KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

بیم و امید در ترانه های حماسی ایران

زمانی ترانه ها به دو دسته کلی مبتذل و غیر مبتذل ،مجاز و غیر مجاز تقسیم میشد اما امروزه کاربرد مفهومی ابتذال در مورد ترانه ها دچار مقداری خدشه شده است و اگر واقعا و بدون غرض و.. از جوانان نظر سنجی کنید که آیا فلان ترانه مجوز دار ارشاد مجاز است؟جواب میدهد چون مجوز دارد بله ولی در مورد مبتذل نبودن آن با تردید پاسخ میدهند .البته این روند عادی سازی خطرناک ابتذال در موسیقی پاپ با ورود همه کلمات و عبارات ناشایست به اشعار ترانه ها در حال توسعه است و اکنون احساس میشود با اینگونه موسیقیها حتی اگر مجوز نداشته باشد همانند ترانه های مجوز دار برخورد میشود. از نظر کسانی که مجوز صادر میکنند چنانچه برخی اشعارافرادی مانند نامجو سخیف و هجو وبسیار ناپسند شمرده میشود اما میتوان در مورد نامجو چنین توجیهی آورد که وی از تئاتر و بازی به موسیقی روی آورده و شاید به لحاظ کاراکتر هنوز تاثیرات نمایش در وجودش هست ولی برای افرادی مانند ساسی مانکن و امثالهم چه توجیهاتی وجود دارد ؟

در مضامین ترانه ها (که بیشتر طرف سخن ما ترانه سرا خواهد بود)این دو حس بایستی  منتقل کننده بیم و امید باشد نه صرفا نگرانی را دامن بزند بدون اینکه شادمانی و امید را بدنبال داشته باشد.اکثر اشعار خوانندگانی چون"چاووشی،یگانه و.." با اشعارقمیشی و...به لحاظ شکلی متفاوت است  ولی به لحاظ متنی انتقال پیام نا امیدی و آرزوی نابودی و مرگ دارد .

آنچه مسلم است اینکه نمیتوان دایره و دامنه هنر را محدود و مقید به شروطی دانست اما گستره شادمانی و نشاط در اغلب  ترانه های پاپ اندک است و در شرایط توسعه یافتگی به اقتضاء شرایط ترانه سرایی میشود .شاید در هنگامه کنونی به اشعار حماسی نشاط آور بیشتر نیاز داشته باشیم .خصوصا در اشعار حماسی و سرودهای انقلابی پرداختن به دو مقوله "بیم و امید" بیشتر دیده میشود.در ترانه هایی با مضامین اجتماعی و حتی سیاسی  شاهد اشعاری هستیم که مدام از مرگ و خونریزی و کشتار میگوید و هیچ راه حل خاص و نویدی به ظفر و سرافرازی و سربلندی ملی داده نمیشود،اشعاری که همه را عزادار مینامد و سر به گریبان!اما سرودهایی چون "یار دبستانی من" یا "الله الله تو پناهی" را به یاد آورید در عین انتقاد از ظلم و بیعدالتی و نابرابری از اتحاد و همدلی و همراهی و آگاهی  میگوید. برخی اشعار مانند <از خون جوانان وطن لاله دمیده> هفتمین و مشهورترین سروده عارف قزوینی شاعر و تصنیف‌ساز ایرانی سال‌های مشروطه است که با نام‌های <راز دل> و <هنگام می> نیز شناخته شده است.گفته می‌شود در سال‌های مبارزات مشروطه‌خواهی، بسیاری از زندانیان و مبارزان سیاسی به طور پنهانی این تصنیف را می‌خواندند و مردم کوچه بازار هم با آن آشنا بودند.

برخی ترانه سراها با اقتباس و یا الهام از سرودهای خارجی اقدام به ترانه سرایی کردند ،مثلا :یکی از این سرودها که به سرود <برپاخیز> معروف است برگرفته از سرود <خلق متحد> شیلی با شعری از کسرایی در سال 57 توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ساخته شد.

از دیگر نمونه ها شعر <سرود بهار> که با عنوان <بهاران خجسته باد> شناخته شده است را بهزادی در اسفند ماه سال 1339 پس از ترور پاتریس لومومبا رهبر انقلابی جنبش ملی کنگو و در همدردی با همسر او سرود .سال‌ها بعد در جریان مبارزات انقلابی مردم برای سرنگونی حکومت پهلوی کرامت‌الله دانشیان از فعالان سیاسی که در 29 بهمن سال 52 به همراه خسرو گلسرخی شاعر اعدام شد برای چند بیت از شعر <سرود بهار> سرودی ساخت که گفته می‌شود بعدها در زندان به سرود جمعی زندانیان سیاسی تبدیل شد.در فاصله 22 بهمن سال 57 تا سالگرد اعدام دانشیان، اسفندیار منفردزاده آهنگساز برای این سرود آهنگی تنظیم کرد و علی برفچی، عبدالله و ابوالفضل قهرمانی، فرهاد مافی، حسن فخار، پدرام اکبری با همراهی منفردزاده این سرود را اجرا کردند. کارشناسان تمرکز ترانه‌های سیاسی و اجتماعی  پیش از انقلاب را بیشتر بر محتوای ترانه‌ها می‌دانند و گاه از آن‌ها با عنوان شاخه‌ای از شعر نو یاد می‌کنند.ترانه <جمعه> سروده شهریار قنبری که توسط فرهاد مهراد خوانده شد، ترانه <وحدت> سروده سیاوش کسرایی که با آهنگسازی منفردزاده و صدای فرهاد در بهمن 57 اجرا شد و همچنین ترانه‌هایی از ایرج ‌عطایی از دسته ترانه‌هایی هستند که در میان آثار انقلابی و سیاسی در جریان انقلاب ماندگار شدند.این دسته از ترانه ها و نواها در عین انتقاد شدید از وضع موجود روزنه های امید را نیز برای مردم ترسیم میکرد.ایرج عطائی ،ترانه سرا  در هراس از طاغوتیان پس از قلع و قمع کودتای 28 مرداد با هشدار به نسل آتی به توصیف ایران پرداخت ،او در شعر لالای خود بیم و امید را تصویر کرده و مینویسد: 

‌لالای لای لای، گل امید         باباتو برده اند تبعید

دلی مانند کوه داره               بچه اش صد تا عمو داره

بخواب فردا سحر میشه          شب از عالم بدر میشه 

خراب میشه در زندون         بابات خونه میاد خندون‌

وی در یکی دیگر از اشعار از ویرانی و ظلمت میگوید ولی در ادامه میسراید: 

ستاره ها، اعدامیان ظلمت،به خاک اگر چه می ریزند!سحر دوباره بر می خیزند...

در اکثر ترانه هایی که در دهه اخیر بعنوان پاپ گوش جوانان را میخراشد از "نبودن راه چاره ،در بدری و بدون او(معشوق)ماندن مرگ است وبدون وجود معشوق مورد نظر "مرگ بهتر از زندگی است" سخن گفته میشود . بی توجهی نسبت به مفاهیم عمیق زندگی و پرداختن به ظاهر و پوسته مسائل(عشقهای رایج)دقیقا نکته ای است که در اغلب فیلمهای این سالها بر پرده سینما میبینیم (بازگشت به فیلم فارسی های قبل انقلاب) و این زنگ خطر ابتذال و جایگزینی هجویات و مبتذلیات در ترانه های فارسی  بجای ترانه های حماسی و عاشقانه (بمعنای واقعی کلمه) است.  

 

سیمین تدین 

 

http://www.sedadaily.ir/VisitorPages/show.aspx?ItemID=169

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 در هر حال بحث ابتذال را به مجالی دیگر گذارده و به این مهم میپردازیم که جایگاه بیم و امید در ترانه های ایران کجاست؟ گرچه این موضوع نیز مستلزم تحقیقاتی وسیع و میدانی خواهد بود ولی با دقت در ترانه های لوس آنجلسی(از نوع پاپ)  در میابیم غالبا ترانه ها به دو صورت "شاد" و"غمگین" ارائه میشود و ترانه هایی که تواما هر دو حس را به انسان منتقل کند بسیار کم شنیده میشود.

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
۸۶۱۷ سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 16:48

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد