نزدیک به یک سال پیش؛ همین روزها بود که با دوستان خوبم پویا صفری، سپهر سارجانی، روزبه ناعمه، پویا ضیایی، خانمها شفیعی، خدابخش، محمدی و دانشور و دیگر دوستانی که همگی از فعالان اندیشگاه بودند؛ سخت درگیر مسائل اجرایی و پیگیری های مالی مراسمی بودیم که همگی امان برای اجرای آن شوق و ذوق داشتیم و حقیقتا هم این پیگیری ها پیرمان را در می آورد و خسته امان می کرد چون از طرف دانشگاه که حمایتی صورت نمی گرفت از طرفی هم هزینه های مراسم نسبتا بالا بود هماهنگی با شیرخوارگاه و صدا وسیما هم مانده بود و ما هم تعدادمان کم؛اما همه ی خستگی اش برایمان لذت بخش و تسکین دهنده بود.
مراسم پارسال مربوط بود به تعدادی از کودکان زیر ۱۰سال شیرخوارگاه آمنه؛کودکانی که چیزی از ما نمی خواستند مگر نگاهی مهربان و کمی توجه که هرگز ترحمی در آن نباشد و اگر محبت و توجهی وجود دارد بر اساس دوستی دو طرفه باشد نه بر اساس ترحم.کودکانی که در لحظات اندک آنچنان شیفته و عاشق برخی از ما می شدند که هنگام جدایی سیل اشک از چشمانشان روان می شد؛از یادم نرفته است که در مراسم پارسال کودکی که خانم رویا خدابخش مسئولیتش را برعهده گرفته بود چه وابستگی شدیدی بین خودش و ایشان در همان مدت کوتاه احساس کرده بود.
ابتدا خلاصه ای از مراسم پارسال خواهم گفت و سپس به امسال خواهم پرداخت :
پارسال ظهر آخرین روز ماه رمضان با تعدادی از دانشجویان و تعدادی از مسئولان دانشگاه و بچه های شیرخوارگاه راهی مجموعه تفریحی ارم شدیم؛قلعه ی سحرآمیز را در اختیار کامل گرفته بودیم و بچه های شیرخوارگاه یکی دو ساعتی آنجا هر بازی که دوست داشتند انجام دادند. آنها رابعد از خستگی از بازی و صرف بستنی به همراه دانشجویان و مسئولان به تالار کشتی مجموعه ی ارم دعوت کردیم و در آنجا ضمن خوشامد گویی وپذیرایی برای افطار ،برخی اقلام همچون لباس و لوازم بازی و .... که برای کودکان تهیه شده بود طی مراسمی توسط خانم زنیر اهدا گردید و در آخر هم عکسی یادگاری گرفتیم. هرچند که برخی از دوستان در این عکس نیستند.
مهمترین بحثی که بنده در مراسم پارسال به آن پی بردم این بود که بیشترین کمبود این کودکان از نوع حضور در اجتماع و روابط اجتماعی است و بعد از مراسم پارسال پیش خودم گمان کردم اگر هفته ای یکبار یا دو هفته یکبار به این کودکان سر بزنیم بهتر و کارآمد تر از آن است که به یکباره هزینه ای سنگین متقبل شویم و یکبار در سال یادشان کنیم و از خاطرمان بروند تا سال بعد؛هر چند که آن مراسم هم خوبی های فراوان خودش را داشت و برای شروع بسیار عالی بود.
امسال هم دوست دارم تا با کمک یکدیگر چین مراسمی را برپا کنیم؛نه مثل پارسال.آمده ام از شما دوستان مشورت و کمک بگیرم.می خواهم نظرات شما را بدانم و اگر شما هم مایل به انجام عمل خیری هستید اعلام کنید تا برنامه اش را بچینیم.
شما خیلی واسه اینجا زحمت می کشید واقعا حیف که بیشتر بچه ها مسافرت هستند و نمی تونند نظر بدن.بازم تشکر
ممنون از نظر لطف شما
امیدوارم همین هایی هم که هستند دست دراز شده ی ما برای یاری را اجابت کنند
موفق باشید
به نظر من هم بهتراست این دیدارها مداوم با برنامه ریزی باشد. این طور نباشد فقط یم روز از هر سال را بخواهیم به آنها اختصاص دهیم.
می توانیم یک سری فعالیت های آموزشی بنا بر مهارتهایمان تدارک ببینیم و یا حتی میشود با خود شیرخوارگاه (یا هر جای مشابه دیگر) همکاری کنیم!
در هر صورت بنده پایه ی این فعالیت ها می باشم! !
من هم با نظر شما موافقم
برای انجام کارها و برنامه ریزی مزاحمتان می شویم.
هستم هستـــــــــــم علی هستم
منم هستــــــــــــــــــم
میام سراغت فکر کنم خیلی باهات کار داشته باشم.
من هستم
فقط نمی دونم باید چه کار کم؟
ممنون از اعلام آمادگیتون
مزاحم می شویم.
یادش بخیر!
انصافا شما و بقیه دوستان خیلی زحمت کشیدید!!
کاش باز هم ازین زحمتا بکشید چون ما هستیم!!
هرطور بتونیم هم کمک می کنیم!!
واقعا یادش بخیر
ممنون از نظر لطفتون؛شما هم برای تدوین فیلم و ..... خیلی تلاش کردید.
مزاحمتون می شویم.
اگه خدا بخواد من هم هستم
اگه خدا بخواد مزاحم میشیم
پارسال که عکسها را دیدم راستش ناراحت شدم که به ماها نگفتین.. بیاندازه دوست داشتم که بیام..
حالا هم برا یه برنامهی دائمی در طول سال اعلام آمادگی و همکاری میکنم.. به قول سپهر شدیداً غریبا
بابت پارسال شرمنده ی تو و خیلی از دوستان هستم اما به علت محدودیت بودجه توانایی اینو نداشتیم که از یک تعدادی بیشتر دعوت کنیم.
ایشالا جبران میشه.
من هم هستم.
آفرین بر شما
ممنون از نظر لطف شما
مزاحمتون میشیم.
خب کار عالی ای هست
اگه مسیولینش مخالفتی نداشته باشن من هم هستم
100%
ممنون از نظرت
مزاحم میشیم.
خیلی کار خوبیه تشکر
ممنون از نظرت
موفق باشی.
منم هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم ..
ممنون از نظرتون
مزاحم میشیم.
manam hastam,har komaki ke az datam bar biad anjam midam
ok
mozahem mishim
me2
mozahem mishim
سلام
من هم اعلام آمادگی می کنم
سلام
مزاحمت میشیم محمد جان
دست مریزاد
خودت دست مریزاد
خیلی خوشحالم که همکلاسی های خوبی مثل شما دارم که دل این کودکان رو شاد می کنند و خیلی هم حسرت می خورم که چرا پارسال منو قابل ندونستین که دعوت کنید.
من هم دوست دارم هر کمکی هر چند کوچک که باشه و از دستم بربیاد انجام بدم.
موفق باشی دوست عزیز
بی صبرانه منتظر مراسم امسالم.
لالایی (2)
وقته سحر بیا دعا کنیم واسه کسایی که گفتن براشون دعا کنیم.
الهی دست حق باشه پناهت
گلای رازقی تن پوش راهت
الهی برکت سفره ات بمونه
همیشه زندگی باشه به کامت
الهی تا قیامت زنده باشه
لب مادر ببوسه روی ماهت
الهی کوله بارت وقت رفتن
شفا باشه بپوشونه گناهت
الهی دست حق باشه پناهت
آمین ای مهربون ترین مهربون ها
ای دل زهمه بهتر با مهر علی سازیم
جان در ره این مقصود مردانه در اندازیم
باشیم گدای او بر جمله سر افرازیم
در حلقه مستانش با نغمه هم آوازی
م
هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم
ما را سر کویش از کون و مکان خوشتر
دیدار مه رویش از هر دو جهان خوشتر
زنده شده از بویش هم از دل و جان خوشتر
خود از رخ این معنی ما پرده براندازیم
هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم
الهی دست حق باشه پناهت
پارسال دوست داشتم بیام ولی فرصت نشد اقا پس کیک رو من میخرم جای شیرینی مریلند فقط یه نکته رو بگم کیک رو فقط اونایی باید بخورن که واسشون سوغاتی نیاوردم اونایی که سوغاتی اوردم نمیزارم بخورن به خاطر اینکه کیکش کوچیک باشه اخه با صد دلار چه جوری واسه همه سوغاتی خرید تازه وقتی فک و فامیل و در و همسایه و رفقای دوران بچگی و... هم باشند نمیدونم چرا همه انتظار دارن سطح توقع ملت خیلی بالا رفته:دی
البته یه نکته رو باید ذکر کنم اونم اینه من اینجور مواقع متواری میشم و من رو میتونید در شهر واشنگتن در حالی که در یک کارتن یخچال فریزر امرسان خوابیدم پیدا کنید. شعار همیشگی من اینه اگه کمک خواستی بگو کیه که کمک کنه :دی
جدا از شوخی اگه کمکی چیزی خواستی بگو تعارف نکن فقط نظر من اینه اگه کسی میدونه حمید کجا افتاده بگه بد نیست حمیدم باشه مرخصی گرفتنش با من کار یه تلفونه
سلام علی جان.
من همون پارسالم گفتم هروقت از این کارا باشه من هستم و فکر کنم همه بچه هایی که پارسال بودند امسال هم همراهی میکنند جدا از اینکه تو دانشگاه هستند یا نیستند. خاطره خوبی بود مخصوصا پارسا که از ساعت 8 از گردن من آویزون شد و موقع رفتن به زور کندنش. رو منم حساب کن
علی جان من هم که همون پارسال آخر برنامه گفتم تو اینجور برنامه ها همیشه هستم و مطمئنم تمام بچه هایی که پارسال بودن امسال هم همراهی میکنن چون خاطره فوق العاده ای بود مخصوصا پارسا که از ساعت 8 از گردنم آویزون شد تا آخر شب که به زور کندنش.
اگر کاری از عهده ی بر بیاد برای شادی اونها ، باعث خرسندیه
مدتی قبل اونجا بودم
واقعا کوچولوهای مهربون ، دوست داشتنی و شیطونی بودند
سلام یه سوالی داشتم
شما با پیمان عاشقان هم در ارتباط هستید؟
http://peyman-kntu.blogfa.com/
من هم امسال خدا بخوادهستم
همه جوره هستم
همه جوره
به هر نحو و کمکی...
من هم هستم واقعا برنامه ی خوبی بود پارسال .
خسته نباشید
منم هستم برای کل سال.از شما هم ممنون
منم هستم ولی نظرم اینکه دست خالی نریم هرچند اندک ومفیدو مختصر ولی بهتراز هیچی من چندتا نظرم دارم حالا اگه خواستید برید منم در جریان بزارید حتما
یادباد آن روزگاران یادباد...
تنها چیزی که میتونستم بگم همین بود و این بغض غریبی که حنجرم رو فرا گرفته و بس...