دلم تنگیده بود برای دیدن نوشته های نویسندگان همیشه در صحنه که مدتها بود صحنه رو ترک کرده بودند. واقعاْ داشتم احساس تنهایی می کردم.
عالی بود. مرسی
شما لطف داری...شما که نباید هیچوقت احساس تنهایی کنی!آخه همه ی دوستان از جمله خودم نوشته هاتون رو دوست دارن و براتون احترام خاصی قائلن. آرزو میکنم زودتر تابستون تموم شه و همه ی دوستامو از نزدیک ببینم.دلم واسه دیدن تک تکشون لک زده
روزگاری که بر این بیمار گذشته، کار را به جایی رسانده که هر کجا که دست می گذاریم از درد فریاد می کند!
به قول دوستی،
درد را از هر طرف بخوانی درد است...
ممنون از انتشار این متن خوب
..و از روز ازل گفتند "بودن" همره "درد" است
بیایید دل به دریا زد
و بر لطفش توکل بست...
-----------------------------
ممنون از نظر شما
دلم تنگیده بود برای دیدن نوشته های نویسندگان همیشه در صحنه که مدتها بود صحنه رو ترک کرده بودند. واقعاْ داشتم احساس تنهایی می کردم.
عالی بود. مرسی
شما لطف داری...شما که نباید هیچوقت احساس تنهایی کنی!آخه همه ی دوستان از جمله خودم نوشته هاتون رو دوست دارن و براتون احترام خاصی قائلن.
آرزو میکنم زودتر تابستون تموم شه و همه ی دوستامو از نزدیک ببینم.دلم واسه دیدن تک تکشون لک زده
به پای نوشته های شما نمی رسه استاد!ممنون از یو
خیلی قشنگ بود
ممنون.
خودتی
مرسی از این نوشته ی زیبا
مرسی از تو عزیزم
سلام شاید ربطی به نوشتتون نداشته باشه ولی اکه امکانش هست ایمیلتونو می خواستم تا در مورد شعرایی که می نوسید یه مطلبی رو به عرضتون برسونم!
سلام.
samane.fayyazi@yahoo.com