KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه ای بودن یا نبودن، دیگه مسئله این نیست

با سلامی عمیق به عمق افکاری که از دیشب به ذهنم وارد شده به همه کسانی که همکلاسی رو مطالعه میکنن دوستان زحمت کش ما در حراست که اسم نمیبرم ریا نشه، دوستان ما در قسمت آموزش دوستان ما در قسمت های دیگه مثلا آقای پور فرید، خانم دکتر معتمدی و حتی خانم اسداللهی دلیل اینکه به اینهمه آدم به صورت جدا جدا سلام کردم رو میتونین تو ادامه مطلب بخونین البته بیشتر میخوام خودشون هم بخونن که قطعا مثل بقیه وقتایی که به نفعشون نیست این پست رو هم نمیبینن.

متاسفانه یا خوشبختانه با خیلی از بچه های دانشگاه در ارتباطم. چه حضورا چه تلفنی یا دیگه نهایتا از طریق مسنجر. هیچ وقت از سیاسیت خوشم نمیومد و سعی نکردم خودمو قاطیش کنم ولی تو این چند وقت یه چیزایی دیدم دوست دارم اینجا مطرح کنم افراد مذکور در بالا یا هر کدوم از دوستان اگه بتونن جواب این ذهن رو بدن ممنون میشم.

فکر کنم شروع این سوالا مربوط میشه به مهر ماه دو روز بعد از امتحان مجدد آمار ساعت 8 صبح که خانم موبایلم زنگ زد. منم کشون کشون از تو تخت خودمو رسوندم به موبایلم اینم مکالمه من پشت موبایل.

من: جانم!؟

موبلایل:سلام آقای اسماعیلی. اسداللهی هستم از خواجه نصیر. سر امتحان آمار بغل دست شما که آقای مالکی بود بغل ایشون کی بود؟

من(در حین اینکه چپ چپ به موبایلم نگاه میکنم): مگه من مسئول نشستن بچه ها هستم که جای بچه ها رو از من میپرسید؟

موبایل: نه میخواستم بدونم آقای  ؟؟؟؟؟ (بنا به دلایل امنیتی اسم رو نمیگم) کنار ایشون نبودن؟

من(در حال قطع کردن گوشی): اگر به جال شما فرق داره نه ایشون نبودن خدافظ (تق صدای قطع کردن موبایل و ادامه خواب).

در این مورد میخوام بدونم=>1) به من چه که از من میپرسن؟2) نمیشد سر صبح زنگ نزنن؟ 3) حالا اگه واسه یکی مشکل آموزشی پیش میومد زنگ میزدن که آقای اسماعیلی به فلانی بگید بیاد مشکلشو حل کنه؟

نفر بعد نوبت آقای پور فرید میرسه که زمانشم چند روز بعد از حذف و اضافه بود. رسیدم خدمت ایشون و گفتم آقای پور فرید من چند روز پیش تو سایت هم درخواست دادم که درس مبانی الکترونیک دیجیتال من ثبت نشده اگه امکان داره این درس رو برای من ثبت کنید که ایشون فرمودند مشکل خودته میخواستی ثبت کنی الان دیگه کار از دست ما بر نمیاد گفتم خوب من چجوری از کلاسها استفاده کنم؟ گفتن مشکل خودته بعد این مساله آموزشیه با مسئول آموزش صحبت کنید. ادامه گفتگو را مستقیم بخوانید =>

من(پشت کانتر دفتر مرکزی): یعنی با کی صحبت کنم؟

آقای پور فرید یا به قول سایت محتوا ساسان پورفرید: دکتر صفایی.

من : دکتر صفایی تشریف ندارن؟

ایشون: چرا ولی با منشیشون هماهنگ کنید.

من: منشیشون؟

آقای پورفرید:خانم یراقی.

توضیحات: باز دست خانم یراقی درد نکنه که دکتر صفایی رو زود پیدا کردن و ایشون هم مثل همیشه پاسخگو بودن.

گفتگوی من با دکتر صفایی نتیجه اش این شد که ایشون دیالوگ ثابت و همیشگیشون رو به من گفتن که=> جانم، سعی کن آنتی سیستم نباشی؛آنتی سیستم از سیستم حذف میشه و اینکه مشکل آموزشی که چرا کلاس تا 25 مهر تشکیل نشده به ما ربط نداره مشکل آموزشی با مدیر گروه حل شه.

خلاصه اون روز هم دست از پا درازتر از مرکزی برگشتیم.

سوال این قسمت=> 1) اگر بجای این مشکل من کلاس های آن لاین رو میزاشتم تو همکلاسی  آیا اون موقع هم مشکل خودم بود یا در اون صورت طبق آئین نامه باهام رفتار میشد و دسترسیم به سایت محتوا قطع میشد؟ یا زنگ میزدن و دعوت به دانشگاه میشدم برای پاره ای از توضیحات؟


دوستی را بگفتم یا شیخ! جزوه ای که وعده کرده بودی در سایت محتوا مینهی چرا ننهادی؟

بگفت: از عدم دسترسی خویش به سایت محتوا بیمناکم که مرا ارعاب داده که مکن چنین کاری و پست مرا حذف بنمودندی!!!!. از مناجات نامه خودم.


یه سوال بیشتر نداره این حکایت=> با این اوصاف باید جزوه نویسی تو کلاسای روزانه هم ممنوع بشه . چون همه اصولا از یک دو تا جزوه استفاده میکنن. یا حداقل ممنوع هم نشه رو دیوار کاغذ میچسبونن=> جزوه های خود را از کلاس خارج نکنید وگرنه طبق اینکه حال میکنیم حالتون رو بگیریم دسترسیتون به دانشگاه رو قطع میکنیم.


فردای روزی که برنامه کلاس های روز 15/8 تو سایت محتوا اعلام شد ایمیلی زدم به مدیر گروه معظم آقای زمانیان با این مظمون:

با توجه به اینکه تعدادی از دانشجویان دو درس فیزیک 2 و مدار منطقی را توامان دارند تقاضا داریم نسبت به تغییر ساعت آن اقدام نمایید. همه این مدارک مکتوب تو سایت محتوا هست خواستید بگید لینک بدم. الان 2 هفتست نه جوابی اومد که آقا باشه عوض کردیم . یا نه میخواستی با هم بر نداریم. یا دیگه حداقلش دوست ندارم جواب بدم.

سوال=> مسائل آموزشی رو با کی حل کنیم؟ میگن الکترونیکی نیا دانشگاه. بعد نمیریم هم که اینجوری میشه. تکلیف چیه؟


خیلی طولانی شد متنم. هم خودم خسته شدم هم یحتمل شماها به سطوح اومدید که این موجود چقدر مینویسه بیخودی ویل این مورد آخر رو هم بخونید.

دیروز ظهر یکی زنگ زد=>

سلام سعید.

-بـَـــــــــــــــــــــــــــــه. چطوری ؟؟؟؟؟؟ (بازم مسئله امنیتی)

-آقا تو آقای؟؟؟؟؟ میشناسی تو دانشگاه؟

-آره .آدم خوبیه.

- مسئول کجا هست؟ زنگ زد گفت تشریف بیارین دانشگاه کارتون داریم.

-قطعا کارش خیر نیست چون تو حراست مشغولن. فکر کنم بخاطر این پستیه که اخیرا تو همکلاسی گذاشتی.

-شاید. ممنون. تق(تلفنو قطع کرد)

-یا علی.

اول یه توضیح: تو این که حراست به ما تو یه سری از مشکلاتمون از سال 86 کمک کرده شکی نیست ولی تو این که خیلی از ما ها رو هم به دفعات و به منظور های مختلف از جمله .... و ..... و حتی ....... به دانشگاه فراخوندن هم شکی نیست. ولی کلا قشر پیچیده ای هستن این دوستان ما در بخش حراست. هم ممنون هم آخه چرا؟؟؟

حالا سوال این بخش => این همه پست عدم رضایت از وضع آموزشی تو همکلاسی نوشته میشه تاحالا به کسی زنگ زدن که آقا بیا دانشگاه حراست میخواد ببینه چرا شما ناراضی هستی؟ چرا سعی میکنیم جای اینکه عامل بوجود اومدن نارضایتی رو از بین ببریم ناراضی رو از کارش پشیمون کنیم؟؟


فکر کنم با این پست حداقل به یکی از محل های فوق فراخونده بشم واسه پاره ای از توضیحات ولی خوب حداقلش اینه که حرفم رو زدم.


راستی!!! خانم معتمدی  بچه های الکترونیکی(مجازی) هنوز هم منتظر نتیجه صحبت های مشترک هستند.


دوستان محترم پاسخ های خود را تا تاریخ 8/30 به آدرس ایمیل اینجانب ارسال کنید که نمره بگیرید.


اینجانب سعید اسماعیلی فرد متعهد میشوم که این متن را در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی نوشته ام.

                                                                                               یا حق

                                           

نظرات 16 + ارسال نظر
کیارش مظفری سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 13:04

سخت نگیر سعید!
تا بوده بوده ! اوقت خودتو تلخ این چیزا نکن به جاش بگذار بگذره ..

سلام کیا.
درسته تا بوده همین بوده. ولی تا کی میخواد همین باشه؟؟؟
اصن یکی جواب این سوال هم بده. تا کی همین باشه؟

دانشچوی انصراف داده سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 13:23

شماها بهتره تا دیر نشده خودتونو ازاین وضعیت مجازی و الکترونیکی نجات بدید
چون وقتی که نمیخوان این سیستم تا 1000 ساله آینده با مشکلاتش باقی میمونه
هر چیزی هم که به نفع خودشون نباشه مسلما ترتیب اثر یا نمیدن یا باید انقدر پیگیر بشی شاید تونستی 5 درصد پیشرفت کنی

سلام دوست عزیز. صرف انصراف دادن و فرار کردن همیشه بهترین راه نیست از نظر من. ما سعیمونو میکنیم که جلو وجدان خودمون شرمنده نشیم وگرنه همه میدونن که پیشرفت این سیستم به زمان نیاز داره شاید با کار ما این زمان کم شه

حسین مالکی سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 15:40

سعید بغل دستیم یادم نیست کی بود ولی هر چی گفتم برسون نرسوند الان که گفتی داغ دلم تاره شد الهی بترکی که به ما نرسوندی

ترکیدن یا نترکیدنش دست و من و تو نیست بیشتر به نحوه تغذیه اش مربوط میشه :دی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 16:05

said jan age matlabi ro jayi mizari chera zire baresh miri ke ke man gozashtam zire baresh naro
aslan
chon nemitoonand sabet konand u boodi
har kasi mitoone bashe
bad mitooni be daneshgah shekayat koni ke chera dastresito ghat kardand


dorost mishe natars
age ke ma beheshoon roo nadim

سلام مرد.
علل حساب که دسترسی به درس الکترونیک دیجیتال ندارم.
کسی نمیترسه که پسر. اگه میخواستم بترسم جدا جدا سلام نمیکردم.
تو قرار نبود یه خبر به من بدی؟؟؟؟

پرویزی IT سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 16:20

بنده با شما موافقم ، الکترونیکی پر از مشکله
ولی مشکل ما تنها ایجاد یک تشکل دانشجویی مختص به خودمون حل میشه . تازه برای اینکه دانشگاه تشکل مارو به رسمیت بشناسه ما باید خودمون فشار بیاریم . از امثال زمانیان هیچ آبی واسه ما گرم نمیشه .

............ سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 17:46

سلام این قضیه ی خانم معتمدی چیه؟

سلام به دوست عزیز آقا یا خانم ........
قضیه خانم معتمدی آذر اینه که ما مشکلاتمون رو طی مذاکراتی به سمع و نظر ایشون رسوندیم در راستایی که ایشون به تازگی فعالیتشون رو در این سمت آغاز کردن گفتن مسائل رو تو جلسه شورا مطرح میکنن و خبرشو میدن. بازم سوالی بود بفرمائید ما هم جواب بدیم

POOYA سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 18:11

Hosein: baba in topole bala sare man vaysade bod hey man o nega mikard o nishesho baz mikard bedin shekl =>

تو جلو و سمت چپ حسین بودی. بغل دستش کس دیگه بود :دی

حسین مالکی سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 18:20

پویا سلام تو بغل دستم بودی ؟اگه تو بودی الهی نترکی بلکه الهی یه خورده گرد تر شی در وازه وا میستی دیگه گل نخوری

تو چرا دو بار تو متن من کامنت میزاری؟؟؟

نیما سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 20:58

said jan inkara baes nemishe ke zamin saf beshe ye inke dore khorshid nacharkhe.

کلا من موافق بودم خواجه نصیر بدنیا نمیومد تا الان بخواد اینجوری شه. به گالیله و اجانب هم نسبت نمیدم پای اونارو وسز نیار تو هم که فردا دانشگاه خواجه گالیله قرمز میزنن بعد دهن ما صاف میشه

احمدIT سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 23:49

با مشکلات باید به این شکل برخورد کنی سعید جان :

و اگر دیدی خیلی خیلی داره مشکلات زیاد میشه باید اینجوری برخورد کنی:

این مشکلات حل نشدنیست
یعنی به دست من و تو حل نمیشه
ولی امیدواریم خودش به مرور زمان درست بشه.
ولی جوابت رو یکی از دوستان در پست بنده تا حدودی داده:

نویسنده : امید فرقدان
من به تشکر و این حرفا کاری ندارم
ولی وقتی که یه حرفی رو میخوای بزنی اول مزه مزه کن ، بعد پرتش کن بیرون!
کرکره ی ساختمان مرکزی بالا میرفت تا یه روز بی خاصیت دیگه رو شروع کنه ؟
فکر کردی فقط تو دانشجویی؟
یا اینکه فقط مجازی داره خواجه نصیر؟
نه خیر !!!
تو این دانشگاه چیزی که زیاده دانشجو!
به خدا شماها خیلی بی انصافید. من نمیدونم اینا به چه زبونی باید توضیح بدن که آموزش الکترونیکی؟
یه عده گول اسم و مدرکه خواجه رو خوردن ، یه عده اصلا نمیدونستن که مجازی چیه؟ ، یه عده هم خودشون رو زدن به حماقت که بعـــــــــــله ، اینا مارو خرمون کردن و این حرفا.
تو که 2 ساله تو این سیستمی چرا باز این حرف رو میزنی؟
ادعا داری؟ بهتر میتونی؟ بسم الله .....
برو بگو من فلان پیشنهاد رو دارم ، من فلان کار رو میتونم انجام بدم.
اگه قبول نکردن ، دنباله یه راه حل دیگه باش.
مشکل تو میدونی چیه؟ هم تو هم بقیه
اینه که فکر میکنی چون داری پول میدی باید رو گردنِ دانشگاه سوار شی و دانشگاه هم حسابی بهت سواری بده.
نــــــه ، از این خبرا نیست....
مشکل تو اینه که بجز واحد مجازی دانشگاه جای دیگه ایی نرفتی ، تا از درب وارد شدی اومدی طبقه دوم و بعدشم بدلایلی جواب قانع کننده نتونستی بگیری ، به همین خاطر با دلِ پر برگشتی.
تو میدونی بدهکاری دانشگاه یعنی چه؟
تو میدونی استفاده از دانشجو تو بدنه ی دانشگاه یعنی چه؟
تو میدونی نام دانشگاه رو خوب جلوه دادن یعنی چه؟
حرفات و کارات همه خنده داره!
از یه طرف وقتی ازت سوال میشه که کجا درس میخونی؟ سرتو با افتخار بالا میگیری و میگی: دانشگاه خواجه نصیر
ولی وقتی بین دوستات یا تو محیط مجازی هستی بدترین چیزارو پشت دانشگاه میگی!
خودت بلاخره کدوم طرفی هستی؟ موضع خودتو مشخص کن.
تواین 2ساله هم یه سری به خودشون و به بچه ها کمک میکردن ، خدا خیرشون بده ، دستشون درد نکنه.
ولی با این تفاسیر :
من و چندین نفر دیگه با آپلود درسها و جزوات تو همکلاسی مخالف بودیم ، نظرمون هم منطقی بود.
آقاجان پولشو دادیم میخوایم فقط خودمون استفادشو ببریم.
تو میخوای به دوستات کمک کنی آقای نصرابادی؟ مشکلی نداره ، میتونی لینک رو براش میل کنی.
نه اینکه در کمال افتخار بیای وسط جمع و بگی : فلان دانشجوی پیام نور یا دانشگاه آزاد جزورو خونده و بهم میل زده که فلانی دستت درد نکنه بقیش رو هم آپلود کن!
آقای محترم!!! این دزدیه!
تو خوشت میاد که من از وسایل تو یواشکی استفاده کنم؟
آخه این کجاش افتخاره؟ تو خیلی هم نوع دوستی؟ خوب اول هوای هم کلاسیا و هم دانشکده ای های خودت رو داشته باش!
این وسط اگه همه دانشجوها هم راضی به این کار باشن ، ما چند نفر ازت نمیگذریم....
آقای نصرابادی برو فکر کن که چرا قسمت نشد بیای سفر؟!
در نتیجه
درسته که آموزش مجازی کم و کاستی هایی داره و اینو همه قبول داریم ، ولی به این منزله نیست که با بدبینی به قضیه نگاه کنیم.
به جای این حرفا که هی به دانشگاه ضربه بزنیم و دانشگاه رو در ملاء عام بد جلوه بدیم ، بیایم یه کاری کنیم که دانشگاه رشد کنه و پر و بال بگیره ، که ما هم باهاش بالا بریم.
همه اینو خوب میدونیم اگه دانشگاه ضربه بخوره دودش تو چشم خودمون میره!
این نامه نوشتن برای رئیس دانشگاه و امضا پر کردنها و این قبیل کارها به هیجا نمیرسه! رئیس دانشگاه تنها کاری که میتونه بکنه اینه که زیر نامه بنویسه : آقای دکتر عقیق جهت اقدام
یعنی همون آش و همون کاسه!!!
راه رو برای 87-88 کیا باز کردن؟ کیا همش جلو درب مرکزی بودن برا اعتراض؟ به چی اعتراض داشتن؟ اینارو که خودت بهتر از من میدونی.
خوبه ادم یه سوزن به خودش بزنه و یه جوال دوز به کل دانشگاه!


تمام
آدرس:

http://www.kntoosi.com/1388/08/11/post-12532/


----------------------------------
باتوجه به صحبت های ایشون پیشنهاد میکنم هرکی یه مقدار پول بذاره بریم یه کادویی چیزی بخریم و ببریم دانشگاه و از مسئولین آموزش الکترونیک به خاطر زحمات شبانه روزیشون تشکر کنیم
نظرت چیه؟

حاج احمد تو که دیگه منو میشناسی من با همه رقم مشکل :دی : سوت و اینجور حرفا برخورد میکنم. مرد آن است که در کشاکش درد سوت بزند.
مگه دست خودش یا دست امیده که حل نشه؟؟ امید هم فلسفه و دلیل خودشو داره که نیاز به پاره ای توضیح داره بعد که دادم توضیح رو حق میدی بهش.
جواب به بند بند نظر امید =>
کار نداری به تشکر پس هیچی.
مزه شدست عزیزم با اسانس قهوه.پرت کردن هم از پس انسان های نامتمدن شبیه شما بر میاد ما حرف رو عرض میکنیم خیلی بخوایم بی ادبی کنیم میزنیم.
ساختمون مرکزی کرکره نداره که بالا بره کرکرش به بغل باز میشه و نکته تکمیلی که کلا میره بالا که بی خاصیت شروع و تموم شه روزش.
نه تو هم دانشجویی.
روزانه و شبانه هم داره.
چقدر اطلاعات عمومیت زیاده.منم تو روابط عمومی بودم میتونستم تعداد دقیق بهت بگم عزیزم.
ما نمیگیم به چه زبونی بگن. ما میگیم اول خودشون با خودشون کنار بیان که آموزش الکترونیکی چیه؟ چه زیرساختایی نیاز داره. بعد برن آموزش الکترونیکی راه بندازن ادعاشون هم همه منظومه شمسی رو نابود کنه که ما اولین بودیم. بهمن پاکروان یا روح الله عنایتی با کلاس های نجوم مجازی خودشون موفق تر بودن تا این خاجه نصیر.
شما جزو کدوم دسته بودی؟؟؟ 3 ترم مشروطی و این حرفا؟ یا چیزای دیگه که من میدانم تو و مسئول دفتری که کار میکنی پیشش؟
چون 2 ساله تو این سیستمم این حرف رو میزنم دقیقا.
ادعا دارم. این کاری که تو میگی پسرم ما اول ترم دو انجام دادیم ایضا اول ترم 3 هم همینطور. تو خبر نداری از بغل دستیت تو دانشگاه مسعود بپرس. کامل در جریانه. گفتیم ما مشکلات نرم افزار سایت محتوا و همه چیز رو حل میکنیم نه پول میخوایم نه چیزی. دکتر بزرگ فرمودن ما به دانشجو اعتماد نداریم. سی در های مسعود رو گفتن بیارین همین جا تکثیر کنیم که بعد مسعود بنده خدا فهمید نه، داستان چیز دیگست. کنفرانس آموزش الکترونیک پارسال سایتش رو نوشتم ولی یهو دیدم سایت نوشته من با اسم ساسان پورفرید رفته رو اینترنت. آره امید جان نشستی تو دفتر امور فرهنگی نفست از جای گرم بلند میشه. واسه همین دنبال راه حل دیگه میگردیم. عزیزم اون موقع که تو ترم 1 و دو دنبال خوشگذرونی و بازی بودی من داشتم پله های وزارت علوم و دفتر نماینده های مجلس رو بالا پایین میکردم که بتونیم بریم تو دانشگاه بتونیم تو مسابقات علمی شرکت کنیم ولی چیزی نگفتم میدونستم اونایی که باید بفهمن میفهمن ولی کاشکی میگفتم که افرادی مثل تو هم بفهمن و خوشجال نباشن که خودش درست میشه.
من نمیخوام سوار گردن کسی بشم و از کسی سواری بگیرم. تو خودت اگه بری رستوران 15000 تومن پول بدی نون لواش بزاره جلوت چی میگی؟ اینکه بخوای با توجه به پولی که میدی بهت خدمات بدن انتظار سواری گرفتن اضافست؟ نه عزیزم شما به اندازه پولی که میدی سوار شو بعد هم پیاده شو.
اتفاقا تمام ساختمون مرکزی رو قبل از اینکه تو بدونی تو میرداماده بالا پایین کردم بازم از مسعود بپرسی بهت میگه. اصن از آقا سید که پایین نشسته هم میتونی بپرسی. تمام بچه های خدمات اونجا منشی دکتر ذکایی بچه های دفتر نهاد و امور فرهنگی منو میشناسن . حالا شما به واسطه دوستان رفتی کار دانشجویی با تخصص تایپ 50 کلمه در دقیقه میکنی ساعتی 2 هزار و خورده ای از دانشگاه میگیری میای از این متنا میزاری که جاتو محکم کنی دلیل نمیشه ما چیزی نگیم که دوست من. البته شاید هرکی جای تو بود هم همین حرفو میزدا من اولشم گفتم بهت حق میدم. ولی آدم همیشه دلیل نداره مخالفت کنه بعضی وقتا هم میتونه سکوت کنه. باشه؟
یه نفر رو بیار که من جلوش به اسم دانشگاهم افتخار کرده باشم. آخرین نفری که جلوش گفتم خواجه نصیر بدرد لای جرز دیوار هم نمیخوره دیشب تو آرایشگاه بود. گفتن تو که خواجه نصیری دیگه وضعت خوبه. گفتم اینم عین بقیه دانشگاه ها شایدم بدتره. اگه مجبور نبودم برم سربازی تاحالا n بار از اینجا رفته بودم. از آقای زمانی که اتاق بغلیته خانم معتمدی که دو طبقه پایین تره و حتی بچه های حراست هم میتونی بپرسی.
حرف خودت رو اینجا میگم. حسین درسا رو تو همکلاسی آپلود میکرد. آقا فکر کردی فقط خودت دانشجویی؟ دانشجو روزانه هم میتونه جزوشو بده به بقیه . اصلا نه هر درسی میخوای یه سرچ کن n+1 جزوه بهت میده. نوبرشو نیاوردی که انتظار داری پول میدی سواری اضافی بگیری؟
این چه حرفیه نصرآبادی فکر کن چرا نیومدی سسفر؟؟؟؟ :)))))))) مگه اینجا مهد کودکه دلشو میسوزونی؟ حالا که اینجوری شد. امید برو فکر کن چرا موهات داره میریزه چون من راضی نبودم تو واسه متن احمد نظر بزاری. اصن ما میریم شمال دلتم بسوزه کلی هم غذا میخوریم جزوه هم میبریم پخش میکنیم.
ما که ضربه نمیزنیم ما میگیم مرسی دانشگاه که تونسته کلاسی برپا کنه که حتی بعد از 2 بار رو نمودار بردن نمران از 140 نفر 20 نفر پاس شن یا درس اخلاق اسلامی با نمره بیست و پنج صدم افتاده داشته باشیم یا آمار از 80 و خورده ای نفر بالاترین نمره 4 باشه خوب اینا واقعا تشکر داره حق با توئه من همین جا اعلام میکنم نادمم که ریاضی شدم 9/5 و رفتم گفتم چرا شدم 9/5 از این به بعد میگم لطفا به من نمره منفی بدید که حق من در این حده. ما هم میخوایم ننویسه دکتر عقیق ملاحضه شود . میخوایم خود دکتر عقیق زیر سازی رو بهتر کنه تا دیگه به نامه کسی نیاز نباشه نه اینکه هر دفعه هر ورودی بدتر از ورودی قبل شه.
کلا دوست داریم ما امید رو. شاید شرایط روحیش مناسب نبوده این حرف رو زده. منم جواب حرفاشو با منطق دادم.
---------------------------------------------------------------


پول رو هم مطرح میکنیم تو یه جلسه دسته جمعی در صورت موافقت چشم.




یا علی

حسین مالکی چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 09:02

فرقدان شما حرص نخور شیرت خشک می شه بچه ها گرسنه می مونن نسلت منقرض میشه ۳۲۶۳۰

من به امید حق میدم که این حرف رو بزنه دلیلشم زیر نظر احمد مینویسم

حسین رنجبر چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 15:07

سلامنه علیکم.
داستان جالبی بود . خیلی خوب نوشته شده است.
ولی
آقا ما که جلو وجدان خودمون شرمنده شدیم !
امیدوارم اونایی که هستن بتونن مدرک رو بگیرن.
آقای اسماعیلی اون طور که من شنیدم و از دور شما رو می شناسم شما جزو بهترین ها هستین ٬ امیدوارم روزی بیام و در همکلاسی ٬ خبری مبنی بر فارغ التحصیل شدن بچه ها و موفقیت شون و کسب مدرک شون بشنوم !

واقعا خوشحال میشم ٬ امیدوارم توی رشته ی شنا هم همیشه موفق باشی و روز به روز مقام کسب کنی .

حالا اینا به کنار بگذار یه لطیف تعریف کنم واست :
(چند روز پیش توی برنامه کودک شنیدمش ٬ مجلس لطیفه تعریف کردنشون بود و اینو یکی از پسر بچه ها تعریف کرد.) :

یه بار یه پیرزنه میره دکتر ٬ دکتر یه چوب میگذاره توی دهنش ٬‌پیرزنه بهش میگه اِ بستنی رو شما خوردی چوبش رو گذاشتی توو دهن ما !

ورحمه الله
داستان نبود عین واقعیت بود. نوشتم همش مکتوبه تو سایت محتوا بخوای نشونت میدم البته الان دیگه با ما نیستی لینک نمیدم چون مجبورم یوزر پس بدم دسترسیم رو قطع میکنن گلاب به روت.
شما بیا پیش ما بستنی میدیم بخوری سنتی که دیگه نگرانی واسه چوب هم نداشته باشی

سید حسین هاشمی چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 16:03

باید اضافه کنم، علاوه بر اینکه مسئولین محترم حراست خیلی از ما ها رو به دفعات و به منظور های مختلف از جمله .... و ..... و حتی ....... به دانشگاه فراخوندند ، حتی بعضا روئیت شده که عده ای رو هم به خاطر .... فراخونده که واقعا باعث تعجبه

البته من از همینجا بهشون سلام عرض می کنم


تا بوده همین بوده
کلا هر کی اون بالا مالا ها می پره ، در پاک کردن صورت مساله استاد می شه
جدیدا ناراضی رو پشیمون نمی کنن
کلا پاکش می کنن

جمله ی جالبی گفتند آقای دکتر
سعی کن آنتی سیستم نباشی

حالا هر سیستمی!
که آنتی سیستم محکوم به فناست...

حسین جان ما دو ساله داریم شونه به شونه سیستم میریم جلو ولی سیستم میزنه تو سرمون البته ما پر رو تر از این حرفاییم که بشینیم عقب.
الان یه چیزی یادم اومد که به دلیل پی گیری مشکلات آخرین حرفی که از یکی از دوستان طبقه دوم شنیدم که واقعا به نظرم بهترین انسان موجود تو این طبقه میباشد گفت تو خورده شیشه داری. الان فهمیدم با توجه به جمع بندی حرف اساتید من یک آنتی سیستم ِمتشنج ِخورده شیشه دار هستم از بخش جنایی که خیل عظیمی از دوستان چشم دیدن ما را نیز ندارند. راستی بالاخره میل من به آقای زمانیان با پاسخ همراه شد که جای تشکر داره باز. نسبت به استاد فیزیک که هر 6 ما میل چک میکنن .

احمدIT چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 22:44

داش سعید ممنون از پاسخ منطقی و قاطعانت.
توی اون پست جاش نبود که ایجوری به صحبتاش جواب داده بشه..
وگرنه....
کلاً اینجوری باشیم:

قربون شما

علی پنج‌شنبه 14 آبان 1388 ساعت 11:53

شما بیشتر به یک شورای صنفی نیاز داشتید تا انجمن علمی!!!

اقدام شده سابقا ولی موافقت نشده

افتخاری یکشنبه 17 آبان 1388 ساعت 22:21

سلام من از ورودیهای ۸۵ هستم ...
اینکه اینجا گفتی یک جورایی گریه داره (درد)
پوله مار رو گرفتن رفتن هوا و فضا مکانیک و قسمتهایی از برق ساختن بهد مارو راه نمی دن با استاد مون صحبت کنیم ....
به نظرم یک جورایی یک صنف یا تشکل منظم دانشجویی می خواهیم تا بتونیم حقمون رو بگیریم ...وگرنه همین می مونه....
نمی دونم//

سلام عرض شد اخوی به گمانم محسن. درد که آره داره اونم به شدت. خدا گنده تر از چیزیه که فکرشو بکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد