KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

بوی محرم

«مسلم بن عقیل» یادآور همه خوبی ها، رشادت ها و جوان مردی ها


سخن رسول الله (ص) به حضرت علی علیه السلام : «فرزند عقیل، یعنی مسلم، کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مؤمنان بر او اشک می ریزد و فرشتگان مقرّب پروردگار بر او درود می فرستند.

فرستاده

نامه های فراوان مردم کوفه، امام حسین علیه السلام را بر آن داشت که برای اطمینان بیش تر، کسی را به کوفه بفرستد تا درباره دعوت کوفیان تحقیق کند. از این رو، مسلم را فراخواندْ و در نامه ای برای مردم کوفه چنین نوشت: «من، برادر، پسر عمو و مطمئن ترین فرد خانواده ام را به سوی شما فرستادم و به وی دستور دادم تا نظر برگزیدگان و خردمندان شما را برای من بنویسد؛ پس با پسر عموی من بیعت کنید و او را تنها نگذارید». سپس نامه را به مسلم داد و فرمود: «من تو را به کوفه می فرستم، خداوند هر آن چه را مورد رضا و علاقه اوست، برای تو مقدر خواهد کرد و من امیدوارم که با تو در مرتبه شهدا قرار گیرم. پس با تقدیر پروردگار خشنود باش». هم چنین او را به تقوا، مدارا با مردم و کتمان مأموریت خود سفارش فرمود. پس او را در آغوش گرفت و هر دو گریستند و یکدیگر را وداع گفتند

تشنگی در راه

هنگامی که امام حسین علیه السلام ، مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود برای سفر به کوفه انتخاب کرد، دو نفر ازمردمان قبیله «قیس» را برای راهنمایی مسلم و سه همراه برای او برگزید تا آن ها را از بی راهه حرکت دهند و تا کوفه همراهی کنند. آن ها شبانه به سمت کوفه حرکت کردند. در راه دو راهنما بر اثر تشنگی درگذشتند. مسلم و همراهان، به سختی خود را به نزدیکی کوفه رساندند. مسلم به وسیله قیس بن مُسَهَّر، نامه ای برای امام حسین علیه السلام فرستاد و آن حضرت را از رویداد مذکور آگاه و از ایشان برای ادامه مسیر کسب تکلیف کرد. سپس به سمت کوفه حرکت و سرانجام در پنجم شوّال سال 60ق، وارد این شهر شد و در خانه مختار ثَقَفی استقرار یافت.

 

شب آخر

فرزند عقیل، آخرین شب زندگانی خویش را به دعا و نیایش به درگاه خداوند گذراندْ. چهره اش از شادمانیِ لقای دوست، شکفته بود. در آغاز شب، وضویی ساخته و یک پارچه چشم از مظاهر جهان فریبنده پوشیده بود. همه آن شب بلندِ تنهایی را، چهره بر درگاه عبودیت حق نهاده بود. دل تنگ از پلَشتی جهان، اندوهگین از دنیاپرستی کوفیان و دل آزرده از جهالت امت، یک باره وسعت آفرینش برایش تنگ گردیده بود. دلْ آرزوی رفتن داشت و جانْ شوق پروازی رفیع را در خویش می پروراند. دیگر او را یارای ماندن در خراب آباد کوفیان وامید پیروزی نبود. دل روشنش، شهادت را برای آینده امت اسلام، کارسازتر می دید. مسلم، آماده شهادت بود.

امام در سوگ مسلم

خبر شهادت مسلم، به وسیله یکی از اهالی کوفه به نام «بَکر بن مَعنقه» در شَراف یا ثَعلبیّه به امام حسین علیه السلام رسید. امام از شنیدن آن بسیار اندوهگین شد و گریست و سپس فرمود: «اِنّا للّه و انّا اِلَیه رَاجِعُون؛ رحمت خدا بر او باد» و این سخن را چند بار تکرار کرد. هم چنین فرمود: «از این پس زندگی بی معنا است و خیری ندارد». بستگان مسلم نیز به شدت برآشفتند و گفتند: انتقام مسلم را خواهیم گرفت. در شعبان سال 65 ق، به دستور مختار ثقفی، آستانه حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام بنا گردید. بر روی قبر آن حضرت سنگی از مرمر نهاده و گنبدی ساخته شد. این ساختمان، در شرق مسجد جامع کوفه واقع شده است


در قسمتی از زیارت نامه مسلم بن عقیل می خوانیم: «سلام بر تو ای جان نثار! ای شهید فقیه و مظلوم، ای کسی که حقش غصب گردید و حرمتش شکسته شد. سلام بر تو که جانت را فدای پسر عمویت کردی و برای حفظ او خون دادی.

سلام بر تو ای اولین شهید و ای پیشوای سعادت مندان، سلام بر تو که میان دشمنان، تنها و بی کس بودی و یار و یاوری نداشتی 

نظرات 2 + ارسال نظر
سمانه یوسفی جمعه 6 آذر 1388 ساعت 00:22

شهادت حضرت مسلم را خدمتتون تسلیت میگم

شقایق-جابرانصاری جمعه 6 آذر 1388 ساعت 16:32

!!

سلام بر تو ای اولین شهید و ای پیشوای سعادت مندان، سلام بر تو که میان دشمنان، تنها و بی کس بودی و یار و یاوری نداشتی!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد