KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

یاد ان دوران با خونه مادربزرگه....



شعر،دانلود اهنگ و تیتراژ ادامه مطلب.

خونه مادربزرگه هزار تا قصه داره

خونه مادربزگه شادی و غصه داره

خونه مادربزرگه حرفای تازه داره

خونه مادربزرگه گیاه و سبزه داره

کنار خونه ی ما همیشه سبزه زاره

دشتاش پر از بوی گل اینجا همش بهاره

دل وقتی مهربونه شادی میاد میمونه

خوشبختی از رو دیوار پر میکشه تو خونه

خونه مادربزرگه هزار تا قهصه داره

خونه مادربزرگه شادی و غصه داره

خونه مادربزرگه حرفای تازه داره

خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره


زمانی همه ی درد ما از دست دادن تماشای این برنامه کودک بود.فکر کردم شاید بد نباشه حالا که میتونیم غیر از گوش کردن شعرش و یاداوری دوران قشنگ کودکی به معنی اون هم کمی فکر بکنیم!

لینک دانلود اهنگ:


لینک دانلود کلیپ:


نظرات 17 + ارسال نظر
سپیده شیخ الاسلامی جمعه 1 آبان 1388 ساعت 00:55

!!!

خواهش میکنم قابل نداشت :دی

سیدحسین هاشمی جمعه 1 آبان 1388 ساعت 04:37


فک کنم چهارشنبه ها می داد بعدا شد جمعه ها
خاطره انگیز بود
ممنون

من اصلا روزشو یادم نیست احتمالا اون موقعها کوچیک بودم :-"
خواهش میکنم

حمید توکلی جمعه 1 آبان 1388 ساعت 05:09

! !!
مخمل...

نوک طلا.....:دی

حمید نصیری جمعه 1 آبان 1388 ساعت 09:21

آره مخمل....!!!

هاپوکومار :دی

امیر پورنصرت جمعه 1 آبان 1388 ساعت 09:34

یادش بخیر
مرسی

اونموقعها جوون بودیم :دی
خواهش میکنم

جویا جمعه 1 آبان 1388 ساعت 10:09 http://toooska.blogfa.com

دستتون درد نکنه...یادش بخیر...واقعا برنامه کودک دوران ما چی بود برنامه کودک های بی معنی الان چیه

برنامه کودکهای الان سرو ته ندارن من هردفعه میبینم حس میکنم این همون قسمت قبلیه است :-؟؟
خواهش میکنم

الیار عاصمی زاده جمعه 1 آبان 1388 ساعت 12:18

پشتیبان عامل اصلی انقلاب نخملی هستین

تابلو شدم؟؟؟ :-"

سابین جمعه 1 آبان 1388 ساعت 12:45

یادمه یه تیتراژ خوفناک داشت که من یه حس بدی بهم دس می داد!!! نوک طلا یادتونه؟با آقای زون!! هاپو کومار که جیگر بوددددد

من هاپوکومار رو بیشتر از همه دوست داشتم البته الان یه حس خوبی نسبت به مخمل پیدا کردم نمیدونم چرا :دی

r جمعه 1 آبان 1388 ساعت 12:56

faghat makhmal

مخمل اگه میدونست اینهمه خواهان داره هیچ وقت به نوک طلا رو نمیداد :-p

الهه جمعه 1 آبان 1388 ساعت 13:03

خیلی این آهنگ رو دوست دارم
tnx

منم... خواهش میکنم

رویا IT جمعه 1 آبان 1388 ساعت 13:37

یادش به خیر! من کم می دیدم! [:S004

چه حیف...خیلی قشنگ بود البته اونموقعها کوچیک بودیم خیلی هم چیزی نمیفهمیدم :دی

شقایق-جابرانصاری جمعه 1 آبان 1388 ساعت 15:02

...

واقعــــــــــــا مخمـــــــــــــل..!!!!

مرســـــــــــــــــــــی عزیـــــزم!

خواهش میکنم عزیزم

امیر A² جمعه 1 آبان 1388 ساعت 16:33

گرچه تکرار برای ذهن ملال آور است ولی ...
از پست پر از خاطره تون تشکر میکنم

این آهنگ یه نسخه هم بصورت تکنو داره!
آپ کردم اگر دوستان خواستند دانلود کنن و لذتش رو ببرن.

اینم لینک کوچولوش!
http://tiny.cc/khMBt

خواهش میکنم
اگه صدای مادربزرگه این تکنو رو میخوند .... :دی

حسین رنجبر جمعه 1 آبان 1388 ساعت 20:40

داشتم فکر می کردم اگه ویکتور هوگو توی این دوره می زیست بی شک شاید یه رمان بینوایان دیگه خاص کودکان کشور ما می نوشت !

البته اگه بیشتر هم عمرش کفاف می داد از شمارگان رمان فانتزی هری پاتر جو آن کتلین رولینگ هم فراتر می رفت. ! تکراره ولی باید دوباره اشاره کنم که تلویزیون برای کودکان بسیار ضعیف و به دور از دید روانشناسی عمل می کنه !

چرا بچه ها در گذشته با وجود محدودیت در پخش برنامه پای تلویزیون میخکوب می شدند؟ حالا با اینهمه ورجه وورجه عموها و خاله ها مقابل دوربین رغبتی برای تماشا در کودکا به وجود نمیاد؟ چون به این مهم توجه نمی شه که در گذشته مجری به تنهایی و با حوصله مقابل دوربین می نشست٬ با زبان کودکانه صحبت می کرد و مخاطب خردسال هم تصور می کرد مجری فقط برای اون حرف می زنه و این باعث ارتباط روحی و عاطفی توی کودکان می شد. مقداری از این تاثیر مثبت رو ما در برنامه خاله شادونه حال حاضر می بینیم اما با روال مرسوم فعلی توی بسیاری از برنامه سازی ها برای کودکان با وجود کلی النگ و دولنگ و رنگ و لعاب! این برنامه ها مخاطبانی چون در و دیوار دارن !

حالا کلام فیلسوف مابانه و متکلف مجریان بمونه !به نظر من این فضاها برای بچه های داخل استدیو ها ممکنه جذاب باشه اما برای اونایی که داخل منزل هستند و فکر می کنن با واسطه باهاشون ارتباط برقرار میشه خسته کنندست !

خود این خونه مادربزرگه رو من خیلی دوستت داشتم. بعضی اوقات هم میدیدم.
خیلی جالب بود . ممنون .موفق باشید.
راستی
خانم درخشنده لطف کنین اون نظره آقای الیار عاصمی زاده رو حذفش کنین از همکلاسی هایی که میان توی پستایی که سیاسی نیست نظر سیاسی میدن بدم میاد ! به نظرم این کار حس و حال نویسنده رو به هم می زنه و ریتم نظرات رو و جز منحرف کردن ذهن خوانندگان راه به جایی نداره ! به هر حال چه نظرات به صورت طنز باشه و چه نباشه ٬ ربط دادن یه موضوع به یه موضع دیگه که اضلا ربطی نداره ردست نیست.
این همه قانون در همکلاسی داریم .
حالا چون الیار دوست منه این دفه کوتاه میام ! شما نظرش رو پاک نکن.
امروز جمعست بد نیست سری به مامان بزرگامون بزنیم.من که یه دونه دبیشتر ندارم خیلی هم دوسش دارم.

البته تلویزیون فقط برای مخاطبان کم سن و سال نیست که بیهوده شده الان دیگه کمتر کسی از هر قشر سنی هست که تلویزیون تماشا کنه و از برنامه اش لذت ببره مگه از برنامه هایی نظیر اشپزی که فقط برای زمان خیلی کمی افراد خاصی رو جذب میکنه!!!
خواهش میکنم.
من حاضرم علیه اقای عاصمی زاده انقلاب مخملی کنیم(اسمایلی کسایی که از فردا حراست دور عکساشون خط میکشه میگه پیداشون کنین و جایزه لیسانس دریافت کنین :دی )
کلا مامان بزرگ ها و پدربزرگها خیلــــــــــــــــی خوبن

فاطمه رنگرز جدی جمعه 1 آبان 1388 ساعت 21:31

یادش بخـیـــــر
ممنون از پست قشنگت!

تو هم اون زمانها رو یادته؟؟؟ :دی
خواهش میکنم

حمیده احمدی جمعه 1 آبان 1388 ساعت 22:34



ممنون

خواهش میشود عزیزم

نیلوفر کبیری شنبه 2 آبان 1388 ساعت 12:36

اخی مرسی صابره جونم ما رو بردی اون قدیما راستی خبری ازت نیست دلم واست خیلی تنگ شده

خواهش میکنم عزیزم
منم دلم تنگیده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد