KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

پاسخ

   

 

 

معلم کامپیوتر دوران دانش آموزی ام برایم ایمیلی سیاسی زده بودند. متن ایمیل ایشان و پاسخ من در زیر هست. گفتم اینجا بذارم شاید مفید باشد.
  

  

 

سلام بر بنده خدا محمد.ت

ایمیل شما از طریق یکی از بزرگان به دست من رسید. ( جزوه شبهات ...)

 

من یک سوال دارم که هرچه متن ها را بررسی کردم متوجه پاسخ سوالم نشدم.

لطفا به تکلیف شرعی خود عمل کنید و مرا از گمراهی و ضلالت نجات دهید.

 

سوال من مثل سوالات گروه کامپیوتر داستان دارد پس به دقت تا به انتها بخوانید و جواب دهید:

 

1.     یکی از دوستان من نامش م پ است از 13 سالگی به جبهه رفته؛ خط شکن بوده و ... رزمنده جانباز و شمیایی که در بهار و پاییز بارها ریه های دردمندش عود می کند و حالش بد میشود.

پسری دارد اهل هیات و دوستدار اهل بیت. من خودم با او ارتباط داشته ام بسیار محجوب است.
این پسر پس از شرکت در مراسم روز قدس در حال رفتن به دفتر پدرش در حوالی خیایان فاطمی بوده است. نه سبز بوده نه اهل سبز بازی اصلا پررو بازی هم بلد نیست.

پدرش هنوز به دفتر نرسیده بود.

مامور نیروی انتظامی مقابل دفتر پدرش او را دستگیر می کند و می برد. بدون هیچ دلیلی

او را برهنه می کنند و با باتوم از بالا تا پایین بدنش را سیاه می کنند.

پدرش تا ساعت 12 شب به دنبال او می گشته بالاخره با کمک دوستان همرزمش که کم هم نیستند و اکنون همه کله گنده هستند او را پیدا میکند. با بدنی سیاه و کبود.

 

2.     حالا متنهای زیر را بخوانید: که منبع آنها در آدرسهای زیر قابل دسترسی است:

http://www.leader. ir/langs/ fa/?p=bayanat&id=2578

http://www.leader. ir/langs/ fa/?p=bayanat&id=2569

http://www.leader. ir/langs/ fa/?p=bayanat&id=2251

 

 

a.       - دولت جعلی صهیونیست [...] مرد و زنی را که دم تیغشان بیاید، می‏کشند و هیچ ملاحظه نمی‏کنند. شنیده‏ام جوانان و مردان را - از سنین سیزده سال تا پنجاه سال - دستگیر می‏کنند و [...] به مناطقی برده‏اند که معلوم نیست کجاست! خبرهایی که از داخل بازداشتگاهها بعضاً به بیرون درز کرده و در مطبوعات دنیا منعکس شده است، خبر می‏دهد که اینها را شکنجه و آزار می‏کنند [...] حتّی بیمارستانها و داروخانه‏ها را مورد تهاجم قرار می‏دهند. [...] خلاصه وضع عجیبی به‏وجود آورده و صدای دنیا را در آورده‏اند! 

b.      - ماجراى زندان «ابو غریب» [...] داغ ننگى بر پیشانى امریکاییها شد؛ و این داغ به این آسانیها پاک نخواهد شد. آن وقت رؤساى امریکایى[...] مى‏گویند ما خبر نداشتیم؛ عذرخواهى‏شان این است! مى‏گویند ما اطلاع نداشتیم؛ [...] مگر فرق مى‏کند که چه کسى مردم را شکنجه کند؛ صدام یا شما؟! شکنجه، شکنجه است. [...] معلوم مى‏شود که از مدتها قبل این کار اتفاق افتاده و حالا آشکار شده است؛ بنابراین باید خبر به اینها رسیده باشد و اگر نرسیده، این موضوع، خودش جرم دیگرى است. وانگهى، مگر صدام خودش به سلولها مى‏آمد و شکنجه مى‏کرد؟ صدام هم مأمورینش مى‏کردند، شما هم مأمورینتان دارند مى‏کنند.

c.       - من وجدان جهانی را به داوری و قضاوت دعوت می‏کنم. همه حرفهایی که به عنوان تحلیل سیاسی، راه‏حل، توصیه می‏زنند، در مقابل این واقعیت، افسانه و موهوم است. واقعیت این است که ملتی در خانه خود تحقیر می‏شود، دستگیر می‏شود، کشته می‏شود، جوانش از او گرفته می‏شود، امنیتِ جان و مال و مسکنش به‏وسیله غاصبان همان سرزمین تهدید می‏شود. حال وجدان جهانی قضاوت کند؛ این جا حق با کیست و وظیفه انسانها چیست؟ ما به هیچ چیز دیگری احتیاج نداریم؛ همین واقعیت را مقابل خودشان بگذارند ببینند چه اتّفاقی در حال وقوع است؟

d.      - در اوّلِ کار [...] نگذاشتند دنیا بفهمد که اینها چه فجایعی انجام می‏دهند؛ اما امروز دنیا می‏بیند. البته تلویزیونها و دوربینها قادر نیستند حقیقت را نشان دهند. فقط بخشی از حقیقت؛ یک تصویر و شبحی از حقیقت را نشان می‏دهند؛ حقیقت خیلی بیشتر از اینها و خیلی تلختر از اینهاست. واقعیت را از روی همین فیلمهای تلویزیونی که در دنیا پخش می‏شود - آن‏جاهایی که پخش می‏شود - قضاوت کنند.

e.      - کی حاضر است جوانش برود در یک واقعه خونین و یک ساعت دیگر به قتل برسد! این است که یک مادر، جوان خودش را در آغوش می‏گیرد، می‏بوسد اما گریه نمی‏کند. می‏گوید من این را می‏فرستم. ببینید شما بر سر این مادر چه آورده‏اید؟! شما ببینید بر سر این ملت چه آورده‏اید که حاضر است به این نحو جوانش را به میدان بفرستد و می‏گوید اگر صد جوان هم داشته باشم می‏فرستم که این گونه کشته شوند. [...] شما همه راهها را جلوِ اینها بسته‏اید.

f.        - کشورى با آن فرهنگ عریق و عمیق و داراى سابقه، و یک ملت تاریخى و غیور و داراى هویت را مقهور کردند و در پنجه‏ى خود گرفتند و انواع اهانتها را به او مى‏کنند؛ توقع دارند این ملت علیه آنها برنگردد و وضعى که امروز مشاهده مى‏کنید، پیش نیاید.

g.       - [این البته در مورد ملت عراق است و لابد در مورد ایران صدق نمی کند] اگر شما مى‏بینید امروز جوان عراقى [...] اگر دستش برسد، بى‏تردید ضربه وارد مى‏کند، این کارى است که خود امریکایى‏ها کرده‏اند؛ تقصیر کسى نیست. مثل دیوانه‏یى که هى به این و آن مى‏پرد، بى‏جهت این و آن را متهم مى‏کنند؛ «از فلان‏جا تحریک شدند، از فلان‏جا دخالت کردند»؛ نه، تحریک کسى نیست؛ این هویت ملت عراق است که دارد بروز مى‏کند. وطن یک ملت را بگیرید، سربازتان را در کوچه و خیابانِ او راه بیندازید، به زن او بى‏حرمتى کنید، جوان او را جلوى چشم همه روى زمین دمرو بخوابانید و کف پوتینتان را روى سر او بگذارید؛ من که این‏جا نشسته‏ام، طاقت نمى‏آورم این وضعیت را ببینم؛ چطور یک انسان با ایمان و با غیرت عراقى این وضعیت را تحمل مى‏کند؟ لازم نیست کسى تحریک کند؛ خود شما بزرگ‏ترین و پلیدترین تحریک‏کننده‏ى ملت عراق هستید. چرا وارد خانه‏ى او شدید؟ چرا دروغ گفتید؟

h.      - کارشان به جایى رسیده است که تحمل وجود یک پیرمرد روحانىِ فلج را هم که باید روى چرخ راهش ببرند، ندارند. کسى مثل شیخ احمد یاسین را نمى‏توانند تحمل کنند. [...] خیال مى‏کنند این سیاست به جایى خواهد رسید. روزنامه مى‏بندند، مطبوعات را توقیف مى‏کنند؛ از این‏جا بگیرید تا کشتار مردم.

i.         -  آنها اشتباه مى‏کنند؛ خیال مى‏کنند مردم دنیا نمى‏فهمند؛ خیال مى‏کنند مى‏شود این‏طورى ادامه داد. اسم دمکراسى مى‏آورند: به عراق آمده‏ایم براى مردم‏سالارى! مردمسالارىِ بى‏مردم! مردم‏سالارى نیست، مردم کشتارى است. [...] اینها اشتباه مى‏کنند، موفق هم نخواهند شد.

3.     حالا پاسخ سوال را شفاف و کامل بدهید.

4.     سوال بعدی: مرز میان شرک (شخصیت پرستی) و اطاعت محض از یک شخص غیر معصوم چیست؟

5.     سوال بعدی: از سعید صادقی هنرمند و عکاس شاخص دفاع مقدس چه می دانید؟

 

لطفا پاسخ خود را بطور مجمل و کامل بدون حواشی و اضافات و با خط خوش بنویسید.

 

السلام علی من اتبع الهدی

 

معلم سابق گروه کامپیوتر مدرسه علامه حلی 

 

 

 

 جواب نامه: 

 

باسمه

سلام علیکم آقای
خوب هستید انشاءالله.
«تکلیف شرعی و گمراهی و ضلالت...» گرچه کنایه ی شیرینی نیست، اما فرقی نمی کند؛ وظیفه ی شاگرد، پاسخ دادن به کوئیز است.

1 و 2 و 3- البته سوال را ننوشته بودید! شاید حدس زدن سوال نمره ی امتیازی داشته باشد! سوالی که می فهمم، صغرایی دارد که «در جمهوری اسلامی ظلم واقع شده است» (ماجرای بند 1)، و کبرایی دارد که «رهبر انقلاب در وقوع ظلم در جمهوری اسلامی، شریک جرم است». و با توجه به اطلاع تان از اعتقاد و ارادت بنده به رهبر عزیز انقلاب سوال این می شود که «چرا این اعتقاد اشتباه را داری؟».
چون می دانید که نظر دادن راجع به صغرای بحث تان، احتیاج به داشتن اطلاعات کامل، اشراف به ماجرا و شنیدن حرف دو طرف دارد که طبیعتاً برای من ممکن نیست، حتماً در این مورد انتظار پاسخ ندارید. به خصوص در این بازار داغ تهمت و شایعه، که موارد اصلی ادعایی سران فتنه با بررسی موضوع و گذشت زمان، قلابی از آب درمی آیند. دو نمونه اش در همین هفته ی قبل را حتماً شنیده اید
(سعیده پورآقایی و عاطفه امام).
اما راجع به کبرای بحث تان -که قبولش ندارم-؛
اتفاق جدیدی نیفتاده است! 30 سال است -از اول انقلاب- که در این مملکت بزرگ، ظلم هایی صورت می گیرد، از طرف اشخاص و نهادهای مختلف حکومتی. همان طور که در حکومت رسول خدا و امیر مومنان -که خیلی کوچک تر و ساده تر از جمهوری اسلامی بودند- هم صورت می گرفت. مهم این بوده و هست که این ظلم ها سازماندهی شده از بالا و با رضایت حاکم نباشد. و نسبت به برخورد با متخلفین بی خیالی وجود نداشته باشد. وگرنه از آدم های ضعیف النفسی مثل من که در بخش های مختلف حکومت مسئول هستند که انتظار پاک بودن نباید داشت. مسئولین تعیین شده توسط پیامبر هم ظلم می کردند، جنایت خالد بن ولید که دامن پیامبر را نمی گیرد!
اتفاقاً همین ماجرایی که گفتید راجع به شخصی که معارض سیاسی هم نبوده، یک مثالی است برای همین غیر سازماندهی شده بودن که مدعای من است.

4- راجع به مرز میان شخصیت پرستی و اطاعت محض از شخص غیرمعصوم چند نکته بگویم:
الف- فرض کنیم الآن زمان صدر اسلام است. وقتی امام معصوم بگوید که از این فرمانده من -که غیرمعصوم است- اطاعت کنید، اطاعت از آن فرمانده، شخصیت پرستی نیست و در واقع اطاعت از امام معصوم -و در واقع خدا- ست.
ب- به نظرم داشتن این تفتّن تاریخی راجع به «عصمت» موثر و راهگشا ست که موضوع عصمت، زمان امام صادق علیه السلام مطرح می شود، و یک نفر زمان امیرالمومنین علیه السلام، علت ارادت اش به حضرت، درک اش از شخصیت والای حضرت بوده، نه اعتقاد به عصمت حضرت. یعنی وقتی تاریخی نگاه کنیم (نه کامپیوتری)، این تفکیک معصوم و غیرمعصومی که ما فکر می کنیم، در واقع برای مخاطب وجود نداشته است. فکر نکنیم اطاعت محض به خاطر عصمت بوده است از دید مخاطب.
ج- طبق نظریه ی ولایت فقیه امام، اختیارات حکومتی ولی فقیه و امام معصوم تفاوتی نمی کند. و لذا ولی فقیه -مادامی که ولی فقیه است (ثبوت شرایط)- هر حکمی کند، باید اطاعت کرد، ولو این که معصوم نیست. اتفاقاً امام مثالی هم دارند که همان طور که مقام پیامبر با امیرالمومنین قابل مقایسه نیست، اما اختیارات حکومتی شان یکسان است، ولی فقیه هم گرچه مقامش با معصومین قابل مقایسه نیست، اما اختیارات حکومتی شان یکسان است.
د- با مدیریت ویژه ای که رهبر عزیز انقلاب در این فتنه ی بسیار پیچیده ی تاریخی کردند، اعتقاد من به ثبوت شرایط ولی فقیه در ایشان بیشتر شد. این تقوا و باریک بینی و شجاعت و تدبیر یک چیز فوق العاده ای است واقعاً. بعضاً در موضوعی با خودم فکر می کنم این همه ظرافت را چه طور می شود در اینجا با هم رعایت کرد، و می بینم ایشان می آید و این کار را به طرز عجیبی می کند. در هر حال، من یک آدم سیاسی هستم و با توجه به مجموع آن چه می دانم و فکر می کنم، اعتقاد و ارادت روزافزونی به ایشان دارم. این هم به معنی اعتقاد به عصمت ایشان نیست (کما این که موضوعاتی نظری هستند که در آنها من نظر ایشان را قبول ندارم). فکر کنم آ.امیرخانی از قول استاد علی معلم نقل کرده بود که «ای پیر با تو ام تو امام زمان نه ای، اما که گفت با تو که کهف امان نه ای؟!». ماجرا همان است واقعاً. این اطاعت محض هم تا جایی که شرایط ولی فقیه را در ایشان ثابت ببینم، ادامه دارد طبعاً. و همین شرایط، آن مرزی است که شما می گویید.

5- این سوال حتماً امتیازی بوده، چون درس نداده بودیدش! من ایشان را نمی شناختم که به واسطه ی سوال شما، یک جستجویی در گوگل کردم و الآن اندک اطلاعاتی راجع به ایشان دارم.

اگر در جواب دادن، جایی لحن ام نامناسب بود، می بخشید انشاءالله.
ما را از دعای خیر تان فراموش نکنید.
محمد.ت - کلاس 1/1

2009/9/23 
 
فرستاده شده توسط : م.ت (دانشگاه امیر کبیر)
نظرات 3 + ارسال نظر
حوریه جعفری-کامیوتر جمعه 3 مهر 1388 ساعت 00:11

(همان طور که در حکومت رسول خدا و امیر مومنان -که خیلی کوچک تر و ساده تر از جمهوری اسلامی بودند هم صورت میگرفت)!!!!!

این قسمت از پاسختون من رو از خواندن ادامه ی متن بازداشت!!

م جمعه 3 مهر 1388 ساعت 00:26

بهتر بود خانم جعفری متن را تا آخر میخواندند و سپس نقد میکردند و میگفتند اینجایش غلط است.نه این که متن را رها کنند!
این گونه برخوردها کمی متحجرانه است

تقدسی شنبه 4 مهر 1388 ساعت 14:23

ممنون. پاسخ منطقی و خوبی بود. به نظر من معمولا کسی که بخواد حق رو بپذیره، میپذیره و کسی هم که نخواد، نمیپذیره. چون منطق بسیار روشنه! شاید ۹۰٪ انسانها خودشون میدونند که حق رو انتخاب کردند یا باطل رو! ۱۰٪ ممکنه دچار جهل و .... باشند و نتونند تشخیص بدند. در بسیاری موارد اتفاق افتاده که برای مسئله بسیار کوچکی با کسی بحث کردم و در آخر به جایی رسیدیم که فهمیدیم هنوز در اصول دین، اختلاف نظر داریم! بسیاری از اختلافات ما مسلمونا هم به همون اعتقادات اصلی و اصول دین برمیگرده و تفاوت دیدگاهی که مسلمونا نسبت به اصول دین و مخصوصا خداوند دارند! البته این زیاد به این متن مربوط نمیشد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد