KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

این پازل را خودمان از هم می پاشیم...

چند روز پیش این خبر را خواندم. عنوان خبر برایم جالب بود : " ناجا: مردم روزه خواران را به پلیس معرفی کنند." پیش تر هم در سایتی عکس اغتشاش گران (؟!) را گذاشته و از مردم خواسته بودند که آنها را شناسایی کنند و اگر هم خودشان مغتششی می شناسند معرفی (!) کنند!

قبل ترش هم به چشم دیدم که آقای احمدی نژاد در جشن پیروزی خود کسانی را که به نتیجه معترض بودند مشتی خس و خاشاک نامیدند و علنا مخالفان خود را از دیگر مردم جدا کردند!

قبل از انتخابات هم که فکر نکنم لازم باشد بگویم دو جناح همدیگر را با چه القابی صدا می کردند!


پ ن: همیشه فکر میکردم اتحاد مهم ترین اصل برای بقای جامعه است!

نظرات 23 + ارسال نظر
هادی بدری زاده یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 17:38

در آئین خدا و سیره رسول اتحادی بین پاکی و ناپاکی وجود ندارد..

بله! پاکی و نا پاکی. اما این جدایی در جامعه بین پاکان و ناپاکان نیست. جدایی بخاطر تفاوت در عقیده است و شاید تفاوت در انتخاب.
عده ای خودی و نا خودی کردن را رواج داده اند!

فاطمه رنگرز جدی یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 17:59


من و تو همیشه همه چیز رو فکر می کردیم ولی.....

ولی.....

3pehr یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 18:12

اتحاد با دروغ گویان و زورگویان و متجاوزان به ناموس مردم و حتی پسران مردم آخر گناه است...
خس و خاشاک ایران رو فرا گرفته
ما بیشماریم

بله گناه است!

حرف من این است که چرا دارند مردم را به جان هم می اندازند؟ چه نفعی دارد این دو دستگی ها!؟ روز به روز مردم دارند از هم دورتر می شوند. قبل از همه ی این حرف ها هم جامعه پر بود از تحقیر ، از خود برتر بینی ، پر بود از فاصله و باز هم دارند این فاصله را بیشتر میکنند!

فاطیما یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 21:14

بابا مگه میشه خس و خاشاک ها با بقیه مردم متحد بشن؟!

الان ما خائن،اغتشاشگر،اراذل و اوباش، دوستدار آمریکا و بـــــــــــــــــــــــــوق(سانسور) هستیم
من که از این بابت خیلی خوشحالم

من خوشحال نیستم از این که مردم را جدا می کنند! حس خوبی ندارم وقتی می بینم تفاوت را عامل جدایی میکنند. حالم بد می شود از این یارکِشی ها از این تیم درست کردن ها و مردم را به جان هم انداختن!

فاطیما یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 21:15

ببخشید.
کلمه خس و خاشاک ها کلمه غلطیه
همون خس وخاشاک

:دی

محمدحسین باقری یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 21:26

در زمانی که جشن دکتر احمدی نژاد برگزار شد هنوز اعتراضات گسترده نشده بود و حتی 90 درصد طرفداران زنده یاد موسوی هم خبر نداشتند که این آقا اعتراض کرده

و فقط گروهی واقعا خس و خاشاک و اندک در خیابون ها بودند

در آن زمان اتفاقا عده ای فقط اعتراض کردند. فقط شعار میدادند تا این که نیروهای ضد شورش با آنها مقابله کرد!

محمدحسین باقری یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 21:28

ربط قسمت اول مطلب رو به قسمت دومش هم اصلا متوجه نشدم !

هر دو باعث میشوند که مردم با هم دشمن شوند. مردم را از هم دور میکند!
یک روز عده ای سرک میکشند در همه جا تا شاید به قول خودشان اغتشاش گری پیدا کنند روز دیگر میگردند در هر گوشه و کناری تا ببینند چه کسی در رمضان دهانش میجنبد!
بازار دشمنی ها داغ میشود اینگونه!

محمدحسین باقری یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 21:31

در مورد قبل و بعد از انتخابات هم منم مثل شما هم از هم عقیده هام انتقاد دارم و هم اون طرفی :

اون هایی که مدام به من اعتراض میکنند که چرا جومونگ میبینم و نمیدونم غریبه پرست هستم

جومونگ برای نابودی امپراطوری هان حتی حاضر شد با قاتل پدرش متحد بشه !

این استرانژی و دیپلماسیه که مربوط میشه به مسئولین جامعه و یک مسئول عاقل و دانا کاری رو خواهد کرد که به نفع مردمش باشه.
اما دلم میخواد بدونم که دودستگی بین مردم ایجاد کردن چه نفعی به همین مردم میرسونه؟!!

سجاد-فیزیک یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 21:54 http://kntu-physics.blogfa.com

گفتید که: "همیشه فکر میکردم اتحاد مهم ترین اصل برای بقای جامعه است" نه سرکار خانم! آنچه مهم است "حفظ نظام" است که "اوجب واجبات" است. و در بیان تازه تر "حفظ اصل نظام" (!) حالا می رسیم به این که اصل نظام مردم هستند یا حکام؟!

باقری جان گفتی :"جومونگ برای نابودی امپراطوری هان حتی حاضر شد با قاتل پدرش متحد بشه !" البته من جومونگ نمی بینم سر در نمیارم چی به چیه. اما اگر اتجاد با قاتل آباء و اجدادی بده، چرا حکومت مردم رو به سمتی سوق داد که با اون دایه های مهربان تر از مادر هم پیمان بشن؟! تازه از این هم بدتر کرد. خودش با قاتل آباء و اجدادی ملت متحد شد. روسیه کبیر رو می گم. کاری به جریان انتخابات ندارم. اما کیه که از الطاف روسیه به مردم ایران و هزار رنگ بودن دولت مردای روسیه بی اطلاع باشه؟!

و سوال اینجاست: نظام ِ بدون مردم؟!!

علیرضا قهرمانی یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 23:01

حماقت های احمدی نژاد منو دقیقا یاد جورج بوش در زمان ریاست جمهوری می اندازه که اونم فکر میکرد وقتی کوچه بازاری صحبت کنه محبوبیتش بین مردم آمریکا و دنیا زیاد میشه و مردم جنایتهایی که انجام داده رو از یاد می برن !

صلح با آدمکشها - هیتلرها و موسولینی های زمانه امکانپذیر نیست.چون خیانت به کل بشریت به حساب میاد

مردم هیتلر نیستند. آنها فقط انتخاب کردند.بحثم سر این است که چرا به اعتقاد و انتخاب مردم احترام گذاشته نشده و نمیشود؟
چرا روز به روز دارند مردم را به جان هم می اندازند؟ چرا این سرک کشیدن در زندگی دیگران را رواج میدهند؟

محمدحسین باقری یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 23:33

سیدحسین نصرالله هم بعد از اینکه در انتخابات لبنان شکست نسبی خورد حزب الله لبنان گفت :

علی رغم اینکه میدونه تخلفاتی صورت گرفته اما برای حفظ وحدت مردم لبنان و از روی رحیه دموکراتیک اش نتیجه انتخابات رو میپذیره

همه میدونند که حزب الله لبنان از لحاظ نظامی چه قدرتی داره و چجوری حضورشون باعث شکست اسرائیل شد


و اگه شعور سیاسی اش مانند بعضی ها پایین بود و میخواست به خیابون ها بریزه چه اتفاقاتی میفتاد و به راحتی پیروز میشد

اما این کارهای چالیمدانی و عربده کشی های خیابانی فقط از دیکتاتورانی چون موسوی و خاتمی برمیاد

دوست من:
اعتراض و انتقاد به اتحاد لطمه ای نخواهد زد که اگر ضربه ای هم بزند اتحادی در کار نبوده.
حرف از لبنان زدید! خیلی میشنوم که می گوییند جامعه ما هم شبیه لبنان شده. دودستگی در کشور سید نصرالله زبان زد است! لبنان چندین سال جنگ داخلی داشته است!

اتحاد را نه اعتراض نه انتقاد و نه حتی دشمن برهم خواهد زد. وقتی متحد نخواهیم بود که تفاوت ها ما را از هم جدا کند.

روزی به این جمله از امام حسین اشاره کرده بودید: " اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید." معنی این جمله میتواند این باشد: تویی که دین نداری یا حداقل با من هم مذهب نیستی ، تفاوت ما دلیل بر دشمنی ما نخواهد بود. ما هر دو به آزادگی اعتقاد داریم. آزادگی نقطه ای است که دوستی ما را پیوند میدهد.

محمدحسین باقری یکشنبه 1 شهریور 1388 ساعت 23:36

خانم جعفری !

وقتی انتخابات تموم شد حضور 85 درصدی مردم و اتحاد و همدلی که داشتند

میتونست باعث بشه بزرگترین سرمایه داران دنیا جذب ایران بشن !

این یعنی پیروزی ایران

اما بعضی دیکتاتوران همدلی مردم رو از بین بردند و مانند الوات به خیابان ها ریختند

ایران و ایرانی رو به خاطر طمع قدرت و حرص مال دنیا از بین بردند!

کسانی که اعتراض داشتند همین مردم بودند دوست عزیز. می شد آرامشان کرد. می شد نمک بر زخمشان نپاشید. میشد تحقیرشان نکرد. اما...
مردم دل خورند. ناراحتند و آه میکشند مدام!

حامد هوافضا دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 00:41 http://hamedneveshte.blogspot.com

به نظر من کسانی که خودشون رو به خواب نزدن متحدن ! از اون گذشته ! تخم نفاق رو همین احمدی نژاد ۴ سال پیش کاشت ۴ سال آب داد اما راضی نشد.تو مناظره های امسال دوباره تکرار کرد.۴ سال ژیش اومد گفت فلانی دزده ! چهار سال هر وقت رفت مجلس گفت اینا همه مخالف منن! دوباره امسال اومد گفت فلانی دزده! اومد گفت خس و خاشاکن!اومدن مردم رو بستن به آمریکا و انگلیس ! خوب مردم رو تحریک میکنن دیگه! آخه اگه من و شما با هم باشیم که میریم تو مجلس نه اینکه هر کی اونا خواستن بره مجلس!اگه نماینده های واقعی مردم برن مجلس هینا نمیتونن این همه از ذخیره ارزی بردارن که!اینا نمیتونن هزارتا کار دیگه بکنن!!!!تا تفرقه هست حکومت میکنن!


سرتون رو درد آوردم!این اتحاد بین مردم مثال زدنیه الآن.امیدوارم با کشته های کمتری به نتیجه برسه!

این اتحادی که می فرمایید بین "هم فکران" ماست.
منظور بنده فاصله ی بین این خس و خاشاک و مسئولان نیست. منظورم فاصله بین مردمی است که خود را خس و خاشاک می دانند و آنهایی که نمی دانند.
منظورم فاصله ای است که بین مذهبی و غیر مذهبی است. فاصله بین نخبه و مردم عادی.

محمدحسین باقری دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 02:04

شما جواب من رو بدید من یه مسئله رو مطرح میکنم شما در جوابم یه مسئله دیگه رو میکشید وسط !


مردم ؟

وقتی میگیم مردم که همه باشند یا اکثر کردم باشند

از 13 میلیون 20 درصدشون هم اغــتــشـــاش نمیکردند !

بفرمایید جواب کدام سوالتان را نگرفته اید تا بیشتر توضیح بدهم.
با این نظریه تان در تعریف مردم موافق نیستم! هر کسی که در این خاک زندگی میکند جزو مردم حساب می شود. اتفاقا باید به اقلیت بیشتر توجه شود. یکی از مصادیق عدالت همین است. این که به کسانی توجه شود که در اکثریت نیستند.
این که تعداد معتریض چند نفر بود بنده مطلع نیستم. اما حق ِ همین تعداد به قول شما "اندک" باید به جا می آمد.

مجسن دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 02:36

باقری من کاری به حرفای موسوی ندارم!!!
من اصلا از اینکه احمدی نژاد انتصاب شده ناراحتم! چرا وقتی که جلوی وزارت کشور جمع شده بودیم اونطوری رفتار کردن با مردم؟! چرا اعتنایی نکرد به اعتراضات آروومه مردم! چرا اومد بیشعوریه خودش رو با توهین به ملت که صاحبه این خاکن به همه اثبات کرد؟!

شماها بلدین بت درست کنین فقط! چرا رهبرتون اومد توی نماز جمعه اعلام کرد که بسیجیهای من رو کشتین!!!!! یعنی چی؟! یعنی بسیجی ها و آقا یه طرف جوب ، مردمی که اعتراض دارن هر چند هم تعدادشون کم باشه یا زیاد باشه تحریک شده باشن یا نشده باشن اونور جوب!!!!

شما انقدر به خودتون شک دارین که حتی ۱٪ هم به صداقت انتخاباتتون حاضر نیستین شک کنید! نعوذبالله خود خدا که بالای صندوقها نبوده که شما انقدر مطمئنید انتخابات درست بوده!!
تا ت تقلب گفته شد سریع شروع کردین به آدم کشی!!
چه تقلب شده چه نشده این نحوه ی برخورد احمدی نژاد با حداقل ۱۱ میلیون نفر از مردم ایران( خطاب کردن اونها به تماشاچیه تیم بازنده!!!!!!!! کسی نیست بهش بگه بنده ی خدا اگر همین مردم نباشن تو و امثاله تو نونی واسه خوردن ندارین!!! حالا اومدی با اون قیافه ی به ظاهر خندونت این حرف و میزنی و لودگی میکنی!! ) که بهش رای نداده بودن ، بی کفایتیش رو برای اداره ی یه کشور ثابت کرد ؛کسی که هنوز بلد نیست با مردمش صحبت کنه ، باید بره همون سبزیاشو بکاره و بره فرق بین علف هرز و سبزی رو بازم یاد بگیره و بزاه کسایی که میدونن سیاست چیه و نحوه ی برخورد با مردم چه جوریه کشور رو اداره کنن!!!

میخوام بدونم کسی که ادعاش میشه مشکلات مردم رو حل میکنه ، مردم خیلی از شهرها رو با این ادعا که نامه بدین بهم مشکلاتون رو بگین تا حلشون کنیم ،گذاشته بود سره کار ( آدمایی که دنباله ماشینش میدوییدن که نامه بدن بهش )
چه جوریه که جرات صخبت به طور مستقیم با مردم معترض رو نداره!!! حتی جرات نداره مجوز بده بهشون بعد دم از شجاعت میزنه!!



یه چیز رو بهتره همه بدونیم این ایرانی که الان دسته ماست حداقل 2000 سال دست انواع و اقسام حکومتها بوده که همشون به دلایل مختلف نابود شدن و الان فقط تو کتابا ازشون میخونیم اما هر کدومشون یه دلیلی برای نابودیشون وجود داشته!!!!!!! برای هر اتفاقی دلیلی پیدا خواهد شد! اینو بدونیم

سجاد-فیزیک دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 03:49 http://kntu-physics.blogfa.com

تا اون جایی که عقل قناص من قد می ده، فهمیدم که یک سری افراد قدرتمند شدیدا از دو دستگی سود می برند، هرچند که در مقام نظر و سخنرانی خیلی از اتحاد می گن و البته خیلی هم دوست دارند که مردم در جهت خواست اون ها متحد باشند. یعنی اون چیزی که اون ها می پندارند برای مردم هم وحی منزل باشه، اما از اونجایی که عملا می دونن همچین چیری ممکن نیست و در واقع ذی شعور قلمداد کردن مردم پای اون ها رو به کرسی نقد قدرت بار می کنه و در حکومت های توتالیتر و یا نیمه توتالیتر همچین چیزی بسیار تزلزل آفرینه، ترجیح می دن عده ای هرچند قلیل اما مسلح به سلاح های نظری و عملی مختلف برای خودشون داشته باشن و از خیر خیل مردم در یه برهه زمانی بگذرند تا بعد بتونن با روش های مختلف اون جمعیت مردم رو هم به جمع خودشون اضافه کنند. این همون چیزی که به زبون ساده می گن برخی در پی رواج "اسلام خوارجی" هستند. و عملا کسانی با تئوری های تند به اصطلاح اسلامی و در واقع ضد انسانی (!) رشد پیدا می کنند و بعد مسلح به تسلیحات مختلف می شن و در برخی حوادث اجتماعی نمود پیدا می کنند و اعلام موجودیت می کنند یا به عبارتی چنگ و دندان به سایرین نشان می دهند. این تئوری خیلی راحت دو دستگی ها و به جون هم انداختن های مردم رو توجیه می کنه. اسلام آقایون که ادب قدرت رو بر ادب عدالت ترجیه می ده و محوریت دین رو از سعادت ابنای بشر به سعادت جامعه تغییر داده (البته سعادتی که فقط سران حکومت در آن مسعود خواهند بود) به راحتی هر خون ریزی و هر فسادی رو در راستای اهداف انقلابی و دینی توجیه می کنه.

ان الله یهدی من اعتصم بحبل الله.

تقدسی دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 10:45

به نظر من خود این پست نتیجه‌ای ندارد جز ...!
متاسفم!

خوشحال می شوم اگر نظرتان را واضح تر بیان کنید. ..... را نمی توانم با حدسیاتم پر کنم. اما به هر حال نظرتان محترم است برایم.

فرخ دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 10:48

فکر کنم هر دولتی باید چند تا فاکتور داشته باشه
مشروعیت,کارامدی,همبستگی داخلی و در سایه اینها بر جامعه مسلط بشه
ولی ما االان تسلط رو بر جامعه مون به یاری چماق نه همه ی برادران بسیجی مون داریم,آیا نمیتونیم سه فاکتوره قبل تر رو حصول کنیم...
ما که شهره شهریم به حماقت,پس میشه.

قضیه فقط مربوط به دولت نیست دوست من. این تفکر که آن کس آن گونه است "بد" است و این یکی چون مثل من فکر میکند ، چون مثل من عبادت میکند ، چون هم عقیده ی من است "خوب" است شدت گرفته بین مردم - گرچه از قبل هم بوده -

هادی بدری زاده دوشنبه 2 شهریور 1388 ساعت 11:50

با عرض احترام به نظرم خیلی ساده به قضیه نگاه شده.. ما با مردمی که به احمدی نژاد رای دادند و عقیده شان این بوده مشکلی نداریم.. نتیجه رای شان به احمدی هم برای قریب به اتفاق این ملت روشن است.. من چند تا دوست دارم که این کار را کرده اند! ضمن دیدی که نسبت به این دوستان پیدا کردم اما اختلافی بین ما پیش نیامده و همان روابط قبلی مان پابرجاست.. مشکل ما دقیقاً با دروغ و بدعت و ناپاکی و بی دینی و فریبکاری و دزدی و و و و و... است..
پس جمله ی اولم را دوباره تکرار می کنم:

در آئین خدا و سیره رسول اتحادی بین پاکی و ناپاکی وجود ندارد..

من تعداد کثیری آدم می شناسم که مشکل دارند با دیگران بخاطر این که با آنها هم عقیده نیستند!
تجربه کردم تحقیر هاو توهین هایی را که بخاطر همین اختلاف نظر روا شد و می شود.
پیمانی بین پاکی و نا پاکی هرگز نخواهد بود ، در این شکی نیست. اما باز هم حرفم را تکرار می کنم: این فاصله میان "مردم" دقیقا بین پاکان و نا پاکان نیست!

تقدسی سه‌شنبه 3 شهریور 1388 ساعت 11:54

منظور از ...، تفرقه است. به نظر من شما تو همین پست هم باز به این تفرقه دامن زدید. بعید میدونم هدفتون از این پست در جهت ایجاد وحدت بوده باشه! البته من نظرم در مورد وحدت با شما متفاوته، ولی شما که اتحاد رو اینجور تعریف میکنید، باید اول از خودتون شروع کنید. جدا از اینکه در متنتون از مطالب غیرواقعی استفاده کردید (خس و خاشاک نامیدن معترضان!)، کاملا یکطرفه هم قضاوت کردید. در این تفرقه‌ای که ایجاد شده، خیلیها مقصر بوده و هستند ولی شما ظاهرا فقط کسانی که باب میلتون نیستند رو ذکر کردید و این خودش یعنی ایجاد تفرقه!
--------------------
وحدت باید محور داشته باشه. محور آن هم حبل الله است. «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا». در یک نظام اسلامی ( همان نظامی که امام خمینی بنیانگذاری کرد)، ولایت فقیه محور وحدت افراد جامعه است. البته میدونم که احتمالا نه اسلامی بودن این نظام رو قبول دارید و نه ولی فقیه رو! ولی به هرحال، وحدت، محور میخواد و محور ما هم ولایت فقیهه. انتظار نداشته باشید که کسانی که ولی فقیه رو قبول دارند (و تعدادشون هم کم نیست)، حول محور مورد نظر شما جمع شوند! اگر قرار باشد محوری در این نظام وجود داشته باشد و بشه بهش پایبند بود، آن محور قانون اساسی است که اصلی‌ترین رکن آن ولایت فقیهه. مطمئن باشید هیچ محور دیگری بهتر و مورد اعتمادتر از این نمیتوان پیدا کرد.

"به نظر من شما تو همین پست هم باز به این تفرقه دامن زدید. بعید میدونم هدفتون از این پست در جهت ایجاد وحدت بوده باشه!"

"البته میدونم که احتمالا نه اسلامی بودن این نظام رو قبول دارید و نه ولی فقیه رو!"

امیدوارم جملات بالا را از روی اطمینان بیان کرده باشید ....

خیر هدفم از زدن این پست ایجاد وحدت نبوده است هدفم ایجاد تفرقه هم نبوده. انتقادی بود از مسئولین! انتقاد کردم از کسانی که در حال حاضر" قدرت" دارند ،" تریبون" دارند.

باشد! محور داشته باشد. کسی مخالف نیست. من می گویم نیاییند قضاوت درباره ی یکدیگر را ترویج دهند. (کاری که خود جناب عالی هم در مورد بنده انجام دادید.) نیایند خوب و بد کنند. اصلا کاری به انتخابات و اتفاقات بعد از آن ندارم. این یک مشکل بزرگ است در جامعه! به راحتی درباره ی هم قضاوت میکنیم. از هم فاصله میگیریم. بد و خوب می کنیم. ما و شما میکنیم و مسئولین نه تنها در صدد رفع این مشکل بر نمی آیند بلکه خودشان در تیبون های بزرگ یارکشی می کنند.

تقدسی سه‌شنبه 3 شهریور 1388 ساعت 18:16

اولا قضاوت من با لفظ «احتمالا» همراه بود. اگه مایل بودید نظر صریحتون رو راجع به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی و مبانی آن بیان کنید تا کسی به شما گمان بد نبرد! «اتهموا مواضع التهم». ثانیا همان قضاوت احتمالی من، بر پایه بسیاری از نظرات و موضعگیریهای شماست. خیلی خوبه که کسانی که ولایت فقیه رو (همونطور که در قانون اساسی به آن اشاره شده) قبول دارند، عقیدشون رو صریحا بیان و از آن دفاع کنند!
---------------
«این پازل را خودمان از هم می پاشیم...»
عنوان پست شما بود. چه بسا خود شما ناخواسته دارید همین عنوان رو نقض میکنید و با قضاوتهای یکطرفه خودتون تفرقه ایجاد میکنید.
----------------
من قضاوت نابجایی در مورد شما انجام ندادم. بلکه نتیجه انتشار چنین پستی رو بیان کردم که با عنوان خود این پست در تناقض است.
-------------------
«این یک مشکل بزرگ است در جامعه! به راحتی درباره ی هم قضاوت میکنیم. از هم فاصله میگیریم. بد و خوب می کنیم. ما و شما میکنیم و مسئولین نه تنها در صدد رفع این مشکل بر نمی آیند بلکه خودشان در تیبون های بزرگ یارکشی می کنند. »
این جملات رو عینا میشه در مورد همین پست هم بیان کرد! ایکاش کمی عادلانه تر در این پست در مورد برهم زنندگان وحدت ملی، قضاوت میکردید تا شخصی مثل من از این پست شما برداشت دیگری نکنم!
----------------
من آدم رکی هستم. معذرت میخوام اگه صریح و بدون تعارفات معمول و شاید هم کمی تند نظرمو بیان میکنم.

"اولا قضاوت من با لفظ «احتمالا» همراه بود."
خودتان می گویید قضاوت! من انتقاد دارم به این که چرا به خودمان اجازه ی قضاوت میدهیم و خودمان را در مقام قضاوت میبینیم؟

"اگه مایل بودید نظر صریحتون رو راجع به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی و مبانی آن بیان کنید تا کسی به شما گمان بد نبرد!"
به نظر شما حتما باید همه نظر صریحشان را در باره ی همه چیز بیان کنند تا دیگران قضاوتی درباره شان نکنند؟!! اصلا لازم است است ما نظر ِ بقیه را درباره ی همه چیز بدانیم؟ اصلا لازم است گمان بریم؟!! یعنی ما این حق را داریم که به نسبت به دیگران گمان بریم؟!!
به نظرماگر قرار بر قضاوت باشد اتفاقا باید بعد از گفتن نظر صریح باشد نه قبلش.
----------------

من قضاوتی نکردم! عواملی را نام بردم که به نظرم در نزدیک کردن مردم به یکدیگر در تناقض بود. عواملی که اخیرا دیدم. از قدرتمندان دیدم. از کسانی که بیشتر دیده میشوند. و قید هم نکردم که "فقط" اینها ما را از هم دور میکند. خیلی چیز های دیگر هم وجود دارد مسلما. می گوییند "هرچه بگندد نمکش میزنند... "از نمکها انتظار میرود!

---------------

نمی دانم این بجایی و نا بجایی را چه کسی تعیین میکند. این حق شماست که به پست بنده معترض باشید. حق شماست که انتقاد کنید. نظرتان برایم کاملا محترم است! به نقدتان فکر میکنم. اما نمی دانم این حق را هم دارید در مورد اشخاص قضاوتی داشته باشید؟
شاید اصلا قضاوتتان هم درست باشد. شاید بنده هم ولایت فقیه را قبول نداشته باشم هم اسلامی بودن این نظام را.
به این معترض نیستم که قضاوت درستی کرده اید یا نه. اعتراض دارم به این که اصلا چرا باید قضاوت کنید؟!

----------------

در مورد هدفم از این پست قبلا هم در پاسخ به این نظر و هم در پاسخ قبل توضیح داده ام.

----------------

این حق شماست که هر طور که مایلید به بیان دیدگاههتان بپردازید.
نظر جناب عالی برایم محترم و مهم است. به هر صورت که بیان شده باشد.

از توجه و اهمیتتان ممنونم!

تقدسی سه‌شنبه 3 شهریور 1388 ساعت 19:57

من خودم رو در مقام قضاوت نمیبینم. هر کسی نسبت به هر فردی بسته به رفتار و گفتار اون فرد، دیدگاهی پیدا میکنه. و خود شما هم همین کار رو در همین پست و در خیلی از متنهای دیگرتون و حتی در پاسختون نسبت به من کردید. شما هم نسبت به من قضاوت کردید. من عادت به بازی با کلمات ندارم. شما هر اسمی که روش بذارید، کار من نه غیر شرعی بوده، نه غیر منطقی و نه ...! من دیدگاهم رو فقط بیان کردم. اگه ناراحت شدید معذرت میخوام! به نظرم اینجور بحث کردن سودی نداره. نه برای من، نه شما و نه شخص دیگری!
موفق باشید

به صورت کلی بیان کردم....
در مورد متنم که بارها توضیح داده ام خدمت شما و دوستان.
لطف کردید از بیان دیدگاهتون. همانطور که گفتم نظرتان برایم بسیار محترم است! خیر ذره ای ناراحت نشدم. بنده هم امیدوارم باعث ناراحتی جناب عالی نشده باشم.

شرمنده شدم از این که میبینم در این ساعت بجای بودن سر سفره افطار به خواندن پاسخم و بیان دیدگاهتون مشغول بودید .
ممنون!
شما هم موفق باشید.

تقدسی چهارشنبه 4 شهریور 1388 ساعت 11:51

خواهش میکنم. البته من دانشگاه بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد