KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خوشا آن روزگاران سراسر سبز ، خاطرت هست؟ - ۱


خوشا آن روزگاران سراسر سبز،


یادت هست؟

سحر خورشید را بیدار میکردیم

اذان عشق میگفتیم و آش نذری همسایه را افطار میکردیم

سر هر سفره بوی برکت نان بود

سخن از عشق وایمان بود


یادت هست؟

تمام افتخار ایل ما آزادی ما بود

بهشت اینجا ، همین آبادی ما بود

همین شور و شعور و شادی ما بود

 

تا آن شب...

شب شومی که اهریمن به خرمن ها شبیخون زد

چرا بر ما چنین آمد؟

چرا اهریمن بی دین لا مذهب ، به نام مذهب و آیین و دین آمد؟

چرا زنجیر و زندان سهم عاشق شد؟

چرا حبس ابد حکم شقایق شد؟

کدام آیین جواز قتل و غارت داد؟

کدامین آیه بر کشتار انسانها بشارت داد؟

 


کجایی اهل آبادی بیا برگرد

از آن شب تا کجا باید اسارت را تحمل کرد؟

از آن شب تا کجا باید به مرگ رازقی تن داد؟

بیا با من ، تو هم فریاد کن، فریاد

که دیگر وقت سازش نیست ، ما دیگر نمی سازیم



بیا ما با سلاح عشق و ایمان ، با دلی خونین ،

به یاد سبز یاران لرزه بر اندام اهریمن میندازیم

و روزی بر سر آن سفره های پاک افطاری

که ایمان ، همچو نان گرم است و طعم عشق دارد نان و خرمایش

سرود پاک آزادی ز سر گیریم

بمان ای اهل آبادی ، تحمل کن

بخوان ، گل کن

در آن روز از غم دنیا جدا هستیم

تمام اهل عشق آنجا ، در آن افطار ، مهمان خدا هستیم



« رضا راد »               

نظرات 9 + ارسال نظر
افسانه . م پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 14:48

با سلاح عشق و ایمان ، با دلی خونین ،
به یاد سبز یاران لرزه بر اندام اهریمن میندازیم
ممنون.....

اندیشه ات سبز پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 16:36

اندیشه ات سبز
میدواریم...

سبز می مانیم
واقعا ممنون

سبز لجنی پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 16:51

خاطرت سبز لجنی باد

اسمهای مستعار قبلی بیشتر برازندتون بود جناب م ر ح ف
البته هادی و امین هم بد نیست

محمدرضا حسنی فر پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 18:00

چرا زنجیر و زندان سهم عاشق شد؟

چرا سهم فائزه هاشمی و برادرش مهدی نشد؟ رفیق نازنین مرا می گیرند اما خبری از دستگیری فائزه نیست!
چرا هم وطن من سپر بلای مهدی شد؟ رفت آنور آب! کسی هم کاری نکرد!

احسنت بر شما
به درستی که اینها مجوز کشتار و تجاوز است.

زهرا.ع پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 20:51

راستش من منظور شاعر رو از روزگاران سراسر سبز متوجه نشدم٬کی رو میگن؟ظاهرا حرف از گذشته است ولی باز ...

حس می کنم خیلی واضحه !
و البته کمی نمادین

محمدرضا حسنی فر پنج‌شنبه 13 خرداد 1389 ساعت 22:48

احسنت به جواب دادنتان!

پویا کندری جمعه 14 خرداد 1389 ساعت 01:08

بسم الله

[ بدون نام ] جمعه 14 خرداد 1389 ساعت 11:47

سرنگونی خلیفه نزدیک است!

زهرا.ع جمعه 14 خرداد 1389 ساعت 12:30

تو کامنت قبلیم یادم رفت بگم که شعر زیبایی بود والبته خیلی نمادین٬از اون جهت اون سؤال رو پرسیدم چون تا الان تا همین الان روزگار سبزی وجود نداشته٬ولی در اینده ایشاالله.

شاید تا حدودی حق باشماست

شاید کور رنگی ئی حاصل از خیره شدن بیش از حد به سیاهی ، دامن ما را گرفته، زیبایی های گذشته مان را پر رنگ کرده!
شاید گذشته مان آرمانی نبود!
منطبق بر رویاهایمان نبود،
اما از کابوس امروز بسیار روشن تر بود

نگاهمان به همان روز ست

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد