جلبک ها هم رشد می کنند یا می خواهم پیام فضلی نژاد باشم

اکثریت سبزهای اطرافم که از اول هم با فتنه سبز  مخالف بودند الان دیگر سبز نیستند و از طرفداران نظام هستند.محسن که همه او را به  بی آلایشی می شناختند همان ماه اول که عملکرد اینها را دید گفت لعنت به این جریان.سامان تابستان بود که پشیمان شد و من امروز غرورم را زیر پا گذاشتم و نفرتی که از جریانی که ماهیت اسلامی کشور و نظامم را نشانه رفته را دارم بیان می کنم.ولی دیگرانی را نیز می بینم  که این روزها چقدر از گذشته شان غمگین اند دلشان از این جریان نفرت دارد ولی غرورشان اجازه نمی دهد برگردند.

......  می گوید باشد قبول جریان سبز فتنه بود.قبول.ولی اگر این را بگویم از فردا باید کنایه های دیگران را گوش کنم.باشد من دیگر سبز نیستم ولی نمی خواهم این را جار بزنم

بیایید با اغوش باز اینان را بپذیریم و همه با هم منتظر برخورد دستگاه قضایی با مصوبان این فتنه باشیم

احمدی نژاد گفت بیایید همه با هم ایران را بسازیم سبزها به او اهانت کردند خاتمی همین را گفت برایش هورا کشیدند

احمدی نژاد گفت ما با هر کشوری جز رژیم صهیونیستی گفتگو می کنیم سبزها مسخره اش کردندخاتمی همین را گفت کف و سوتشان بلند شد

احمدی نژاد گفت در مورد مسئله حجاب باید برخوردی فرهنگی داشته باشیم سبزها توجه نکرند خاتمی همین را گفت گفتند Long live the president's intellectual

سبزها دروغ گویایی سردرگم هستند که نمی دانند چه هدفی دارند و قرار است چه کار کنند.در انتخابات 84 از معین حمایت کردند.بدون انکه بدانند معین کیست.بزرگانشان شاید آن موقع در پی رد صلاحیت معین قصد راه اندازی فتنه را داشتند که با تدبیر به موقع مقام معظم رهبری و حکم حکومتی ایشان نقشه اشان به تاخیر افتاد.ولی طرفداران، کجا از برنامه های اتاق دربسته خبر داشتند.آنها تنها تدارکاتچی بزرگشان را می شناختند و نگاهشان به چشم و ابروی او بود که ببینند کجا را اشاره می کند.

سال 88 از موسوی حمایت کردند باز هم بدون اینکه شناختی از او داشته باشند و من که صحبت های سبزها رادیکال و پررنگ تا سبزهای کمرنگ را می دیدم چیزی جز حرص خوردن از دست این کاندیدای تحمیل شده ندیدم.آنها سر سوزنی قبولش نداشتند ولی باز چشم گفته اند دعوت رئیس بنیاد کذایی باران را.

جمعیت فریب خورده روزهای ابتدای انتخابات به خاطر مشی شفاف جمهوری اسلامی این روزها به تعدادی خارج نشین تقلیل یافته است و جمعیت طرفدار نظام به بالاترین حد خودش رسیده است

تک و توک سبزهایی هم که این طرف و آن طرف مطلب می نویسند از غرورشان است که اعتراف به خطا نمی کنند وگرنه آنها هم در جمع های خودمانی می گویند:

"آبرومون رفت.الان دیگه 1 میلیون رایم نداریم" "من از همون شب اول که میرحسین اومد گفت من پیروزم فهمیدم اینا یه نقشه هایی دارن" "موسوی این همه سال کجا بود ما نفهمیدیم آخرش" "بوی قدرت به مشامش خورده" "باب میرحسین که اصلا ... .همه این ها ... سر انتخابات 84 که ... حالا ...." "کاش روز اول ما هم ... نمی شدیم به احمدی نژاد رای می دادیم"

از  فتنه سبز دیگر چیزی باقی نمانده که بخواهیم در موردش بحث کنیم.فقط چند صفحه از تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب را تشکیل دادند و رفتند به زباله دانی تاریخ.هر کس که هویتش را با آن گره بزند جایگاهی جز آنجا نخواهد داشت.

من؛ مقداد کریمی، از امروز با قلمم با فکرم تا آنجا که بتوانم با استفاده از تجربیات گذشته در این راه جدید پیش خواهم رفت باشد که هم بیش از آن مقدار که در یک سال گذشته کسانی با خواندن مطالب من در جوی دور از حقیقت قرار گرفته اند آگاه شوند و هم نظر خطاپوش کردگار کارنامه مرا به لطف خویش بنوازد

=========

پ.ن :

1-انقلاب اسلامی خود یک جنبش جهانی است.از منظر جامعه شناسی در مقابل یک جنبش نمی تواند جنبش به وجود بیاید پس چیزی به نام جنبش سبز نداریم

2-نمی خواهم گذشته خودم را فراموش کنم و هیچ ابایی ندارم که آن دوران خودم را دوران جلبکی زندگیم بنامم و به خطا بودنم اعتراف کنم.جلبکی که البته الان رشد کرده است

۳-پیام فضلی نژاد را که جانباز جنگ نرم نیز نامیده اند را دوست دارم.چه خوب است او را الگوی خودم قرار دهم