ولی فقیه ضامن بقای حرکت مردم است(۱۳)

نقش ولی فقیه در تحقق وحدت در جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟  

در مورد افرادی که طی یک سال گذشته موجب برپایی فتنه اخیر شدند این استدلال که ما گذشته آنها را فراموش کنیم و بیاییم با این افرادی که روزی جزء بدنه نظام بودند وحدت برقرار کنیم، صحیح است. آیا می توان از اشتباهات این افراد چشم پوشی کرد؟

پایگاه 598 در گفتگویی با حجه الاسلام مهدی طائب

ولی فقیه در حقیقت مانند یک دیدبان عالم، مصداق شناس یعنی هم می داند و هم می تواند مصادیق علم خودش را تشخیص بدهد، که این شاخصه بصیرت است و او دیده بانی می کند و مطالب را علی الدوام برای مردم بیان میکند که دشمن کجا ایستاده ، دوست کجا ایستاده
به دنبال فرمایشات پدرانه مقام معظم رهبری مبنی بر حفظ وحدت و انسجام آحاد نیروهای انقلاب، پایگاه 598 در گفتگویی با حجه الاسلام مهدی طائب از محققین و پژوهشگران حوزه علمیه قم شاخصه های ایجاد وحدت و همدلی را درون نظام مورد بحث و بررسی قرار داده است که در ادامه به آن می پردازیم:

شاخصه های ایجاد وحدت و همدلی در جامعه را تبیین بفرمایید؟

مهمترین شاخصه وحدت خود مقام معظم رهبری می باشند، حال اگر بخواهیم  حول محور بیانات ایشان به وحدت برسیم و آنچه که ایشان می فرمایند، که اگر رعایت بشود وحدت در جامعه برقرار می شود را باید عمل نماییم. مهمترین شاخص هایی که در بیان مقام معظم رهبری متجلی است این است که مرز بین خودی و غیر خودی را بشناسیم، یعنی اینکه چه افرادی با انقلاب هستند گرچه شاید هم در مورد مسائل اجرائی نظر متفاوتی را با ما دارند و چه افرادی با انقلاب نیستند که امکان دارد متفاوت با ما هم سخن نگویند. باید مرز بین خودی و غیر خودی جدا بشود حالا برای شناخت خودی و غیر خودی چه معیاری وجود دارد؟

 آنچه که امروز از بیام مقام معظم رهبری درباره ی فهم خودی و غیر خودی به دست می آید این است که افرادی که امام(ره) را و اصول ارائه شده از جانب امام(ره) را قبول دارند اینها نسبت به این انقلاب خودی هستند ولی کسانی که این اصول را قبول ندارند و اصولی غیر از اینها را می خواهند اجرا بکنند این افراد طبیعتاً نمی توانند خودی باشند . آن اصولی که حضرت امام(ره) را ممتاز می ساخت آن اصل استکبار ستیزی و مقابله با زور مدارها و نه گفتن به ظالمین عالم و دنیا، اینها شاخص مهم امام شناسی و جدا کننده امام(ره) از دیگران است . بنابراین کسانی که اصول استکبار ستیزی و نه گفتن به ظالمین جهان که نماد آن آمریکا است را بخواهند زیر پا بگذارند نسبت به این انقلاب خودی نیستند و با اینها کنار آمدن  و وحدت معنا ندارد. یک داستان کنار آمدن با اینها است و یک داستان این است که بخواهند در رأس نظام قرار بگیرند و سردمداران این انقلاب قرار بگیرند و نه تنها وحدت با اینها معنی ندارد، بلکه اگر در راس مسئولیت های نظام قرار بگیرند به طریقی خیانت کردایم، چون اگر در راس قرار بگیرند با ذات حرکت امام(ره) که همان استکبار ستیزی است مخالفت خواهند کرد و خیانت به حضرت امام(ره) است و آن شاخصه ای که تمام افراد را می تواند در زیر یک چتر جمع بکند و معیار وحدت ما قرار بگیرد همان مرز بین خودی و غیر خودی می باشد که نماد روشن آن استکبار ستیزی است و این امر علمداری دارد که الان رهبر انقلاب هستند .

نقش ولی فقیه در تحقق وحدت در جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟

ولی فقیه در حقیقت مانند یک دیدبان عالم ،مصداق شناس یعنی هم می داند و هم می تواند مصادیق علم خودش را تشخیص بدهد، که این شاخصه بصیرت است و او دیده بانی می کند و مطالب را علی الدوام برای مردم بیان میکند که دشمن کجا ایستاده ، دوست کجا ایستاده، امروز چه باید گفته بشود و.. و به عنوان یک ضامن بقای حرکت مردم ولی فقیه مطرح است یعنی اگر ولی فقیه نباشد حرکت دیگر ضمانت اجرایی ندارد، ممکن است که افراد هم دیده بانی بکنند ولی افراد دو ویژگی درونشان است اول اینکه محدودنگر اند و دوم اینکه در شناخت مصادیق ممکن است دچار اشتباهات فردی و فاحش بشوند.

 ویژگی ولی فقیه این است که به دلیل آن علم ممتازی که دارند و به دلیل آن احاطه لازمی که دارند و به دلیل عنایتی که خداوند متعال نسبت به او داده است که این بار مسئولیت را بر روی دوشش قرار داده، او محدود نگر نیست و هم در تشخیص مصادیق مانند دیگران ممکن نیست دچار اشتباه بشود، نمی خواهیم بگوییم که ولی فقیه امکان ندارد دچار اشتباه بشوند ولی آن اشتباهی که ممکن است اتفاق بیفتد همان اشتباهی است که خداوند متعال خودش برای ما امضا کرده یعنی چون خود پروردگار حجیت را در انجا قرار داده بنابراین ما نسبت به او موظف به تبعیت هستیم و خداوند متعال با عنایت خودش نمی گذارد که اشتباهی رخ بدهد که این حرکت دچار خلل بشود پس بنابراین نقش ولی فقیه در کنترل جامعه و وحدت و ایجاد بالندگی در حرکت یک نقش اساسی و ذاتی و بی بدیل است. 

در مورد افرادی که طی یک سال گذشته موجب برپایی فتنه اخیر شدند این استدلال که ما گذشته آنها را فراموش کنیم و بیاییم با این افرادی که روزی جزء بدنه نظام بودند وحدت برقرار کنیم، صحیح است. آیا می توان از اشتباهات این افراد چشم پوشی کرد؟

حتی اگر شیطان هم توبه بکند می توان از اشتباهات قبلی آن چشم پوشی کرد و خداوند متعالی می فرمایند کسی که توبه کرد مانند کسی است که اصلا گناهی ندارد. اما ببینید تمام چرخ توبه این است که شما نسبت به آن کاری که انجام داده اید بیایید ابراز ندامت کنید و متعهد به عدم تکرار بشوید و متعهد به جبران بشوید و توبه این گونه افراد این نیست که در گوشه خانه بگویند استغفروا... این توبه نیست. توبه آنها به این گونه است با همان ادعایی که داشتند و آمدند و گفتند که در انتخابات تقلب شده و یا آمدند کسانی که ادعای تقلب کردند را مورد تایید قرار دادند و فضاهایی را ایجاد کردند که این توهم ایجاد کرد که نکند که اینها درست می گویید باید به همان اندازه ای که برد رسانه ای داشته بیایند بگویند که حرف های ما باطل بود و دوم اینکه مبانی باطل بودن حرف خودشان را توضیح بدهند و آن چه در آن زمان موجب خرابی شد را موجب اصلاح قرار دهند و معلوم باشد که نمی خواهند که این را ابزاری قرار دهند تا در بین مردم دوباره قرار بگیرند. اگر این موارد اتفاق بیفتد نه تنها  وحدت می توان نمود بلکه واجب است و مردم ما هم بزرگوارتر از آن هستند که بخواهند کسی را که توبه کرده است نبخشند.

ولی بحث این است که آیا این آقایان واقعا برگشته اند این آقایانی که هر از چند گاهی دوباره به انقلاب و مبانی آن حمله می کنند گرچه که انقلاب بیمه شده و زهر به صاحب زهر بر میگردد ولی مسئله این است که این آقایان نه از گذشته خودشان پشیمان اند نه به دنبال جبران و توبه هستند و با چنین افرادی ایجاد وحدت معنا ندارد./598/