KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

یک اگر با یک برابر بود

معلم پای تخته داد میزد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود

ولی آخر کلاسیها

لواشک بین خود تقسیم می کردند

...

و آن یکی در گوشه‌ای دیگر «جوانان» را ورق می زد

برای اینکه بیخود های‌ و هو می کرد و با آن شور بی‌پایان

تساویهای جبری را نشان می‌داد

با خطی ناخوانا بروی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک

غمگین بود

تساوی را چنین بنوشت : یک با یک برابر است

از میان جمع شاگردان یکی‌برخاست

همیشه

 یک نفر باید بپاخیزد....

به آرامی سخن سر داد: 

تساوی اشتباهی فاحش و محض است

نگاه بچه‌ها ناگه به یک سو خیره گشت و

معلم مات بر جا ماند

و او پرسید: اگر یک فرد انسان ، واحد یک بود

آیا یک با یک برابر بود؟

سکوت مدهشی بود و سوالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود

و او با پوزخندی گفت:

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه

قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه صورت نقره گون ، چون قرص مه می‌داشت بالا بود

وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

این تساوی زیر و رو می شد

حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفتخواران از کجا آماده می‌گردید؟

یا چه‌کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌گشت؟

یا که زیر ضربه شلاق له می‌گشت؟

یک اگر با یک برابر بود

پس چه‌کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟

معلم ناله‌آسا گفت:

بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست...

" زنده یاد خسرو گلسرخی"

نظرات 7 + ارسال نظر
هانیه کرمی دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 02:23

پرمعناست ...

k دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 08:48

این شعر سیاسی چرا موضوع رو زدی ادبیات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظرت سیاسیه؟
من ادبیاتش رو در نظر گرفتم
{وینک}

مرجان شهریارپور IT دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 09:02

خیلی پر محتواست.
ممنون به خاطر پست های متفاوتتون

خواهش
ممنون از نظرتون {اسمایل}

امیر پورنصرت دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 09:35

خیلی قشنگ بود.

شایان شهسواری دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 10:09 http://88ia.com

پست کاملا سیاسیه

در حدی که من اینو تردید داشتم بزنم یا نه!!

بعد به من میگی سیاسی نزن؟؟!!!



نوشته های گلسرخی خیلی زیبا و آموزنده است مرسی

من از لحاظ ادبی نگاه کردم
فقط همین {وینک}

مهرداد فرهادی - نرم افزار ۸۸ دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 10:56

"من اگر می توانم از مردم اینجا دفاع کنم سخن می گویم! اگر نمی توانم میشینم! دفاع کردن دیگر لازم نیست..."
دادگاه گلسرخی...

ممنون از نظرت مهرداد عزیز
موفق باشی {بوس}

شقایق - جابرانصاری دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 12:47

زیبا بود!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد