KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

در رد یک بهتان و اثبات یک ادعا

جریان پوپولیستی سبز در مقابل نماد مردم سالاری دینی


ایدئولوگ های سبز این جریان را در وهله اول سکولار و به صورت رقیق تر دموکرات معرفی می کنند و در مقابل پس از مفتضح شدنشان به خاطر ادعای واهی تقلب،دلیل پیروزی دکتر احمدی نژاد را در انتخابات 88 برنامه های پوپولیستی ایشان اعلام کردند.

سعی کردم با خوانش کتاب عقل پوپولیستی از ارنستو لاکلائو نشان دهم دقیقا عکس این موضوع برقرار است.جریان مرده سبز سعی داشت یک جنبش پوپولیستی شکل دهد و براساس مدل غربی اش،انقلابی پوپولیستی-رنگی را رهبری کند.که خوشبختانه با مدیریت رهبری،فتنه با شکست روبرو شد.

شاید دلیل این اتهام و بهتانشان به دکتر احمدی نژاد هم منحرف کردن ذهن مردم از این موضوع بوده است.


قسمت های سبز رنگ از لاکلائو است


"در یک جنبش پوپولیست منطق هم ارزی وجود دارد.منطقی که در آن تمامی مطالبات به رغم سرشت متفاوتشان گرایش دارند خود را گرد هم آورند.چیزی که ما آن را زنجیره هم ارزی می نامیم.وضعیتی اجتماعی که در آن مطالبات برآورده نشده گرایش دارند بر بستری منفی تلنبار شوند پیش وضعیت همان معضل سیاسی است که ما آن را پوپولیسم می نامیم."


ایدئولوگ های سبز نیز تنها سعی می کنند تمام کسانی را که به هر وضعی از حکومت و دولت خواسته ای دارند را جمع کنند بلکه سعی می کنند تمامی اعتراضات حتی اعتراضات صنفی و اقتصادی اجتماعی و ... را حول محور سبزها متمرکز کنند.از نظر آنان حتی کسانی که به نیترات آب تهران اعتراض دارند و یا از قطع شدن های فارسی وان گله دارند هم سبزند!!.برای آنان تنها وجه منفی اعتراضات اهمیت دارد.آنان قصد داشتند در نهایت خواسته های دموکراتیک هر بخش را در کلیت هضم کنند کلیتی که این بار دیگر خواسته ای نه از حکومت و نه از جزئ های ذیل حکومت ندارد بلکه خواستار نابودی حکومت است.


"در مقابل در منطق تفاوت ها هیچ گونه تقسیم بندی اجتماعی وجود ندارد و ثانبا هر نوع مطالبه مشروع به شکلی غیرآنتاگونیستی (بدون نزاع و ستیز) و درون حکومتی برآورده می شود  و سوژه مطالبه به منزله امری جزئی فهمیده می شود.این سوژه دموکرات است و آن سوژع پوپولار

به عبارت دیگر سوژه پوپولار از تبنبار شدن هم ارز کثرت مطالبات دموکراتیک ناشی می شود

جنبش های پوپولار با تقسیم امر اجتماعی به قدرت و بازنده مطالبات را به مبارزات تبدیل می کنند."


احمدی نژاد اصلی ترین خواسته اش را عدالت اجتماعی معرفی می کند.او نه تنها سعی نمی کند با پروبال دادن به خواسته اش طرفداران بیشتری را جمع کند بلکه با شفافیت بیش از حدش برای خودش مخالفانی متعصب می خرد.کسانی که به نوعی به او اعلام جنگ می کنند.او جز طبقه ای خاصی که از آنها با عنوان ویژه خوار یاد می کند همگان را در یک سطح به سوی آرمان هایش که آن ها را آرمان های دینش،نظامش و انقلایش می داند دعوت می کند.احمدی نژاد را با کمی اغماض می توان یک پرگماتیست دانست.(1)


سبزها بعد از سعی در جهت هم ارز کردن خواسته های زنجیروار در ادامه کار باید دشمنی فرضی برای خود قرار دهند.آنها ابتدا سعی می کنند قربانی سازی کنند تا به صورت غیرمستقیم ذهن ها را به طرف دشمن فرضیشان بکشانند.پرونده پیچیده ندا آقاسلطان و همچنین پروژه شهیدسازی آنان بخشی از این قسمت کار است.

جریان سبز شایستگی اطلاق پوپولیست را دارد.تمام فعالیت های آنان در زمان زنده بودنشان در یک سال قبل این موضوع را تصدیق می کند.اگر بپذیریم که:در تمامی اشکال پوپولار نوعی گرایش بلند مدت به فاشیسم وجود دارد.(2)باید خوشحال بود که با مدیریت مقام معظم رهبری در تن ندادن به خواسته های سبز، جریان سبز مرد و در غیر این صورت باید منتظر شنیدن طنین صدای هیتلر گونه ای از رهبر این جریان می بودیم.

در مقابل پیروزی دکتر احمدی نژاد پیروزی مردم سالاری دینی را بر پوپولیسم نقاب دار ثابت کرد


این را نباید فراموش کرد که احمدی نژاد به عنوان نماد مردم سالاری دینی به پیروزی رسید.




=========


(1):دکتر عباسی


(2):اسلاوی ژیژک

نظرات 9 + ارسال نظر
حامد ؛ نرم افزار سه‌شنبه 19 مرداد 1389 ساعت 10:46

یکی از ویژگی های اصلی رهبر این جنبش دیکتاتور بودن اوست .
البته رهبران این جنبش (در ابتدا) بسیار هوشمند عمل کردند و با فرار به جلو شخص دیگری را دیکتاتور نامیدند تا دیکتاتور بودن خودشان (نپذیرفتن رای مردم) را مخفی کنند
این افراد از عبارت زیر برای هدف خود سود بردند
"به احتمالا زیاد کسی که دیگری را به دیکتاتور بودن متهم میکند خود دیکتاتور نیست "
البته عبارت های جالب دیگری نیز به کار بردند تا کاملا احساس شود حق با آنهاست :
"ملت ما دروغ گویی شما را باور ندارد"
"شعبده بازی در انتخابات"
البته کسی که این جملات را با این اطمینان میگوید بدون شک حق با اوست !
دیگر ویژگی رهبران این جنبش اهمیت نداشتن جان جوانان بیگناه کشورمان است . دیدید که چگونه مشتاق افزایش درگیری این جوانان کشورمان با پلیس را داشتند . تا با افزایش تلفات اهداف سیاسی خود را پیاده کنند

سید حسین هاشمی سه‌شنبه 19 مرداد 1389 ساعت 22:36

حامد ؛ نرم افزار: "مشتاق افزایش درگیری این جوانان کشورمان با پلیس"

بفرمائید کجای کدام بیانیه به این نکته اشاره شده است

اگر در اولین روزهای اعتراض به جای شنیدن صدای معترضین، پوتین بر دهانشان نمی کوبیدند، آیا شاهد این روزها بودیم؟

اگر همان روزها به جای تحقیر و توهین به معترضین، و طبق برنامه ای از پیش تعیین شده، فتنه گر خواندن آنها، آنها را بعنوان یک معترض به رسمیت می شناختند، امروز اوضاع گونه ی دیگری نبود؟

اگر مجوز برای برگزاری تجمع -با کنترل و جلوگیری از ایجاد تنش نیروهای خود سر (که به زودی مادر خود را هم نیش خواهند زد)- صادر می شد، آیا فرصتی برای سوء استفاده فراهم بود؟


«و این از نشانه های دولتی غیر قانونیست که با جز برای حامیانش مجوز برگزاری تجمع نمی دهد»
و برای حامیانش دو ساعته مجوز صادر می کند. حتی اگر علیه نمایندگان مجلسی باشد که به فرموده ی امام باید در راس امور باشد!
مردم ما عادت کردند به این رفتار دو پهلو که در کنار تحریک و باز گذاشتن راه اوباش برای افتادن به جان مردم، سازماندهی شده بودن قضایایی مثل کوی دانشگاه و کهریزک را تکذیب می کنند
و البته در نهایت خورشید پشت ابر نمی ماند و رسوا می شوند!

دشمن سازی پروژه ی کثیف قدرت طلبانی بود که می دانستند، برای تداوم حضورشان، باید رعبی در مردم ایجاد کنند که صدای بلندشان، را به آنها نشان دهند.
این سوال بسیاری از کسانی ست که بعد از انتخابات، هر چند انتخابشان موسوی نبود، اما از وضع موجود ناراضی بودند و هرگز هم خود را مقابل نظام نمی بینند:

اگر با برادران و خواهرانتان مثل دشمن برخورد نمی کردید، آیا این یاس را در چهره ی مردم در برخورد با نیروهای امنیتی می دیدند؟

به راستی چه کسی سود می برد از این ترس و یاس؟


این یک اصل عقلانیست که:
" اگر ترس بکارید، امنیت درو نمی کنید

حامد ؛ نرم افزار سه‌شنبه 19 مرداد 1389 ساعت 23:07

"بفرمائید کجای کدام بیانیه به این نکته اشاره شده است"
ببین برادر من

مشخص است که رهبران جنبش در بیانیه خود اعلام نمیکنند که ما مشتاق افزایش کشته ها هستیم .

وقتی در بیانیه برای راهپیمایی که مجوز برای آن صادر نشده (درست یا غلتش یک بحث دیگست) از جوانان میخواهند که در این راهپیمایی شرکت کنند مشخص است که این راهپیمایی به درگیری با پلیس می انجامد چون برای آن مجوزی صادر نشده .

"و البته در نهایت خورشید پشت ابر نمی ماند و رسوا می شوند!"
موافقم اساسی

حسنی فر سه‌شنبه 19 مرداد 1389 ساعت 23:40

سربلند و سرافراز، پایدار باش!

خدا عمرت بده مقداد!

یه جوری گفتی خدا عمرت بده اشک تو چشام جمع شد.
والا
:دی

حسنی فر چهارشنبه 20 مرداد 1389 ساعت 00:37

با فکر های حسن عباسی هم که آشنایی!

آدم خوبیه. می شناسمش. یه جورایی حس تفکر سیاسی رو اون توی فکرم انداخت. چیزی حدود ۷ سال پیش.

آدم بزرگیه که شاید استراتژیست های غربی بیشتر می شناسن و اهمیتش رو می فهمن تا ما.

من چند وقت پیش بالغ بر ۴۰ ساعت سخنرانی ازش گوش دادم

سید حسین هاشمی چهارشنبه 20 مرداد 1389 ساعت 04:04

آقا حامد !
این حرف شما اثبات منش دیکـتاتور مئابانه ی حاکمیت هست که می گه اگر ما مجوز ندادیم برای چیزی که (طبق بند 27 قانون اساسی کشورت) حق توست، تو باید خفه باشی
نه حرف بزنی که دندانهایت را می شکنم، نه بنویسی چون قلمت را می شکنم و نه به خیابان بیایی که قلم پایت را میشکنم

از آموزه های ماست که حق گرفتنیست
___
اشاره به موافقت با حضور داشتن دلیلی بر موافقت با درگیری نیست

اگر شما نشنیده اید موافقت صریح با درگیری را در کلام رهبران جنبشی،اما در مقابل،
در نماز جمعه معروف صراحتا عکس این رو شاهد بودیم یعنی تحریک حامیان به افتادن به جان معترضین
برای جمع کردن چیزی که اسمش را لشکر کشی خیابانی گذاشتند.

همینطور در کلام رئیس دولت در تحقیر و توهین به مخالفان
و در بسیاری از خطبه های دیگر نماز جمعه که صراحتا حامیان جنبش و رهبران تهدید شدند به مقابله ی شدید و توهین های بزغ«اله و گوساله و امثالهم که برای تحریک به عکس العمل نشان دادن بود

با دروغ های بزرگی نظیر قرآن سوزی مردم را در مقابل هم قرار دادند

کسانی که با یک عکس پاره شده که احمـقانه هم گزیده شده بود، کفن پوشیدند و «پس فردا نوه ی صاحب عکس را نا نجیب خطاب کردند»

می بینید که اگر مدعی حفظ ظاهر از سمت رهبران جنبش و حمایت غیر رسمی از درگیری هم باشید، حتی در ظاهر هم متفاوتیم
در سمت مقابل حمایت علنی را شاهد بودیم از به جان هم انداختن مردم.
برای مثال به خطبه های آقای جنتی یا احمد خاتمی و علم الهدی توجه کنید

جمله ی مورد نظر در مورد جنایاتی مانند کهریزک و کوی دانشگاه که ابتدا تکذیب فرمودندش گفته شد
و البته در کل هم صادق است

بدانید عبور دادن خودروی زره پوش از بدن هموطن ها به قصد تحریک و گرفتن عکس العمل دلخواه، هرگز از ذهن مردم پاک نمی شود.

«تاریخ بهترین قاضی ست.»

موفق باشید.

سید حسین هاشمی چهارشنبه 20 مرداد 1389 ساعت 04:13

جناب مقداد کریمی!
در ابتدا می خواستم نظرم را معطوف به متنت کنم
اما به اندکی بسنده می کنم!

نوشته ات به شدت کیهان زده بود!
پیش بینی ای بامزه و تحلیل بر اساس بافته های ذهنی بیمار، شبیه همان برادر حسین که می شناسی، و چند خطی از یک فرد دیگر بر پایه ی همان ادعای بی منطق بعنوان اثبات داعیه خود!

به ساده ترین زبان می گویم
نوشتی:"جریان مرده سبز سعی داشت یک جنبش پوپولیستی شکل دهد"
این پیش بینی جالب و مطرح کردنش بصورت یک ایده و با آسمان ریسمان بافتن و قبولاندنش بصورت یک نظریه ، و با تایید گرفتن از شخصی، نشان دادنش بصورت یک حقیقت بدیهی!

در باب حرکات پوپولیستی نیازی به بحث با شما نیست که هر بی سوادی هم توان تشخیص جهت را دارد.
البته نه با سیب زمینی که مطرح کردنش کودکانه ست.
شاید اگر اسطوره ی رفیقانت ارزشش را داشت، طبق تعریف رفتار های پوپولیستی می نوشتم چند خطی برایش.
______
کمی خارج از بحث اما می خواستم در مورد چند جمله از نوشته تان بنویسم.

از عدم درک سیاسی دولتمردان است که با موضوعات صنفی نیز به صورت یک بحران سیاسی و انتظامی برخورد می کنند و همواره با تشویش اذهان قصد نشان دادن دشمن ِ در کمین هستند.
__
متوهمینی مانند شما (پیش از چرخش تان ورزشکارانه تان البته) بر این بودید که می توانید به دلیل داشتن حس اعتراض نسبت به احوال حاضر ، جزو سبزها خود را بقبولانید که البته کسی که اصول یک جنبش، از اصول اعتقادی و ارزش ها و خواسته های آن را زیر سوال ببرد، قطعا وصله ی ناجور خواهد بود.

حال اینکه بارها شنیدید از ما که این شعار احمـقانه ی دشمن دشمن من، دوست من است را قبول نداریم!
(و این به معنای به رسمیت نشناختن حق موجودیت افکار متلاقی نیست)
____
شفافیت بیش از حد!؟
زور چپان شفافیت و رایحه ی خوش خدمت که بویش همه جای مملکت را گرفت را در گم شدن پولهای کلان و باج های آشکار به کشورهای همسایه شاهدیم!

"نماد مردم سالاری دینی" تان هم بند مضحک و وصله ای بود که هیچ رقمه به آن اسطوره ی دوستانتان نمی چسبد!
________

و در نهایت پیش بینی مضحک دیگری کردید که اگر فلان طور شده بود،
"باید منتظر شنیدن طنین صدای هیتلر گونه ای از رهبر این جریان می بودیم."

الحمدلله صدا و منش استالین را از دهان دیگری شنیدید و در اعمالش دیدید و راضی گشتید و پشتک زدید به آغوشش پریدید.

هنوز هم در توهم سیر می کنید جناب کریمی!
به سبکی متفاوت از گذشته.

______________
پ ن:می خواستم با اشاره به متن جالبی که پیش چند ماه قبل نوشته بودید ، و از معدود متنهای منطقی آن روزهایتان بود جوابتان را بدهم، گفتم شاید ناراحت شوید!
موفق باشید.

عرض ادب خدمت شما.
ابتدائا جا دارد که مراتب مسرتم را باب اینکه شما را در موضع مخالف خود می بینم ابراز کنم.
خوشحالم که مخالفان نظام جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه،مخالفان من هستند.این نشان می دهد در جاده درستی قدم گذاشته ام
==
خواسته پوپولار در مقابل خواسته دموکرات قرار می گیرد.یکی از اولویت های من این بود که نشان دهم جریان سبز بیشتر پوپولیستی است تا دموکرات و احمدی نژاد بیشتر مردم سالاری را به نمایش گذاشت آن هم مردم سالاری دینی
به نظرم این موضوع برای بزرگان سبز آنقدر روشن است که آنها دلیلی نمی بینند در موردش حرف بزنند و آن را پذیرفته اند.می توانید سری به نوشته های عباس عبدی بزنید و یا از وزیر فرهنگتان(که ننگ ما بود) بپرسین.
==
در مورد گذشته ام نمی خواهم حرف بزنم و و نمی خواهم کسی حرفی بزند و پاسخی به شما نمی دهم
==
نماد مردم سالاری دینی دانستنِِ احمدی نزاد حرصتان را در می آورد می دانم
==
استالین دانستنتان مصداق بارز توهین و بهتان است.روزی خواهد رسید که باید جواب این ها را بدهید.از آن روز بترسید که جوابی برایش نخواهید داشت.مجبورید سرتان را پایین بیفکنید و از شرم سکوت کنید.روزی که راه فراری از آن نخواهید داشت.روزی که پرونده اتان از ابتدا گشوده می شود ....

حامد ؛ نرم افزار چهارشنبه 20 مرداد 1389 ساعت 06:59

"این حرف شما اثبات منش دیکـتاتور مئابانه ی حاکمیت هست که می گه اگر ما مجوز ندادیم برای چیزی که (طبق بند 27 قانون اساسی کشورت) حق توست، تو باید خفه باشی
نه حرف بزنی که دندانهایت را می شکنم، نه بنویسی چون قلمت را می شکنم و نه به خیابان بیایی که قلم پایت را میشکنم"

البته این حق در قانون برای وزارت کشور محفوظ است که صدور مجوز از اختیارات ان نهاد است . بنابراین از لحاظ قانونی مشکلی نیست .
بنابراین با شما موافق نیستم .
البته برای خودم الان سوال پیش آمد که اگر گروه حاکم از اختیارات موجود در قانون استفاده کند و برای همیشه (منظور 4 سال) مجوز به گروه رقیب ندهد آیا نمیتوان به این قانون ایراد گرفت .

و اما در مورد جنایات انجام شده در کهریزک . حق با شماست حتی جا های دیگری هم هست که بر خلاف قانون شکنجه انجام میگیرد و بایستی یک تحقیق جامع در سطح کشور انجام گیرد و مثل کهریزک قاطعانه برخورد شود .

سید حسین هاشمی پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 08:45

تهمت دشمن، و تهدید و ارعاب تان هم با همان ادبیات کیهانی بود

بدان!
آن جا که باید فرد را توان پاسخگویی باشد، در برابر موهبت وجدان، و پیشگاه پروردگار بی همتاست نه هیچ کجای دیگر و مقابل مخلوق.
_________
باز تاکید می کنم که مرور گذشته بد نیست، حداقل به اندازه ی کسب تجربه

در توبه نامه ات گفته بودی نمی خواهی دیگر به قول خودت واگویه کن ِ اراجیف ِ جرس باشی
هرچند آن روز اینگونه نبودی، اما بسیار خرسند شدم! طوطی بودن برازنده ی انسان نیست!

اما امروز نویسنده را طوطی کیهان یافتم که حتی یک درصد از منطق پر اشتباه پیشین مقداد کریمی، در او نیست.


هدفتان را هم خواندم تا ته

موفق باشید همه.

ادبیات کیهانی را ادبیاتی انقلابی و در خدمت نظامم می دانم.ادبیاتی که تن دشمنان را می لرزاند و به هراسشان می اندازد.
برایم مایه سرافرازی که چنین ادبیاتی داشته باشم
هدفم را بارها اعلام کرده ام
می خواهم پیام فضلی نژاد باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد