KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

عشق

روز عزل که قسمت ما را نوشته اند

ما را به نام حضرت دریا نوشته اند

کار جنون ما به تماشا کشیده است

ما را غبار محمل لیلا نوشته اند

بر روی بال های تمام فرشتگان

از سرگذشت عاشقی ما نوشته اند

یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم

ما را ز دودمان زلیخا نوشته اند

گیرم نوشته اند که ما هم کسی شویم

تنها به خاطر دل زهرا نوشته اند 

دانلود فایل صوتی

روز ازل مقابل اسمی که تا ابد

یک یا حسین گفته مسیحا نوشته اند

آن جلوه ای که نور تو را آفریده است

در پیش خویش قبله نما آفریده است

آیینه ای گرفت و خودش را نظاره کرد

یعنی خدا دوباره خدا آفریده است

حتی تمام بود و نبودی که هست و نیست

محض گل جمال شما آفریده است

یک کعبه را برای خودش خلق کرده است

شش گوشه را به خاطر ما آفریده است

تا قبله را برای همیشه نشان میدهد

در خاک خویش کرب و بلا آفریده است

جبریل زیر پای تو فهمیده است

غیر این بال رو برای کجا آفریده است

مردم شنیده اند و لیکن ندیده اند

ما دیده ام آنچه که مردم شنیده اند

تو انتهای جاده "قالوا بلی" شدی

زهرا شدی، علی شدی و مصطفی شدی

روزی که هر فرشته بر آدم به سجده رفت

ای سِر ناگشوده حق بر ملا شدی

در سایه سار جلوه ات عباس قد کشید

یعنی چقدر بی حد و بی انتها شدی

ما قسمت همیم، خدا خواست اینچنین

ما بر تو مبتلا تو به ما مبتلا شدیم

ما قسمت همیم که با عمر روزگار

ما دردمند عشق و تو دار الشفا شدی

دید که بی کسیم و نداریم دل خوشی

همسایه قدیمی این چشم ها شدی

چون فطرسیم گرچه به زنجیر میشویم

شکر خدا به پای شما پیر میشویم

تا زنده ایم پای شما گریه میکنیم

با آرزوی کرب و بلا گریه میکنیم 

 

----------------------------------------  

 

تو تشنه دریغ ز یک جرعه آه، آه

تو تشنه و تمامی صحرا سراب، آه

در زیر نیزه های شکسته نهان شدی

با زخم های تازه تر و بی حساب، آه

یک سوی صدای العطش آرام میرسید

یک سو صدای هلهله ها در شتاب، آه

یک سو صدای ضجه زینب بلند بود

یک سو صدای مادرت اما کباب، آه

یک سو علم به خاک و علمدار غرق خون

یک سو به روی نیزه عزیز رباب، آه 

 

---------------------------------------- 

هستی بهانه بود که سری نهان شود

مستی بهانه بود که ساقی عیان شود

خلقت ادامه یافت و رازی گشوده شد

تا معنی وجود زمین و زمان شود

با دست غیب وقت ظهورت نوشت عشق

وقتش رسیده نوبت دیوانگان شود

حتی بهشت با سر مژگان رسیده است

جارو کش همیشه این آستان شود

تو حیدری، تو فاطمه ای، تو پیمبری

سوگند بر خدا که خداییش محشری

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ی دوشنبه 7 دی 1388 ساعت 20:13

شسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد