حضرت امام حسین علیه السلام بعد از شهادت مسلم بن
عقیل از وضع کوفه مطلع شدند، ولى برنگشتند، زیرا براى بیعت گرفتن از مردم
و تأسیس حکومت اسلامى در کوفه حرکت نکرده بودند و هدف اساسى امام تأسیس
حکومت نبود، تا با شنیدن شهادت مسلم و بیعت شکنى در کوفه برگردند. هدف
اساسى آن بزرگوار امر به معروف ونهى از منکر و قیام علیه دستگاه جبارِ
متجاهر به فسق و فجور و در عین حال مدّعى و جانشینى رسول خدا بود.حضرت
حرکت کرده بود تا به دنیا بفهماند که یزید و امثال او لیاقت و شایستگى
خلافت را ندارند.
امام بر خود واجب مى دانست علیه دستگاه قیام کند، هر چند قیام منتهى به
شهادت او شود. امام علیه السلام مى دانست تاخود و یاران و خاندانش ـ حتى
بچه شیرخواره او ـ شربت شهادت را ننوشند، اسلام پا برجا نخواهد ماند و خدا
ورسول و دین و آثار آن از میان خواهند رفت .
امام براى شهادت حرکت کرده بود. با این حساب هیچ چیز نمى توانست مانع حرکت
حضرت به سمت کربلا شد، حتى شهادت مسلم و بى وفایى و عهد شکنى مردم کوفه .
هرگاه دین دستخوش تصرف و تغییر و تبدیل شده و شعایر آن از طرف معاندان از
بین برود، واجب است مسلمانان به یارى دین برپاخاسته و خطرات را از آن دفع
نمایند، حتى اگر منتهى به مرگشان شود.
واضح است حکومت مردى شریر و مشهور به فساد و میگسارى و و متجاهر به گناه و
لهو و لعب مانندیزید براى اسلام بزرگ ترین خطر بوده و اگر بدون اعتراضى ،
زمان به جلو مى رفت و از طرف کسى حکومت وى موردانکار قرار نمى گرفت ،
مفاسد آن جبران ناپذیر و سبب محور آثار اسلام مى شد.
تکیه زدن چنین فردی بر مسند خلافت پیامبر افکار عمومى را متزلزل کرده و
عقاید را منحرف مى ساخت و چه بسا کسانى روى این اصل که خلیفه پیامبر
نماینده رفتار و اخلاق پیامبر است با دیدن اعمال و حرکات یزید به ساحت قدس
پیامبر و برنامه هاى اسلام هم بدبین مى شدند. اگر شخصیتى مانندامام حسین
علیه السلام بر او اعتراض و خلافت او را باطل اعلام نمى کرد، این اشتباه
در دل ها قوت مى گرفت . وانگهى سبب مى شد اکثر افراد جامعه به سمت و سوى
افکار و عقاید و اعمال یزید سوق داده شوند.
چون که رب البیت دف گیرد به دست بیت و ما فى البیت رقاصى کنند
با این وجود امام بر خود فرض دانست اداى وظیفه نماید و علیه دستگاه قیام
کند، هر چند مى دانست قیام اومنجر به شهادت وى و یاران و خاندانش خواهد شد.
اصلاً طبق روایات متعدد حضرت مأمور به شهادت بود و کشته شدن او در راه خدا
و اسارت خاندانش مطلوب ومحبوب خداوند بود. البته امر به شهادت در حقیقت
امر به ایستادگى و استقامت بود.(1)
بنابراین شهادت تکلیف بود و باید امام به کربلا مى رفت و مردانه جان مى باخت ، تا جلوى نابودى اسلام رابگیرد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
1.شهید آگاه ، آیت الله لطف الله صافى ، ص 34ـ 37 با تلخیص .
وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل را به امام حسین(ع) رساندند.امام فرمودند:((به خدا سوگند ما بر نمی گردیم و به راه خود ادامه می دهیم مرگ بر جوانمرد عار نیست هرگاه در مسیر حق باشد و جهاد در راه خدا کند ولی ننگ و عار وقتی است که خوارگردی و بینی ات به خاک مالیده شود))
--------------------------------
ممنون بابت متنی که نوشتید!
حالا به نظر شما در کل چگونه میشه فهمید که یک روایت واقعی است یا مجعول؟