KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

چه کسی به تو آموخت که عاشقی کار دل است و دلیل نمی خواهد؟!

http://img2.timeinc.net/people/i/2009/news/090511/lautner.jpghttp://img2.timeinc.net/people/i/2009/news/090511/lautner.jpghttp://img2.timeinc.net/people/i/2009/news/090511/lautner.jpghttp://img2.timeinc.net/people/i/2009/news/090511/lautner.jpghttp://img2.timeinc.net/people/i/2009/news/090511/lautner.jpghttp://img2.timeinc.net/people/i/2009/news/090511/lautner.jpg


این روزها زیاد میبینم دوستان کم سن و سالی1 را که بر حسب اتفاق با یکی آشنا شده و بعد از یک ماه عاشق می شوند، وقتی از آنها سوال می شود که چرا عاشقش شدی؟ هیچ جواب درستی برای ارائه ندارند،‌ نمی دانند که دنبال چه انسانی بوده اند و امروز به چه شخصیتی دست یافته اند،‌ گویی معیار ندارند برای انتخاب یار...

در این سن کم عاشق می شوی،‌ نه خودت میدانی چه میخواهی و نه طرف مقابلت!

معیار داشته باش دوست من! چه اشکالی دارد اگر معیارهای انتخاب یار را روی کاغذی نوشته،‌ هر چند ماه یکبار حذف و اضافه انجام دهی!؟  تا لااقل فردا که بدون هیچ دلیلی عاشق شدی خودت هم بدانی که به آنچه میخواستی نرسیدی، تا لااقل بتوانی تشخیص دهی که خودت را گول زده و یا واقعا به مطلوب رسیده ای!   در توهم گرفتاری یا در دریای عشق!

چه کسی به تو آموخت که عشق دلیل نمی خواهد،‌ عقلانی نیست، کار دل است و عاطفه کفایت می کند در انتخاب؟


روزهای جوانی میگذرد،‌ این شور اولیه،‌ اگر برای عاشقی دلیل کافی نداشته باشی،‌ پشیمانی جایگزین عشق خواهد شد!



نظرات 10 + ارسال نظر
محمد رودسرابی دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 00:27

سلام حمید جان
راستش من اصلا با فلسفه ازذواج مشکل پیدا کردم
فکر این که بعد از ازدواج دیگه به طور کامل مال خودم نیستم و باید بعضی وقتا برای رضایت خاطر شریک زندگیم خلاف علایقم عمل کنم اذیتم می کنه
در مورد عاشقی هم که نگو که دلم خونه
من از همون بچگیم تا الان همین موضوع عاشق شدن های(البته می دونم شاید اسمش عشق نباشه) پی در پی فقط انرژی ازم گرفته و نذاشته تو کارای دیگم موفق باشم
آخ اگه این عاشقی نبود من الان کجاها که نبودم
حمید جان ممنون گذاشتی باهات درددل کنم.

سلام محمد جان!
فکر میکنم اگر خوب عاشق شوی،‌ گذشتن از علایق به خاطر کسب رضایت همسر، اذیتت نکند، بلکه لذت بخش نیز باشد، بنابراین تصور میکنم بهتر باشد اول به عاشق بودنت مطمئن شده، دیدگاهت را نسبت به این مساله تغییر دهی و سپس ازدواج نمایی!

محمد جان خیلی ها وضعیت تو را دارند،‌ شرایط زمانه طوری است که از همان ابتدا به مطلوب رسیدن سخت و پیچیده است، کسانی شرایط بدتر از تو را هم دارند،‌ کسانی که عاشق شدند،‌ عشقشان پایدار نبود اما نتوانستند قطع ارتباط را بپذیرند و تظاهر به عاشق ماندن کردند!
و بدتر از آن هم انسانهای بی عاطفه ای که این عشق های پی در پی از آنها انرژی نگرفته است!

شاید نگاه به گذشته خوشایند نباشد برایت اما تجربه ای که کسب کرده ای می تواند کمک بزرگی برای انتخاب نهاییت باشد اگر این تجربه تو را به سوی یک انتخاب منطقی و عقلانی سوق دهد!

آرزوی موفقیت در انتخاب همسر دارم برایت!

حمید توکلی دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 01:13

برخی ابتدا عاشق شده و سپس با توجه به وضعیت معشوق،‌ معیارهای خود را تغییر داده به خویشتن تلقین می کنند که همین چند صفت خوب هم بسیار ارزشمند است، همه چیز عالی است!

اما پایدار نخواهد بود آثار این تلقین!

از دور دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 03:31

آخهروشون نمیشه بگن دلیل عاشقیشون چیه ! میترسن آبروشون بره . آخه جز خوشگلی و ... معشوق چه دلیل دیگه ای برای یه نوجوان هست تا عاشق بشه ؟

جاذبه های جنسی رو برای بررسی بهتر میشه به دو دسته تقسیم کرد:

۱- عاطفی(عشق)
۲- جسمانی(....)

شروع: معمولا در اینگونه رابطه ها عاملی که باعث شروع رابطه میشه،‌ گرایش های جسمانی پسر هست!

پایداری: معمولا در اینگونه رابطه ها عامل پایداری گرایش های عاطفی دختر هست!

جدایی: ممکنه زمانی اتفاق بیافته که پسر از داغ بودن اولیه دور شده و برخی رفتارهای کنترل شدش، به روال سابق برگردن و موجب دلسردی دختر بشن! (رفتارهای کنترل شده: ممکنه وقتی من یک دختر مودب رو دوست دارم،‌ مدتی مودب تر از سابق بشم، اما مدتی گذرا...)

عوارض جدایی: معمولا دختر ها بیشتر دچار عارضه میشن چون تعویض شریک عاطفی قلب رو خدشه دار میکنه،‌ با اینحال عاقلانه تر از زندگی با یک چاقوکشه! (استثناء هم که همیشه هست)
برای برخی پسرها جدایی یعنی تعویض شریک جسمانی که جذاب هم هست برایشان اما همه ی پسرها هم اینطور نیستند و جدایی برای آنها شاید سنگین تر هم باشد،‌ هر چه پذیرش جدایی برای یک پسر سنگین تر باشد، آن پسر سالم تر، عاطفی تر و انسان تر است!

آنچه ذکر شد فقط یک مثال بود که ممکنه برخی مراحلش در مورد یک اقلیت از جامعه صدق کنه و یک مساله کلی نیست!
ممکنه شروع رابطه از دختر باشه و بسیارند پسرانی که بی توجه به گرایش های جسمانی،‌ طالب جذابیت های اخلاقی اند!

موفق باشی!

رام دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 10:39

چه عکس باحالی گذاشتی عکس یزرگه رو دوست دارم
هر چند ماه یکبار حذف و اضافه انجام دهی/ این حرفت رو قبول دارم / خیلی خوبه , نه اینکه پا فشاری کنیم توی فکر های گذشته (البته نه همش, اونهایی که خودخواهیِ)
همه میدونن که عاشقی کار دلِ, گناه من نیست ...
من یه عقیده ای دارم که میگه این احساساتِ که تصمیم نهایی رو میگیره , توی کارهای روزمره ات نگاه کن , مثلا کوچیکترین اش همین غذا خوردنت, اگه دو نوع غذا باشه ! (هدف از غذا خوردنت سیر شدنه) تو او غذایی رو دوست داری بچشی که دوستش داری و احساس خوبی بهت دست میده (شاید هم اون یکی غذا پر از پروتین و مواد مفید باشه),توی همه ی چیزهای زندگی باز این مسله هست .توی کار کردن , توی انتخاب دکوراسیون و فرش و ...(بحث مقلایسه در و تخته نیستا , فقط مثال ریز زدم منظورم رو بگم!)

دو نوع غذا رو میزه:

۱- چیپس (کم خاصیت،‌ مضر)
2- شیر (پرخاصیت)

دلت میگه چیپس بخور، عقلت میگه شیر!
حالا اگه تو کنترل احساست دچار مشکلی و چیپس رو انتخاب کردی،‌ دست نگه دار،‌ برو بستنی بخر بخور! :دی

3- مورد سوم هم همیشه هست، اگه خوب بگردی بستنی هم پیدا میکنی! :دی

----------------------------------------------------------
بستنی: شیر خوشمزه، خوردنی ای که هم عقل بپسندد و هم دل!

رام دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 11:17

خب یکی رو تصور کن که یه دفعه توی بچگیش شیر مسموم خورده الان بدون ترس میتونه به شیر دست بزنه؟ ... و در حالی که با خوردن چیپس(یک تنقل بهشتی) بهترین احساسات سراغش میآد . احساسی که وجودش رو به وجد میآره .دیگه "احساس" خستگی نمیکنه .
به نظرت کدوم رو انتخاب میکنه . . اینکه بستی هم وجود داشته باشه و آدم قصه ی ما اون رو ببینه به ویژگی های شخصی و فکر شخصی طرف برمیگرده.باسه یکی بستنی پیدا کردن , خیلی راحته چون دلبستگی و خاطره ای از چیپس نداره !ولی برای یکی میتونه خیلی سخت باشه !
این هم در نظر بگیر که آدمیزاد توی زندگی دنبال چیزهایی میگرده که ازشون لذت میبره ! بعضی انسان ها ضرر چیپس رو نمیدونن ولی وقتی با خوردنش احساس خوبی بدست میآرن , این توی ذهنشون میآد که چیپس = احساس بهتر
بیمارای سرطانی رو فرض کن , ماجرای چندتاشون رو من خواندم! عقل و دکتر میگه : هی تو قرارِ 1 سال دیگه بیشتر زنده نمونی! (عقل و آزمایش دکترا میگه دیگه!) ولی اون بیمار دو تا انتخاب داره! بشینه زار بزنه ! یا امید و احساس خوبی داشته باشه ! با احساس و انرژی تونستن آزمایشات و عقل رو زیر پا بذارن. من هنوز هم قدرت احساس رو بیشتر از عقل میدونم

رامین جان!
مساله در مورد مقایسه قدرت عقل و احساس نیست، منظورم این بود که انتخاب باید هم عقلانی باشه و هم نهایتا مورد تائید احساس!
ممنون از توضیحاتت!

مهرداد فرهادی - نرم افزار ۸۸ دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 11:54

چیه حسودیت میشه!؟‌

آره،‌ دارم آتیش میگیرم... :دی!

رام دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 13:12

خب تو میگی بیشترش عقلانیِ , که منم گفتم بیشترش احساسِ خب (بیشتر از عقلانی بودن!):دی

جمع بندی خوبی بود! :دی
ممنون!

حوریه جعفری - کامپیوتر دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 21:49

تصور اکثر کسانی که دیده‌ام از عشق همان است که در داستان‌های جن و پری اتفاق می‌افتد. بطور ناگهانی کسی را می‌بینند و نتیجه این می‌شود که او همان نیمه گمشده و عشق جاودانه است.

این اتفاق نه فقط در میان دوستان کم سن و سال بلکه در سنین بزرگ‌تر هم مشاهده می‌شود!!

بد نیست کمی بیشتر در مورد خودمان (درمورد انسان‌ها) بیشتر بدانیم و تصمیم‌گیری را به بعد از شناخت صحیح موکول کنیم.

ممنون از شما و راه‌حل مفیدتان.

این داستان ها کار خداست! :دی

کار خدا بود!
قسمت بود!
خدا خواست!
....
یعنی اگر خودمان انتخاب کنیم، کمی سختگیر باشیم در انتخاب و تطبیق معیارها، دیگر ازدواجمان کار خدا نیست؟ فقط اگر شل بایستیم، می شود کار خدا؟

ممنون از نظر!
موفق باشید!

.. سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 09:32

سلام.میشه لطفا کمکم کنید که چه طوری میتونم اسمم. از سرچ های گوگل حذف کنم؟تا هرکی اسممو سرچ کرد به مطالب من و... برخورد نکنه؟

سلام دوست عزیز!

تا جایی که میدونم شما فقط میتونید کاری کنید که سایت یا وبلاگ شما در نتایج سرچ گوگل نیاد!
اما قدرتی برای کنترل متنهاتون در سایر سایت ها ندارید!
http://www.google.com/intl/fa/remove.html#exclude_website



اگر میخواهید که تمام روباتها را از ایندکس کردن صفحات شخصی روی سایت شما باز دارید، شما میتوانید عبارات زیر را به کد صفخه خود اضافه کنید.

<META NAME="ROBOTS" CONTENT="NOINDEX, NOFOLLOW">

این کد رو کپی کنید بعد از تگ <Head>، اونجا یه سری دیگه تگ هست که اسمشون Meta ست، اینو هم بغل اونا کپی کنید!

موفق باشید!

ریاضی پنج‌شنبه 19 فروردین 1389 ساعت 22:35

ای بی خبر از سوختن و ساختنی
عشق آمدنی بود نه آموختنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد