KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خصوصیات دانشجویان کشورها

امان از دست این دانشجویان ایرونی

ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی(ACTION) پیش می آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند! 


چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!


گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!


اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود!او چت می کند! خیابان متر می کند،تا دلت بخواد شماره رد و بدل می کند ودر یک کلام عشق و حال می کند! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند! 

آخر ترم هم روزی صد مرتبه ذکر خدایا غلط کرد از ترم بعد می خونم رو تکرار می کنه....

نظرات 16 + ارسال نظر
مینا/صنایع یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 15:49

خیلی مطلب جدیدی بود

نظر لطفته...

شایان شهسواری یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 16:00 http://shayancherts.tk

((=((=((=
اون آخری منو میگه ها

دقیقا منظورم خود خودت بودی.........:-))))))))))))

نخیر خط آخرش من بودم :دال

می خواستم اسماتون رو هم آخرش بزنم دلم سوخت...
گفتم اون یه ذره آبروتون هم میره...:-))))))))

شایان شهسواری یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 16:18 http://shayancherts.tk

من که مدار آبرومو فروختم!

بمیره واست...
یه دونه برات می گیرم...اونم از اون درجه یکاش...
تا بشی مثل دانشجوی اولی...

شایان شهسواری یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 16:26 http://shayancherts.tk

آبرو به درس و شقیقه چه ربطی داره؟؟؟؟
بعدم من حتی پشت شهرداری هم رفتم گیرم نیومد
سفارش دادم از اونور برام بیارن

نه این وریاش خیلی بهتره...

سمانه یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 16:28

چی شده؟!
کسی صحبت از درس کرد؟!!!!؟؟؟

راستی درس چیه؟؟؟؟؟؟
ولی فکر کنم باید چیز خوبی باشه....:-)))))))))))))))

مریم_صنایع یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 17:23

خوب اینکه مردم هر کشور فرهنگ همدیگرو به ارث می برن کاملا درسته ولی یادتون نره همه ام اینطوری نیستن.در واقع شاید نظر دادن جدی تو پست طنز زیاد جالب نباشه ولی باید یاد بگیریم با مسائل فرهنگی شوخی نکنیم.

صحبت از فرهنگ می کنی درسته اما این کارا ضد فرهنگه...و به نظرم می شه باهاش شوخی کرد...
البته این موارد شامل اکثریت افراد نمی شه...اما اگه یه نگاه به دور و برت بندازی می فهمی چه خبره...
یکی از عادتای بد ما ایرانی ها اینه که همه چیز رو با هم قاطی می کنیم...دانشگاه یه مکان آکادمیک و عمومی هستش و شایسته نیست که بعضی از رفتارهای ضد ارزشی که کم کم داره تبدیل با ارزش می شه رو در اون انجام داد...حاضرم رو تک تک مواردش بحث کنم...
البته این رو باید در نظر بگیریم که خیرالامور اوسطها...
این مطلب هم شاید یه طنز تلخ باشه که ما با استفاده از اون می تونیم رفتار های جامعه مون رو نقد کنیم...که بیان این جور مسائل با زبان طنز مسلما تاثیر گذاری بیشتری رو ذهن مخاطب داره...
البته این مورد رو می شه تو یه پست فرهنگی اونم با آسیب شناسی رفتار درباره اش بحث کرد...
ممنون از این که وقت گذاشتی...

سمانه یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 17:27

ذکر صحیح: استاد غلط کردم از ترم بعد میخونم!!!!

اگه تونستی استاد رو پیدا کنی سلام ما رو هم دوبله بهش برسون..
:-)))))))))))))))

هانیه کرمی یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 17:44 http://arnavaz.net

مینا/صنایع احتمالا آرشیو های قبلی رو مرور نکرده که میگه جدیده. این شاید سومین باره این مطلب چاپ شده...دوستان ۸۸ ای هم که ماشاا... ۵۰٪ مطالب تکراریه تو ارشیو رو باز میزنن که ملکه ذهن شه...
ممنون از شما دوست عزیز

به نظرم فکر نمی کنم این مطالب عینا تو آرشیو باشه...
شاید از نظر موضوعی مثل هم باشه...
ولی شما به بزرگواریه خودتون ببخشید...

هانیه کرمی یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 17:48

آهان!اینم بگم که منظورم فقط سر زدن بچه ها به ارشیو های قدیمیه و نه هیچ چیز دیگه.
از رضای عزیز و بقیه دوستان پیشاپیش عذر میخوام.

مطمئنا سر زدن به آرشیوهای قدیمی زمان خیلی زیادی از آدم می گیره و فکر نمی کنم کار معقولی باشه...

مینا/صنایع یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 17:59

هانیه جان منم چون هزار بار خونده بودم مخصوصا گفتم.. خود همین رضای عزیز در جریانه

شما می تونستی نظرت رو خیلی صریح بگی...
مطمئن باش کسی از نوشته های کسی به منظور اصلیش پی نمی بره.
ژس خوبه از این به بعد نظرت رو واضح تر بگی...
اینم بدون که هیچ تلقی ۱۰۰درصدی از نوشته ها نمیتوان داشت...
خانم مینای عزیز

مینا/صنایع یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 18:25

اینم بگم که من این مطلب رو تو همکلاسی نخونده بودم.. هزار بار منظورم جای دیگه بود..
آقای معمار امیدوارم بازم ازاین مطالب جالب بذارین

ممنون بالاخره به نتیجه رسیدیم...:-))))))))))

میرزاهاشمی یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 19:11

جالب بود. مرسی.

ممنون

امیر پورنصرت یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 20:58

اووووووووووووو می دونی این مطلب مال کیه ؟ اون وقتها بود تازه اینترنت اومده بود ایران ؟!! همون موقع یکی اینو نوشت.
اگه تو بخش جستجوی وبلاگ همکلاسی این مطلبو بنویسی چند نفر قبل از تو اینو نوشتن.

به هر حال خسته نباشید

وااااااااااااای ........
مگه اون موقع همکلاسی بوده..........
حسش نبود....:-))))))))))))))

شایان شهسواری یکشنبه 27 دی 1388 ساعت 23:19 http://shayancherts.tk

من یه دفعه نشستم تا فیهاخالدون همکلاسیو خوندم

حالا تو ذوق بچه نزنین منم که خوندم یادم نیست چیا بود تا حالا کلی تکراری زدم!

نازی! گریه نکن

قربونت بره بابا من که مثل تو بیکار نیستم تا فیه خالدونش رو بخونم....
انقذه (enghaze) گریه کردم دیگه اشکام خشک شد...
:-))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

دوست چهارشنبه 27 بهمن 1389 ساعت 23:20

خوشم میاد کم نمیاری
بابا ایول،داش رضارو ایول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد