در
تنگنای روزمرگی، از پشت جادههای تاریک گناه و وسوسه، به دستهای پر
نیازمان آموختیم که تنها رو به آسمان بیکران کرامت و مهربانی تو دراز
شوند و در ورای سیاهترین لحظههای تنهایی، به امید نور روشن درگاهت، به
انتظار بنشینند.
پروردگارا! زنگارهای سیاه دل را در جام طلایی رمضان شستوشو داده و با روحی تطهیر شده از هر آنچه ناپاکی، به سویت میشتابیم.
خدایا!
در نابترین ثانیههای راز و نیاز با تو، میهمان سفرههای رنگینت بودیم و
در تپش نبض تند زمان، چه زود، بدرقه کردیم روزهای روزهداریمان را و حالا
با روحی سرشار از معنویت و دلهای لبریز از مهر تو، دستهای در هم گره
شدهای که بوی وحدت میدهند و شعارشان همدلی است، با قدمهای استواری که
مقصدشان یکپارچگی است، به استقبال روز موعود میشتابیم؛ در شکوه و عظمت
نماز عید، غرق شده و با رمضان وداع میکنیم. فرشتگان آسمان، رشک میبرند
به این همه یکرنگی و اتحاد ما.
الهی! نگذار که روزهای بعد از این، عطر پاک رمضان را در یادها گم کند.
نمیدانم در امتحان تو از قبولشدگانم یا نه؟ اما کارنامه لرزان چشم ترم را بر گونههایم ببین که توان سیلی خشم تو را ندارد. اکنون که نشستن بر خوان روزه تو، قلبم را شکننده کرده است، بازگشتهام تا به مُهر تأیید، مِهر و امید را از تو طلب کنم. مبادا پس از امروز، در روزمرگیها غرقه شوم و عهدم را با تو تا رمضانی دیگر نگاه ندارم! عید فطر، منزلی است برای پوشیدن بهترین لباس روح در موسم دیدار تو، تا مگر پسندت افتم و در بند بندگیات اسیر شوم.
«صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود *** کاین گوشه نیست در خور خیل خیال تو»
ماه رمضان کو
کجایی
رسیدیم به اللهم غشنی ات
خیلی حیف شد ای کاش همه روزا ماه رمضان بود
اقای نادر اگه همه ی روز ها ماه رمضون بود اون وقت دیگه صفایی نداشت تو همون یه ماهه که ادم میتونه خودشو تا اخر سال بیمه کنه