KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

یک نظریه واقعی از عبید زاکانی مخصوص ادب دوستان

خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته 

  و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ی  

 ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه 

  حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟» 

گفت: 


«می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که  

 

ندانیم در چاهیم یا چاله.» خواستم بپرسم: «اگر  

 

باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن  

 

کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد  

 

هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی لنگش  

 

کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!

نظرات 7 + ارسال نظر
سیده زهامیرباقری چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 15:20

عین واقعیته

حسین محمدی نصرآبادی چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 17:04

اوه اوه
عبید؟؟؟ جز راست نباید گفتا ..

الهه ترابی چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 18:01

طنز لطیفی بود و عین واقعیت

حوریه جعفری - کامپوتر چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 18:06

واقعا که همینه!!

زیراب زنی یه عادت بین ما ایرانیا!

ممنون از پستتون!!

م.ر.اIT چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 21:49

واقعا!
ممنون از پستتون . تامل برانگیز بود.

ف.ق پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 12:23

عالی بود

احمدIT جمعه 24 مهر 1388 ساعت 22:03

وای
این زیرآب زنی هارو من به چشم خودم دارم میبینم.
طرف برای بالا بردن خودش میره زیرآب بهترین دوستش رو پیش رئیسش میزنه
افسوس
حقیقت تلخی را گفتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد