KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

ما تو را اینگونه دوست داریم

خیلی خب!

لباست را در بیاور و آرام آن گوشه بایست

رو به دیوار

اوه!

کمرت...!

جای زخم های پارسالت هنوز باقیست

و به همین زودی نوبت امسالت فرا رسید

سکوت می کنی؟

حج ات را ناتمام گزارده ای؟

«خارجی» شده ای؟

لابد فکر می کنی من می خواهم شلاقت زنم

نگران نباش...

من هم می زنم

اما قبل من کسانی هستند که مشتاق این شلاق زدنند

زخم زدن بر تو و سپس گریستن بر زخم هایت را عاشقانه دوست دارند

می شناسی شان

این ها همه ساله در این هنگام که می شود

به سراغ تو می آیند

گوش کن

ناله هایشان را می شنوی؟

بر سر و سینه کوفتنشان را می بینی؟

می بینی برای زخم زدن بر پیکرت چه اشتیاقی دارند...!

و تو حج ات را ناتمام گذاشتی که به ندای همین ها پاسخ دهی

اما آنها در میدان جنگ تو را یافتند

و گویی اینگونه بیشتر می پسندت

در قاموس جنگجویی که در عین شجاعت شکست می خورد

و این ها عاشق دیدن سر بریده و بی کلام تو اند

و کودکانت را آواره می خواهند

و خواهرت را در بند سکوت

که هنگامیکه حرف می زند

کسی صدایش را نمی شنود

لباست را در آور

نوبت شلاق امسالت رسیده است

یکی من می زنم که دشمن تو ام

هزارتا اینها که دوستان و دوستداران تو اند

این ده روز هم مثل همه ی ده روزه های محرم های سال های پیش

این ها می گریند و بر تو شلاق می زنند

و بدنت را تکه تکه تر می کنند

و خواهرت را آواره تر

و برادرت را

که با چشمان بسیار دلبرانه نقاشی کرده اند

تشنه تر می کشند...

و بعد ظهر عاشورا که می شود

قیمه ات را پیروزمندانه می خورند

که امسال هم به آقایمان خدمت کردیم

آلات موسیقی جدید و سبک های نو برایش خلق کردیم

از دهانش حرفهایی که نگفته را زدیم

و خونش را پایمال تر و

پیامش را فراموش تر کردیم

به عشقش از سر تیر برق دزدیدیم و کوچه را نورباران کردیم

علم های سنگین بلند کردیم

علم هرچه سنگین تر، ارادت به آقا بیشتر

و زنجیر زدیم و سینه سرخ کردیم

و درد هرچه بیشتر، ارادت به آقا بیشتر

غافل از اینکه همه ی آن زنجیر ها و سینه زدن ها به صورت و پشت تو می خورد

و در عصر عاشورا

درست در عصر عاشورا

تو فراموش می شوی

با زخم های چرکین

و پیام های ناشنیده و

خون پایمال شده

و کودکان آواره

و خواهر در بند

و فراموشی تا سال آینده

بیرق ها و درفش ها به چمدان ها باز می گردد

و عشاقت دوش آب سرد می گیرند و

گرد و خاک محرم را می زدایند و

تمام...

محرم آغاز سال نو است

این ها هدیه ی عشاق تو اند در آستانه ی آغاز سال نو ات

و این برنامه ی هرسال است

باشکوه تر و پربار تر

...

سال نو ات مبارک


منبع:کلمه بازی

نظرات 12 + ارسال نظر
محسن جمعه 4 دی 1388 ساعت 22:56

هییییی خدا!!
خبر نداریم از حاله مسیحیانه بیچاره ای که سال نوی میلادیشونتو ایران با طبل و دهل و تمبک یکسری آدم خدا نشناس آمیخته شده و هر شب ساعت ۱۱:۳۰ شب بر سر و کل هی مردم بیگناه میکوبن طبل و تمبکشان را!!

محرم هم سال نو قمری است!
متاسفانه این نوع عزاداری (!) مزاحمت برای همه ایجاد خواهد کرد.
ممنون از نظرتون.

رویا IT جمعه 4 دی 1388 ساعت 23:02

عزاداری میکنیم، عوض اینکه بپرسیم چرا شهید شد؟

چه می خواست و پیامش چه بود؟!

مردمی شدیم که برای پیغام رسانی که در راه رساندن نامه به دست ما کشته شده عزاداری میکنیم در حالی که نامه زیر پایمان افتاده و کسی نیست برش داره و ببینه توش چی بود اصلا؟!

مراقب باشیم، کفش های نو و مشکی و شیکمون رو در بیاریم که نامه همینجاها افتاده ...

مردمی شدیم که برای پیغام رسانی که در راه رساندن نامه به دست ما کشته شده عزاداری میکنیم در حالی که نامه زیر پایمان افتاده و کسی نیست برش داره و ببینه توش چی بود اصلا؟!

سپیده شیخ الاسلامی جمعه 4 دی 1388 ساعت 23:41

!!

:(!

.... من نیز فرزند این مرز و بومم و مثل خیلی های دیگر در خردسالی فکر میکردم اگر زنجیر را محکم تر به شانه هایم بکویم ثواب بیشتری می برم اما حالا ترس دارم از آنکه پنجره ی اتاقم را به قصد تماشای دسته های زنجیر زنی باز کنم،...
http://www.kntoosi.com/1387/10/17/post-7704

سنت ها را همواره باید به سمت آنچه بهتر است جاری نمود...

ممنون از نظرتون!

رضا معمار شنبه 5 دی 1388 ساعت 00:00

کانالهای تلویزیون رو این ور اون ور می کردم..... آدمهایی رو می دیدم که تا دیروز ننگ مال مردم خوری پشت سرشونه... آدمایی که همه لعنتشون می کنند...آدمایی که حزب بادن... آدمایی که... نمی دونم چی بگم...
بعد همین آدما جوری گریه می کنند و تو سر خودشون می زنند که انگار اینا بهترین مردمان روی زمین اند... آدم شک می کنه که عزاداری اینا درسته یا ماها... خدا میدونه...
فقط یه چیز می مونه اونم اینه که اگر دین ندارید آزاده باشید....
ففقط تو این شبا از خدا بخواهیم که یه جو معرفت بهمون بده... فقط همین...
ممنونم حرف دلم رو زدی.....

اصلا برای چه کسی عزاداری می‌کنم؟
کیست که حسین را بشناسد؟ ....

حسین آذرنیا شنبه 5 دی 1388 ساعت 01:11

واقعا که حرفی بود بس ناراحت کننده و به فکر برنده!

خوب است گاهی به فکر رویم!

حوریه جعفری شنبه 5 دی 1388 ساعت 01:46

تو ام!؟

شما با اسم بنده نظر دادین!!

IP: 89.165.25.117

حسین رنجبر شنبه 5 دی 1388 ساعت 06:45

در عجبم از مردمانی که خود زیر شلاق طلم و ستم هستند و بر حسینی میگریند که آزادانه زیست و آزادانه شهید شد

مردمی که هر سال پیکر حسین و یارانش را تکه تکه می‌کنند و بر بدن بی‌سرش میگریند!!

لازم نیست نقطه شنبه 5 دی 1388 ساعت 07:04

می گویند: عاشورا را سیاسی نکنید نقطه

چه کسی می گویدعاشورا را سیاسی نکنید؟ مگر سیاسی تر از عاشورا حادثه ای در تاریخ داریم؟ یزید پس ازشکست در برابر علی ابن الحسین علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها می گفت: هرچه می خواهیدبر حسین بگریید، اما عاشورا را سیاسی نکنید علامت تعجب

مراسم عاشورای حسینی در سراسر کشور با حضور حامیان جنبش سبز برگزار خواهد شد نقطه این مراسم در تهران با حضور رهبران جنبش همراه خواهد بود. شروع مراسم ساعت 10 صبح می باشد نقطه

تهران : میدان امام حسین تا میدان آزادی


عزاداری سالار شهیدان امام حسین (ع) با سخنرانی آقای خاتمی :

این مراسم با حضور جمعی از هنرمندان ،اندیشمندان و استادان حوزه و دانشگاه ؛ ساعت ۱۸روز شنبه؛ پنجم دی ماه مصادف با شب عاشورای حسینی در «حسینیه شماره یک جماران» برگزار می‌شود نقطه

پ .نظر : حتما برای شرکت رد یکی از این دو مراسم خودم را به تهران خودم را به تهران خواهم رساند نقطه

حسین رنجبر شنبه 5 دی 1388 ساعت 07:34

دیگر این که خانم جعفری یک آهنگی هستش که این موقعها ما خیلی گوش میدهیم آن را :

...

مسیح لباشو وا کرد همهمه ای بپا کرد ...

لبای خشک مادر به خنده اعتنا کرد

نفس و عطر مسیحا مرده ها رو زنده می کرد

کورای عصا به دستو صبح سپیده می کرد نقطه

... این مرد پاک و قدیس توو آسمون نشسته هنوز شبیه تندیس ...

دردتو خلاصه کن با اون دوتا چشمای خیس بگو خدای عالم به غیر از تو کسی نیست.

سید حسین هاشمی شنبه 5 دی 1388 ساعت 08:09

جدا از مواردی که مطرح کردید، مورد بسیار مهمتری هست،
به نام « توهم بخشودگی »

البته روایات مطرح شده در این باره رو نقض نمی کنم

اما کسی که عاشق حسین هست، و به قول بعضی ها حب این خاندان در سینه‌ش هست، در احوالش، در رفتارش، در گفتار و کردارش هم با حسین همراه هست

ولی بعضی ها این رو با اون حس تخلیه ی روانی که بعد از خالی شدن انرژی و احیانا گریه و زاری و درد سینه زدن و خستگی ِ جست و خیز ها که به فرد دست می ده قاطی می کنن

و حس می کنند که این خلصه ی امشب، هدیه ی خدا برای سینه های امشب‌شون بوده!

_______

هنگام خوندن این متن زیبا، یه جمله از دکتر شریعتی تو ذهنم اومد که اون هم انقدر تکرار شده ، تبدیل به کلیشه شده

«حسین بیشتر از آب، تشنه لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشان مان دادند و بزرگترین درد ما را بی آبی معرفی کردند.»

به امید اینکه رهرو واقعی حسین باشیم
و از شجاعت و جوانمردی عباس درس بگیریم
و دنبال عدالت و بزرگ منشی علی باشیم

ممنون به خاطر پست زیباتون

http://www.kntoosi.com/1387/10/17/post-7700/

ای کاش بهتر بشناسیم راهش را.

متن نوشته خودم نیست. منبع را ذکر کرده‌ام. نویسنده زیبا نوشته.

ممنون از نظر خوبتون!

فاطمه رنگرز جدی شنبه 5 دی 1388 ساعت 12:09

دقیقا همین.
شاید تقریبا البته....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد