KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

مردها در حال ملوس شدن هستند

مرد ها در حال ملوس شدن هستند
استاد دانشگاه شهید بهشتی
دکتر حسین باهر، در مطلب جدیدی به بررسی تفاوت های زنان و مردان پرداخته است.

برای مطالعه کامل مطلب ادامه مطلب را کلیک کنید.

دکتر باهر نوشته است : " مردها علیرغم سرو صداهای مردسالارانه خود که به صورت ژنتیک و بد آموزی به جنس خشن معروف شده اند وجودهای شکننده و رو به انقراضی هستند که اگر چنین شود باید بیشتر مراقب آنان بود. "

استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه عنوان می کند : " براین اساس شاید بتوان چنین نتیجه گیری کرد که اولا کمیت مردها کمتر از زنان است، ثانیا کیفیت مردان رو به ضعف ژنتیک دارد (یعنی مردها در حال ملوس شدن هستند) و لذا ملاحظه می شود که نه تنها تعداد دختران مجرد بیشتر از پسران مجرد است بلکه ازدواج ها با درصد طلاق رو به تزایدی رو به رشد است ."

دلایل چندی بر این ادعا مطرح می شود که بعضی از آنهابه این شرح است:

1. تعداد مردها در کل همیشه کمتراز زنان بوده و هست.

2. نوزاد مذکر آسیب پذیرتر از نوزاد مونث است.

3. جنس نر دیرتر از جنس ماده بالغ می شود و زودتر از بلوغ خارج می شود.

4. نطفه اگر مذکر باشد به هنگام لقاح شکنندگی بیشتری نسبت به نطفه مونث دارد.

5. مرگ و میرمردان در اثر بیماریهای استرس زا (مانند سکته های قلبی و مغزی) بیشتر از زنان است.

6. پاره ای از متخصصین علم ژنتیک بر این باورند که در ترکیب کروموزوم های جنسی غلبه ایکس ها بر ایگرگ ها به نسبت دو به یک است. ( یک ایکس اززن و یک ایکس یا ایگرگ از مرد)

7. اصطکاک مردها با مشاغل زمخت موجب استهلاک بالاتر آنها نسبت به زنان می شود.

براین اساس شاید بتوان چنین نتیجه گیری کرد که اولا کمیت مردها کمتر از زنان است، ثانیا کیفیت مردان رو به ضعف ژنتیک دارد (یعنی مردها در حال ملوس شدن هستند) و لذا ملاحظه می شود که نه تنها تعداد دختران مجرد بیشتر از پسران مجرد است بلکه ازدواج ها با درصد طلاق رو به تزایدی رو به رشد است .

زن باید ناز داشته باشد اگر قبول کنیم که هرساختاری را رفتاری است متناسب با آن ساختار واگر بپذیریم که ساختار زن متفاوت با ساختار مرد است بدون آن که در مقام مقایسه بر آییم که کدام فراتر و کدام فروتر است باید به این نتیجه برسیم که زن باید زن باشد و مرد باید مرد. یعنی زن باید زنانگی کند و مرد هم مردانگی.

زنانگی یعنی صفات زنانه ، خصایل زنانه ، حالات و رفتار زنانه . و همین گونه است مردانگی، که عبارت است از صفات ،‌خصایل ، حالات و رفتار مردانه . و اما رفتار زنانه یعنی آنچه که معشوقیت ، معبودیت ، مقبولیت و نهایتا مطلوبیت را ایجاد می کند مانند : حال خوب ، آرامش ، عفت ، شگفتی ، غمزه حرکات موزون ، صدای نرم و آغوش گرم که همه اینها مجموعه ناز را تشکیل می دهد.

در نقطه مقابل مرد باید مکمل ایزومر ، تکیه گاه ،‌ با غیرت ، طالب ، آسایش آفرین ، خواهنده و در یک کلمه مجموعه نیاز را در قیاس با ناز تشکیل دهد.وجود این دوطرف عرضه و تقاضا ، کشش و کوششی را به ترتیب از طرف های زن و مرد به وجود می آورد که به آن عشق می گویند .

بدیهی است ازدواج به هر شکلی که صورت گیرد مطلوب نیست زیرا دوام و بقایی اگر در کار نباشد همان بهتر که آغازی نداشته نباشد ازدواج نکردن یک نقص و ازدواج بد کردن یک عیب است امید است موقعیت موجود یعنی باسوادتر شدن دختران از طرفی و بیکاری پسران از طرف دیگر به نوعی ساماندهی شود که به جای همتنی های رقابتی ، همسری های رفاقتی الگو شود.

نظرات 4 + ارسال نظر
مینا یکشنبه 5 اردیبهشت 1389 ساعت 19:16



عدم تعادل در هستی، راز این بی‌تعادلی است ...

چندین بار گفته‌ام باز هم می‌گم اگه به غرایز و روحیات زن همین‌طور بی‌توجهی شود طبیعت برای ایجاد تعادل باز هم به تولید جنس مونث و یا خوی مونث دست می‌زند.

طبیعت غریزی زنان همانند حیات وحش به تاراج رفته ، واپس زده شده و حالات طبیعی آن ناگزیر به حالات غیر طبیعی تبدیل شده است. زنان در طول تاریخ مورد حمله کسانی قرار گرفته‌اند که هم حیات وحش و هم طبیعت غریزی زنان رو نابود می‌کنند. این دو تا شباهت زیادی به هم دارند.

به زنان همچون اموال نگاه می‌شود که باید همچون باغچه‌های بایر نگه داشته شوند. (اما باد همیشه بذر وحشی را با خود می‌آورد)
زنان باید هر چیزی حتی حقوق‌شان را گدایی کنند.
هر چیزی که در وجود زنان می‌جوشد به ندرت تحمل می‌شود. رقصیدن زنان اصلاْ تحمل نمی‌شود. (اما چه کسی واقعاْ می‌تواند مانع رقص پنهان یک زن بشود)
آرایش باعث بدگمانی می‌شود. ظاهر یا لباس تنگ خطر آسیب دیدن یا حمله جنس مخالف را زیاد می‌کند ... (لباس‌هایی که زنان به تن می‌کنند انگار لباس‌های خودشان نمی‌باشد)

دختران و زنانی که شدیداْ محدود شده‌اند، شدیداْ تحت سلطه هستند، شدیداْ صدایشان خفه شده است، «خوب» خوانده می‌شوند و به آن دسته که موفق می‌شوند لحظاتی رو فارغ از قید و بند بگذرانند برچسب « بد » زده می‌شود.

مثل حیوان رام شده‌ای که نباید قفسش را ترک کند که در این صورت چموش و وحشی تلقی می‌شود که باید با یک گلوله خلاصش کرد ...

....

داریم به سر طبیعت چی می‌آوریم !!؟؟.. چه در قفس و چه رها شده گلوله خورده ... در هر دو حالت «طبیعت در خطر» است.


...

آیتی دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 04:53

بالایی پس عفت و حیای طبیعی زن کجا رفته؟همه دستخوش تغییر شده اند( زنان ذرتشتی هم که می رقصیدند مواظبت می کردند در حضورمرد جوان نباشد)

مینا دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 09:40

بالایی یه نگاهی به طبیعت زن هندی بکن ... هم حیاشون رو دارند هم رقصشون رو ...

ولی من نمی‌دونم منظورت دقیقاْ از حیا چیه ... اگه منظورت اینه که تو گونی کردن زن نشانه‌ای از حیا است خب پس منتظر عمل متقابل طبیعت باش ... فردا اگه هر اتفاق غیر طبیعی افتاد نیا بگو وای چـــــــــــــه دوره زمونه‌ای شده ... خودمان زمانه‌ساز هستیم.

جناب آیتی هر چیزی که به طور غریزی و طبیعی در وجود چه زن و چه مرد گذاشته شده، اگه به صورت طبیعی امکان بروز پیدا کنه نتایج درست و معقولی می‌دهد ولی اگه جلوی آن به صورت غیر طبیعی گرفته شود منتظر بروز مسائل و مشکلات غیر طبیعی باید باشیم.


اگه معتقد هستیم که شرم و حیا در وجود یک زن به طور غریزی وجود دارد پس اجازه بدهیم که به طور طبیعی بروز پیدا کند ولی اگر با ندانم کاری شرایطی را به وجود آوریم که زن برای ارضای میلی دیگر که شدیداْ مورد غفلت واقع شده حیا را قربانی آن کند ... آنوقت ننشینیم و برای از بین رفتن حیا اشک بریزیم.

همه غرایز محترم هستند حتی غریزه جنسی ولی اگر در موردش چه زیادی روی و چه غفلت شود به صورت غیر طبیعی خودش را نشان خواهد داد.

به غرایز مرد که همیشه توجه شده ولی بیاییم به زن و به غرایزش برای یکبار هم که شده بدون محدودیت‌های ساخته شده و بی‌اساس نگاه کنیم.

و این همیشه یادمان باشد که زنان سالم و طبیعی هستند که جوامع سالم می‌سازند ...

در طول تاریخ با تمامی تمناها و غرایز زنان بوسیله پادزهرهای فرهنگی مقابله شده ... به ما از کودکی آموخته‌اند که از بسیاری از میل و آرزوهایمان احساس شرم کنیم. بوسیله هر چیزی که به ما دادند احساساتمان را پوشاندیم و شدیم یک طبیعت منقرض شده ...

یک طبیعت منقرض شــــــــــــــده.... یک زن ناسالم ... یک زن مصنوعی


ولی غافل از اینکه طبیعت همیشه در حال به تعادل رسیدن است ...

مسائل روحی زنان را نمیشه با قالب‌ریزی آنان در شکل قابل قبولی!! که فرهنگ ناآگاه تعریف کرده(کسانی که تنها خود را آگاه می‌دانند)، مورد بررسی قرار داد.

محمد کاظمی نقشه برداری دوشنبه 6 اردیبهشت 1389 ساعت 16:59 http://zemzemeh.blogsky.com/


در جامعه ما که در غالب جامعه اسلامی تعریف میکنند دو این جامعه که با سابقه چنیدن هزار ساله خود ودر تمامی ان دوران نمونه بارز ارزش گذاری برای جنسیت ها به صورت مساوات بوده که در اسطوره های قدیم میتوان عناوین بسیاری را نام برد.
ولی امروز با برداشت غلط و بدوی از اموزه های دینی زنانی در جامعه ژرورش می یابند که خط سیری تعادلی ندارند و اندک هم که باشند در انزوای مطلق سیر میکنند.
و عدم تعادل در تعدد انها در واقع یک انتخاب طبیعی است و نه اختیاری که عدم این تعادل باز با گزینه های متعادل کنند در اموزه های دینی می توان انرا به کنترل در اورد که امروزه به غلط به کنار نهاده شده و مغرضانه با ان برخورد میشود مانند:
ازدواج موقت و یا گزینه چند همسری و...
که البته میتوان شرایط بد اقتصادی را نیز یکی از دلایل عدم اجرای ان دانست .
آقای دکتر درتوضیح مسئله وارد گزینه ناز شدن که هیچ ربطی به مسئله عدم تعادل تعداد ندارد بلکه میتواند بیشتر در بحث افزایش امار طلاقها در برابر تعداد ازدواج به ان اشاره کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد