kntoosi.net/1387/07/12/post-5959/

حمیده احمدی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 21:59

بیماری واگیر دار دیگه چیه؟

کودکانی که پارسال همراه ما بودند یک سری کودک پاک و معصوم بوده اند که فقط از ما محبت می خواستند همین . واقعا این انصاف است که این ها را مواخذه کنیم و بهشون تهمت بزنیم آن هم فقط به خاطر نداشتن پدر و مادر؟
جون این کودکان والیدین مناسبی ندارند که حامی آن ها شوند دلیلی نمی شود که هر حرفی پشت یر آن ها بزنید

حمیده احمدی یکشنبه 14 شهریور 1389 ساعت 22:05

آقای توکلی می خواهند از ما شکایت کنند ولی من همینجا اعلام می کنم از آن کسی که این حرف را زده شکایت می کنم.
من نمی دانم آن شخص چه زور می تونه جواب خدا را بده؟ ممکن تا حالا به این مسئله فکر کرده باشه که با این حرف ممکن است ده ها کودک را از محروم کرده باشد؟ اصلا فکر کرده که ممکن است کسی که این حرف را شنسده تا آخر عمرش دست محبت بر سر هیچ یتیمی نکشد از ترس این حرفی که شنیده است؟
تو اون دنیا چه طور می خوای تو چشم این بچه ها نگاه کنی؟
اگه نمی خوای بهشون محبت کنی نکن ولی حق نداری همچین تهمتی به این فرشته ها بزنی
مطمئن باشید که من در مقایل همچین حرفی سکوت نمی کنم

سید حسین هاشمی دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 11:28

درود بر حمید توکلی عزیز
و سپاس بابت پرداخت دلسوزانه به این موضوع


مشخص است که مسئولیت برگزاری این جشن را چه کسانی پذیرفته اند ؛

اما آیا دوست محترمی که با اهدافی ( که من نمی دانم چقدر می توانست از لبخند یک کودک بی پناه بزرگتر باشد) دست به این دروغ پراکنی ها زد، شهامت انتقال پچ پچ هایش به جایی که همه می شنوند را دارد؟
____

وقتی در مواجهه با دوستان می شنیدم که نگران شرکت در جشن هستند و آن هم به دلیل حرف های شخصی که گفته چند نفر از این کودکان معصوم ایدز و هپاتیت و بیماری های واگیر دار خطرناک دارند، به معصومیت این فرشته ها بیشتر پی بردم ...

آیا دوستی که این سخنان را پراکنده، حساب هزینه ای که در آینده باید پرداخت کنند و پاسخگویش باشند را کرده بود؟
آیا دستاوردش می ارزید به قیمت قطع کردن دست چندین دانشجویی که به دلیل ترسی که ایشان در دلشان بیدار کرد، تا سالها هرگاه کودک یتیمی را ببیند، از ترس بیماری واگیر دار نزدیکش نمی روند!؟
_________

خداوند در سوره ی فجر از کسانی یاد می کند که از سخت گرفتن و شکست می نالند و می فرماید:

و اما چون وى را مى ‏آزماید و روزى‏اش را بر او تنگ مى‏گرداند مى‏ گوید پروردگارم مرا خوار کرده است (۱۶)
ولى نه بلکه یتیم را نمى ‏نوازید (۱۷)
و بر خوراک دادن بینوا همدیگر را بر نمى ‏انگیزید (۱۸)
__________

درک بی پناهی بسیار وحشتناک است...
و قطعا آرزوی بی رحمانه ایست!

آرزو دارم به خطایش پی ببرد و همین امروز این دو سوال را از خودش بپرسد که:
«سالها بعد که یاد این روز افتاد، آیا توانایی پاسخگویی به وجدان خود را دارد؟»

«آیا هدفی که با تکیه بر آن دست به اینکار زد، به این اندازه بزرگ بود که برای رسیدن به آن در دل انسانی تردید از عمل به آیاتی از قرآن که بر "تکریم و لطف بر یتیم و بی پناه تاکید کرده" بیاندازد؟ »



و خداوند بر اعمال بندگانش آگاهست و بسیار آمرزنده و پوشاننده ی خطاهای بندگان ست.

حوریه جعفری - کامپیوتر دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 20:46

بیماری واگیردار؟

پس این چه بیماری ای بوده که ما بهش مبتلا نشدیم؟؟!!

من خودم پارسال با چندین بچه در ارتباط بودم ، هم بوسیدمشون هم بهشون غذا دادم هم صورتشون رو پاک کردم هم بغلشون کردم ...

کسی که همچین شایعه ی بزرگی رو درست کرده اگر حتی 10 درصد هم فکر میکنه که ممکنه حرفش درست باشه باید ثابت کنه! اونی که میگه مریض هم شده حتی (!) خب بیاد علنی بگه!

در ضمن مگه ما مشکل عقلانی داریم که افرادی که بیماری های واگیردار دارند بیاریم در محیطی که امکان انتقال بیماری هست و تازه اون افراد مگه نیاز به مراقبت های پزشکی واژه ندارند؟؟؟!!!

هنوز هم نمیتونم باور کنم یه آدم اینطور پشت سر یه مشت طفل معصوم و بیگناه اینطور شایعه سازی کرده باشه!!

حمید توکلی دوشنبه 15 شهریور 1389 ساعت 22:03

جالب است که کسانی که قرار بود از آنها شکایت شود، هرکدام بعد از دیگری آمدند و نظر دادند و پاسخگو بودن خویش را به نمایش گذاشتند اما آن دوست محترمی که هنوز نمی دانم اسمش را، گویی هیچ حرفی برای گفتن ندارد، حتی انگار شخص دیگری هم نیست که مدعی شود که سالهای پیش دچار بیماری شده است!

چه نتیجه ای باید گرفت!؟
این شـــایــــعـــه کذب است یا حقیقت!؟

مسلما مخاطبین همکلاسی یارای یافتن پاسخ سوال را داشته و آن را جسته اند!
پیروز و پایدار باشید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد