KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

شاخص امام یا شاخص مدعیان خط امام؟

یکی از بزرگترین دروغ‌هایی که در دوم خرداد 76 به مردم و مخصوصا به جوان‌ها تحویل داده شد، این بود که عده‌ای ادعا کردند:«ما تا حالا نبودیم و از این به بعد می‌خواهیم باشیم و یا اینکه تا حالا راستی‌ها و محافظه‌کاران همه کاره مملکت بودند و الان نوبت ماست!»


اگر نگاهی اجمالی به آرشیو اخبار مربوط به انتخابات دوم خرداد 76 بیندازیم، چنین عبارات و چنین سخنانی را به وفور از زبان چپی‌های آن روز و اصلاح طلبان امروز پیدا خواهیم کرد. کار به جایی رسیده بود که عده‌ای بعد از انتخابات رسما ادعا می‌کردند باید تاریخ ایران را به دو قسمت مجزا تقسیم کرد:«دوران پیش از دوم خرداد و دوران بعد از دوم خرداد!»

اصلاح طلبان با بیان چنین تحلیل‌هایی در حقیقت اهداف مختلفی را دنبال می‌کردند. یکی از مهمترین هدف‌های آنها، پاک کردن هرگونه اثر و ردپای خود از ماجراها و حوادث سالهای گذشته کشور بود. به هر حال چپی‌های سابق در جریانات سیاسی دهه 60 کشور به عنوان نیروهای تندرو و رادیکال شناخته می‌شدند و بسیاری از اقدامات با حضور و نظارت مستقیم شخصیت‌های چپ آن روزگار در قوای سه گانه‌ کشور صورت می‌گرفت که البته گاهی هم با تندروی آنها همراه بود! طبیعتا آن سابقه‌ی رادیکالی با ژست‌های جدید اصلاح‌طلبی در دوم خرداد منافات داشت!

به عنوان مثال تخریب دیوارهای اطراف خانه آقای منتظری، به دستور مستقیم عبدالله نوری صورت گرفته بود و یا بخش‌نامه‌‌ی جمع‌آوری عکس‌های آقای منتظری توسط میرحسین موسوی صادر شده بود. همچنین می‌توان به نقش بیت آقای منتظری در ترور برخی اشخاص و روحانیون، پیشنهاد آقای محتشمی برای همکاری با صدام علیه آمریکا و بسیاری دیگر از نظرات و اقدامات افراطی چپی‌های تندرو اشاره کرد.

البته امروز خود این افراد یا در برابر رفتار دیروز خود سکوت می‌کنند و یا آن را به جریان مقابل نسبت می‌دهند و یا اینکه به صراحت اظهار پشیمانی می‌کنند. به نظر من آنهایی که از گذشته‌ی خودشان پشیمان هستند، از نظر شرف و مردانگی یک پله بالاتر از دو دسته‌ی دیگر قرار دارند. چرا؟ به خاطر این که لااقل تکلیف ما را با خودشان مشخص می‌کنند. اما آن دو دسته اول، شبیه مار ماهی هستند که هر وقت لازم شد ادعای پیروی از خط امام را دارند و هر کجا هم لازم باشد همه افتخارات نظام و انقلاب و امام را زیر سوال می‌برند.

البته پشیمانی دسته سوم هم  گذشته‌ی آنها را کاملا پاک نمی‌کند. شاید اثر یک مداد به راحتی با یک «پاک کن» از بین برود، اما اثر یک خودکار چطور؟ اصلاح‌طلبان امروز هرچه قدر هم از گذشته خود پشیمان باشند، نمی‌توانند اثرات و نتایج رفتار دیروز خودشان را پاک بکنند. چرا که بسیاری از تصمیم‌ها و رفتارهای گذشته آنها، اثرات زیادی بر روحیه و رفتار مردم و تصمیمات کشوری، منطقه‌ای و بین المللی داشته است. به عنوان مثال بسیاری از تندروی‌ها و برخوردهایی که در دهه 60 با مردم عادی صورت می‌گرفت تحت نظارت و مدیریت آنها بود. اثرات چنان برخورد‌هایی قطعا تا سالهای سال در ذهن و خاطره آن دسته از مردم باقی خواهد ماند.

در جریان رقابت‌های سیاسی چند سال اخیر بخش‌هایی از این تندروی‌ها و برخی از تصمیمات اشتباه و رفتارهای غلط اصلاح‌طلبان در طول دوران مدیریتشان بازخوانی و آشکار شده است. اما این افراد برای درهم کوبیدن دهان منتقدان و فرار از این اتهامات، به شیوه جدیدی متوسل شدند که چیزی نبود جز پناه بردن منافقانه به امام خمینی برای توجیه اشتباهات خود و فرار از پاسخگویی! در واقع با این کار خود مسئولیت تمام تندروی‌های خود را به گردن امام خمینی انداختند! در حالی که اگر در سخنان امام دقت کنیم، می‌بینیم که امام خمینی علی‌رغم قاطعیت در برابرعناصر ضدانقلاب و فتنه‌گر، همواره بر لزوم رفتار مناسب با مردم و مراعات حال آنها تاکید می‌کرد و به کمیته‌ها و دستگاه‌های مربوطه نسبت به برخورد ناشایست با مردم اخطار می داد که این هشدارها هم بیشتر به چپی‌های آن روز برمی‌گردد! (البته این مساله خود به مستند شاخص دیگری نیاز دارد!)

اصلاح‌طلبان که در ادبیات سیاسی امروز خود از ضرورت نقد همه‌ی آدم‌ها و همه‌ی اندیشه‌ها، حتی ادیان و مذاهب و پیامبران و امامان سخن می‌گویند، به خودشان که می‌رسند تغییر عقیده می‌دهند و تبصره‌ای را اضافه می‌کنند و نقد عملکرد دوران خود را مساوی با زیر سوال بردن امام راحل تعبیر می‌کنند! و آنقدر خودشان را از هر گونه اشتباهی پاک و منزه می‌دانند که ادعا می‌کنند امام با همه کارهای آنها موافق بود و به قدری در این مساله دچار افراط می‌شوند که آدم تصور می‌کند این جماعت از لحاظ فکری و عقیدتی از امام خمینی هم بالاتر بوده‌اند و این امام بود که دنباله‌رو آنها بود، نه برعکس!

آیا نقد عملکرد اصلاح طلبان در زمان امام خمینی، مساوی با زیر سوال رفتن مدیریت و تدبیر امام خمینی است؟ خیر، عاقلانه و منطقی نیست که همه عملکرد مسئولان آن دوره را صد در صد منطبق با خواست امام بدانیم. به هر حال مسئولان وقت اشتباهاتی داشته‌اند که نمی‌توان ادعا کرد همه آنها مورد تایید امام بوده است.  همچنین حمایت امام از برخی افراد را هم نمی توان به مصونیت مادام العمر آنها تفسیر کرد. آیا امروز نقد آقای منتظری و بازرگان و بنی‌صدر، به معنای زیر سوال بردن امام خمینی است؟

نظر امام چیز دیگری است: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام‎نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده‎ام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‎ام. آن تمجید‎ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‎نمایاندند، و نباید از آن مسایل سوءاستفاده شود و میزان در هر کس حال فعلی او است. (صحیفه امام، جلد 21، ص 452 (آخرین فراز از وصایای حضرت امام(ره))

تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ‎های دیکته شده که‎ این‎ روز‌ها رادیو‎های بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‎کنند نگردند. از خدا می‎خواهم که به پدر پیر مردم عزیر‎ ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از‎ این‎ دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از‎ این‎ نچشد. (صحیفه امام، جلد 21، ص 332)

من بار‎ها اعلام کرده‎ام که با هیچ‎کس در هر مرتبه‎ای که باشد، عقد اخوت نبسته‎ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است (صحیفه امام، جلد 21، صص 326و327)

این‎ مسئله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ‎کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‎های اسلامی، با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‎نماید، باید به‎عنوان یک اصل خدشه‎ناپذیر برای تمامی دست‎اندرکاران و مردم تبلیغ گردد. (صحیفه امام، جلد 21، صص 339 و 340)

مطلب بعدی اینکه حمایت امام از مسئولان وقت، هرگز به معنای تایید همه‌ی اقدامات آنها نبود. به عنوان مثال امام خمینی علی‌رغم حمایت از دولت مهندس موسوی، در ماجرای استعفای وی، چنان ناراحت شده بودند که آن واکنش تند و آن نامه معروف را نوشتند. مطمئن باشید اگر امام خمینی، چنان نامه‌ای را علیه شخص دیگری از جناح مقابل می‌نوشت، مدعیان خط امام، تا قیام قیامت آن را بر فرق سر آن شخص و آن جریان می‌کوبیدند و از او به عنوان ضدامام و ضدولایت فقیه یاد می‌کردند! همچنانکه هنوز هم آن 99 نفری که در مجلس به کابینه موسوی رای نداده بودند، مورد لطف و عنایت اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرند!

آقای مهدوی کنی در خاطرات خود نمونه‌ای از این برخوردهای حذفی و انحصارطلبانه چپی‌های سابق را بیان کرده است. خلاصه‌اش این است که بعد از جدا شدن مجمع روحانیون از جامعه روحانیت، بلافاصله اطلاعیه‌ها و خبرهایی در نشریات چپی منتشر شد که طرف مقابل را آمریکایی و طرفدار سرمایه‌داری و اسلامشان را هم اسلام آمریکایی معرفی می‌کردند و تبلیغات زیادی هم برای حذف جریان مقابل به‌راه انداختند!

مشابه چنان رفتاری، امروز هم توسط همان افراد و با همان ادبیات در سایت‌‌ها و نشریات وابسته به مدعیان خط امام دیده می‌شود. خودشان را یاران واقعی امام می‌نامند و دیگران را دشمنان امام! در حالی که دشمنان و مخالفان واقعی امام، امروز در جریان اصلاحات نفوذ کرده‌اند. واکنش ناشیانه‌ی آنها به مستند شاخص نمونه دیگری از تناقضات رفتاری این جریان است. خط امام از نظر آنها یعنی حمایت 30 سال پیش امام از موسوی و کروبی، اما اگر بیانات حکیمانه امام درباره مخالفان نظام و انقلاب بازخوانی شود، این یعنی معرفی نادرست امام خمینی!

حرف آخر: حقیقتا بعد از جریانات اخیر، آدم احساس می‌کند که بیش از پیش به سخنان و سفارشات امام خمینی احتیاج دارد. پیشنهاد می‌کنم روزانه دقایقی را با صحیفه امام و شاخص امام خلوت کنیم.


منبع

نظرات 1 + ارسال نظر
علی تط چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 22:37

مرگ بر جهول
مرگ بر مزدور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد