KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

دوران کودکی

دوران کودکی  

 

 

مامان خیلی دوست داره که موقعی که داره لباس تنت می کنه تو وول بخوری.

با هر اسباب بازی فقط یک بار بازی کن!

وقتی با مامان میری مهمونی یه راست برو سراغ چیزهای شکستنی!

وقتی مامان بهت غذا می ده، تف کن!

وقتی بابا بهت غذا میده، بخور و لبخند بزن.

وقتی مامان تو رو می بره مهد کودک، حسابی گریه زاری کن. بد نیست یک کمی وجدان درد بگیره!

یادت باشه! هیچوقت بدون دردسر به رختخواب نرو!

وقتی مامان لباس تنت می کنه، فوری کثیفش کن.

تو سینما یهو جیغ بکش!

مامان گناه داره! وقتی باهاش می ری حموم، هی شالاپ شولوپ کن تا اون هم کیف کنه!

علم ثابت کرده که وقتی غذا را بمالی به صورتت خوشمزه تر می شه!

خودت را خسته نکن که فرق ”آره“ و ” نه“ را یاد بگیری.

همیشه دو تا شیرینی بر دار ، با هر دستت یکی.

 جغجغتو بنداز زمین و ببین مامان چند بار خم میشه تا اونو بر داره.اگر کمتر از بیست بار خم شد، جیغ بکش!

سینه خیز برو تو جاهای تنگ و باریک تا دست مامان بهت نرسه.

اون لیوان پلاستیکی ات که سرش چند تا سوراخ داره؛ میدونی چیه؟ آب پاشه

مداد شمعی هات را گاز بزن.نترس سمی نیست.

اگه گفتی دستمال کاغذی توالت چند متره ؟

یاد بگیر که در توالت را از تو قفل کنی و جیغ بزنی.

یاد بگیر در یخچال را خودت باز کنی؛ می دونی انداختن تخم مرغ روی زمین چه کیفی داره؟!

مامان عاشق نقاشیهای توست؛ دیوارهای اتاقش را ....

نظرات 13 + ارسال نظر
حسین رنجبر یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 23:21

"علم ثابت کرده که وقتی غذا را بمالی به صورتت خوشمزه تر می شه!"

امروز رفته بودم توی یکی از فروشگاهها برای خریدن یه کیبورد جدید از دره فروشگاهه که اومدم بیرون یه پسرکوچولو که نمی شناختمش بهم سلام کرد و منم گفتم سلام عمو ! چطوری؟
میشه سلام کردن به غریبه ها رو هم بهش اظافه کرد فکر کنم خیلی بهشون حال میده.
امروز دوباره برقمون قطع شد.یادتونه که بار بهتون گفتم برقای شهرما زیاد قطع می شود مثه که داستان قطعی برق شهر ما دوباره شروع شده.
خیلی متن فانتزی جالبی بود.ممنون موفق باشید.

بله
کلی برای مامان بچه خوبه تا بچه با غریبه ها دوست بشه،سلام کنه.
آداب معاشرتش قوی می شه.

فعلا که اینجا قطعی برقش شروع نشده.اشاالله برقای شهر شما هم دیگه قطع نشه.
ممنونم.

رویا IT یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 23:37

ایول خیلی حال داد! !!

D:
مرسی بابت نظر رویا جون.

واااااااااااااااااااااااای
خیلی خیلی قشنگ بود
نیستیدااااااا، وبلاگ بوی خاک گرفت از وقتی شماها متن های خوشگل نمی زنید
....
سرشار از مهر و محبت مادری + شیطنت بود
جدا قشنگ بود.
ممنون
ممنون

ما که هستیم م م م م... D:
لطف دارید شما.
کلا وبلاگ همیشه بوی نشاط می ده چه ما باشیم چه نباشیم.
ممنونم بابت نظر.

حمیده احمدی دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 00:40

خیلی خیلی قشنگ بود
ازت ممنونم فائزه جونم

مرسی حمیده جون بابت نظر.

سیدحسین هاشمی دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 02:23

"قتی مامان بهت غذا می ده، تف کن!
وقتی بابا بهت غذا میده، بخور و لبخند بزن."
آخر نامردیه
دخترا زیاد از این کارا می کنن

"جغجغتو بنداز زمین و ببین مامان چند بار خم میشه تا اونو بر داره."

مادر ...
زیباترین واژه ی آفرینش

مادر عزیز ترین فرستاده ای هست که خدا به ما داده

اگر خدا می دونست مادر چه معجزه و چه نعمت بزرگیه ، یکی واسه خودش درست می کرد

از این نعمت محرومه!

من یادمه سه چهار سالم بود رفته بودم کوچه واسه بازی ، چون گیراییم از اون موقع قوی بود، یه چیزایی از بچه ها یاد گرفته بودم
تو خونه یه چیزی گفته بودم که نباید می گفتم

مامانم چند بار بهم تذکر داد آخر گفت اگه بگی تو دهنت فلفل می ریزم

خلاصه چند روز گذشت یه بار دیگه این موضوع تکرار شد
مامانم تو اشپزخونه بود گفت دهنتو باز کن
من باز کردم
قاشق فلفلو آورد طرف دهنم تکون خوردم یکمش ریخت تو دهنم

یهو دیدم قاطی کرد، سریع بغلم کرد برد طرف ظرفشویی که دهنمو بشوره
یکی دو بار به در و دیوار و یخچال خورد

ولی من عین خیالم نبود
یعنی هنوز حس نکرده بودم

مامانم رنگش پریده بود و هول کرده بود
می خواست منو تنبیه کنه، خودش تنبیه شد انگار

حالا یادم نیست بازم تو خونه گفتم اون حرفا رو یا نه!
ولی اینطور که یادمه متدش رو عوض کرد

دیگه نزاشت برم کوچه
:D

E!!!!!
حیف شد که،
آخر فلفل ریخته نشد!!!؟
D:
داستان پند آموز جالبی بود.
ممنونم بابت نظر قشنگتون.

حسین رنجبر دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 07:05

دعاتون مستجاب نشد که خانوم غلامی!
دوباره رفت.یه رمان داشتم تایپ می کردم این دفه.
savesh هم نکرده بودم،همش پرید.
مثل این که ۱۲ ساعت به ۱۲ ساعت شده دیروز ساعت ۱۸ رفت امروز صبحم ساعت شیش!
ولی ده دیقه بعد دوباره اومد.((:

E!!!
برق قطع شد باز؟؟؟
وای چه شرایط سختی وقتی ادم کلی تایپ می کنه و سیو نشده برق قطع میشه.
باز خوبه برق که قطع می شه زود می اد. D:

سیده زهرامیرباقری -it دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 10:31

خیلی قشنگ بود.
حالا ما با جنبه ی مطلب جالب و خنده می خونیم .
ولی واقعیتش هم جز این نیست.
من خودم ۲-۳ ساله بودم .
به مادرم گفتم تخم مرغ م یخوام .
وقتی حاضرکرد گفتم نه ماست می خوام
بعد گفتم باهم قاطیشون کن
خوردم خوشم نیومد .شروع کردم به جیغ زدن که جداشون کن
واقعا چیه این عشق مادری که حتی هنوز بچه به دنیا نیومده مادرا دلتنگش می شن؟

شیطون بودیا؟!!!
احتمالا دوست داشتی شیمیدان بشیD: ، ولی خدا قسمتت نکرد.
واقعا چیه؟کشفش کردی به منم بگو.
مرسی زهرا جون بابت نظر.

رویا دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 11:04

خیلی بامزه بود.

D:

[ بدون نام ] دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 13:55

اگه گفتی دستمال کاغذی توالت چند متره ؟ [:S027:]

مشخصه که دوست داریدا، اطلاعاتتون زیاد بشه ؟!!
حالا اگر گفتید چند متره؟؟
D:

فائزه نعیم دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 14:17

خیلی قشنگ بود دوست جون
مرسیییییییی

قابل نداشت فائزه جان.

حوریه جعفری - کامپوتر دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 20:31

چقدر باحال بود فائزه جون!!

"همیشه دو تا شیرینی بر دار ، با هر دستت یکی" نمیشه این قانون رو تا بزرگ شدن ادامه داد؟

ممنون عزیزم!!

چرا نمی شه؟
اتفاقا خیلی هم جالب می شه ،
قشنگ می ره تو ذهن آدم، تو اون دنیا هم جلوش آهن مذاب تعارف کردن دو تا بر می داره با هر دستش یکی! D:

صابره.دال دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 21:45

خیلی قشنگ بــــــــود مرسی فائزه جون

خواهش می کنم گلم.

حوریه جعفری - کامپوتر دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 22:10

تو سینما یهو جیغ بکش!!

این مورد خیلی باحال تر و رو اعصاب تره.

باحال میشه رو نرو یه ملتی دو ِ استقامت میره بچهه!!!

اتفاقا خیلی مزه می ده.
من خودم اون زمانا که گریه آوازه خوان تازه اومده بود تو سینما این حرکت بسیار جذاب و پر هیجان رو انجام دادم.
و با استقبال اکثر حضار مواجه شدم (خانم بچه اتو بگیر) D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد