KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

کاش به من هم تجاوز می کردید ...

  (     گوشه ای از رنجنامه ی من  : تجاوز به فرشته ها )  

 

نمی نویسم آرام گیرم ، می نویسم تا بیش از این  ، شرمسار شرافتم نباشم   !!!    

قلبم به درد آمده بود  ...  

شرم ، لحظه ای آرامم نمی گذاشت ...  

 

 کاش می توانستم آن دخترانی را که نگین انگشتر آزادگی  شدند و آن پسرانی که   تاج غرور و مردانگیشان  بر تارک آسمان ها درخشید را تعظیم نمایم و بگویم  :

 

به خدا سوگند  در چشم انسانهای آگاه و در پیشگاه وجدانهای بیدار،  به ساحت پاک شما جسارتی صورت نگرفته ، چرا کنج عزلت اختیار کرده اید ؟ !!!  چرا سر در گریبان فرو برده اید و شرمسارید ؟!!!   

 شما را به خدا  آرام گیرید ، قصه ی غصه هایتان    انسانیت    را عزادار ساخته و سوگنامه ی رنج هایتان   عرش  را لرزانیده و کوه مصیبت هایتان   کمرمردانگی   را شکسته است  .... 

 خواستم بگویم  این غیرت و  مردانگی من بود که مورد تجاوز آنها قرار گرفت ، شرف و آزادگی من بود که زیر حمله های آنان  تباه شد  ، و در آخر  ، این پرده ی ضخیم جوانمردی  بود که پاره گشت و به حرمتش هتاکی شد    نه اعضا و جوارح پاک شما   !!!!!   

به آزادگیتان غبطه می خورم ودر پیشگاه تنها کسی که صدایم را می شنود   فریاد سر میدهم  :   

 دیگر ،  نه توانی برای زیستن دارم ونه طاقتی برای تحمل این ننگ    و نه اشکی برای شرمساری  در پیشگاه این فرشتگان پاک   که اکنون گوشه ی اتاق هایشان ، زانوی غم بغل کرده اند و روزی هزار بار می میرند و زنده می شوند و از اینکه باز هم نفس می کشند شرمسارند  ....    

 

                                                                        

                                                                         silvermanager@yahoo.com   

  

نظرات 27 + ارسال نظر
ندا شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 19:51

یعنی واقعا اینقد جدی بوده؟میشه اگه مدرک و سندی وجود داره ارایه بدین من واقعا بی اطلاع بودم و مطمینم خیلی ها هم مثل من.ممنون از پستتون

باورش سخته ...
کاش واقعیت نبود ...
اما هست ... واقعیتی تلخ تر از هر واقعیت دیگه ...
چون حرمت جوونای این مرز و بوم مطرح هست در حال حاضر از بیان این موضوع تا حدودی اجتناب میشه و احتیاط میشه ...
اما شاهدان عینی رو کسی نمیتونه انکار کنه .. کسانی که کم کم دارن اون چیزی که بهشون گذشته رو بیان می کنن ...
برای همشون دعا کنید بتونن تحمل کنن

حامد هوافضا شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 19:53 http://hamedneveshte,blogspot.com

کاش به من هم تجاوز می کردید ...
خواستم بگویم این غیرت و مردانگی من بود که مورد تجاوز آنها قرار گرفت


اللهم عجل لولیک الفرج

آمین ....

............ شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 20:04

چه جوری شاهد عینی زنده مونده؟یعنی گذاشتن بیاد صحبت کنه؟

نه دوست گرامی ...
قرار نیست هرکی زندان میره از دنیا هم بره ...
پسرا و دختر خانومایی که آزاد شده بودند رو گفتم ...
اگه به هدف تجاوز فکر کنیم می بینیم متجاوزان از خداشونه که این جوونای پاک زنده بمونن و تا آخر عمر زجر بکشن ...
اگه یه خورده بیشتر فکر کنیم همه چیز برامون روشن میشه ...
خیلی دلایل دیگه هم داره که مجالی نیست برای بازگو کردن

......... شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 20:19

چه دلیلی داره کسی از خودش مدرک با قی بگزاره؟

در ارتکاب به یک عمل مهم نیت هست ...
وقتی جوون ۱۸ ساله ای با شور و شوق و امید دنبال هدفش در خیابون با احترام و سکوت به طرز مسالمت آمیز به اون چیزی که نسبت بهش شبهه داره اعتراض می کنه اون موقع هست که این شخصیت دموکراتیک رو بر نمی تابند و بنا به هزاران دلیل ( از جمله شکستن غرور و نشاط این جوون + خالی کردن عقده هاشون) دست به همچین کاری می زنن ...
از خود نشانه بر جای گذاشتن نشون دهنده ی وقاحت متجاوز هست و اینم بهش اضافه کنیم که چون مساله ی آبرو در میون هست با خودشون فکر میکنن کسی پیگیری نمی کنه و صدا از کسی بلند نمیشه و این جوون تا ابد با رنج و خفت و خواری زندگی می کنه ! البته اگه بشه اسمشو زندگی گذاشت ...

(86)SH شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 20:28

مرسی از پستتون
امیدوارم حق مظلوم و خونهای ریخته شده را با دستهایی از طلا نتونن از دامنشون پاک کنن
فقط میتونیم بگیم اللهم عجل لولیک الفرج

خواهش می کنم ...
برای این فرشته های پاک دعا کنید ...

می ناب شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 21:28

مرسی از پستت.
همه حرفها رو زدی .برای هموطنای عزیزم که گیر این ناجوانمردا افتادن دعا و آرزوی سلامتی می کنم.مقاومتشون مایه سربلندی ماست.

خواهش می کنم ...
انجام وظیفه بو د ..
یه دلگرمی کوچیک به برادران و خواهران رنج کشیده ...

فاطیما شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 21:37

بعد اون ا.ن اول حرفاش میاد میگه:
اللهم عجل لولیک الفرج.......
بزنه تو کمرت دو نصف شی به حق خودش

نفاق و دورویی بیداد می کنه ...
حیف انسانهای زود باور کم نیستن ...
وگرنه این حرفا دیگه رنگی نداره ...

سعید اسماعیلی فرد شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 21:37

کلامت حق بود و همیشه خدا با زننده حرف حقه.
من هم از کسانی که چنین بلایی سرشون اومده در مورد این فضاحت شنیدم ولی یادمون باشه ان الله مع الصابرین. پس با صبر به هدفمون فکر میکنیم.
یا حق

سعید انصافا از وقتی این پدیده ی ننگین رو شنیدم از خودم بدم اومده ...
از اینکه هیچ وقت حتی نمی تونم درک کنم چی کشیدن و چی می کشن ...
خدا به اونا صبر بده ...
خدا به ما هم صبر بده ...
حق نگهدارت ...

... شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 22:07

خدا به همه صبر بده ...

ک شنبه 24 مرداد 1388 ساعت 22:19

برای تثبیت یک کودتا باید جنایت کرد و مخالفان هم باید از این جنایت ها آگاه بشوند تا بترسند و کوتاه بیایند

اینگونه دد منشی ها نه تنها ترس ایجاد نمی کنه بلکه تنفر روی تنفر انباشته می کنه ...

م یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 08:24

قبلا یکی یه چیزی گفت-من هم اعتراف میکنم-حالا خرابش نکنید با این حرفا که "بیاید به من هم تجاوز کنید"

از تقلید خیلی بدم میاد ...
دوست عزیز اینکه چه کسی - کجا - چه چیزی بیان کرده در این مقال جایی نداره ...
در ضمن بنده جمله ی شما رو عنوان نکردم ... برای کسانی که اهل تفکر هستند جمله ای کوتاه بود از برای تدبر + همدردی با قربانیانی بود که اکنون به گوشه ای خزیده اند + اگه کمی بیشتر دقت می فرمودین متوجه می شدین یکی از معانی آن جمله چه بوده !!!
ادبیات نویسنده ی جمله ای که شما عنوان کردین در جای خود زیباست ... اما جهت گیری این جمله ی کوتاه که این حقیر از آن بهره بردم در راستای دیگری بود و استفاده از شیوه ای در بیان حرف هاست ...
با این حال از شما به خاطر نظر انتقادیتان سپاسگزارم

j یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 10:00

می شه سوال کنم در چه راستایی بود؟

چرا نمیشه دوست عزیز ...
اما قبلش اجازه می دی من از شما بپرسم که آیا اینکار ( بیان هدف نویسنده در مورد جمله ای که نوشته ) یه جوری ارزش تفکر رو برای انسان از بین نمی بره ؟
اگه بخواهید من یکی از جهت گیری هاشو براتون خواهم گفت . من به انسانها و سوالشون و خواستشون احترام زیادی قائل هستم ... اگه خودتون از جمله ی من به نتیجه ای نرسیدین من یکی از مفاهیمش رو محضر شما عرض می کنم ...

j یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 11:02

شما لطف بزرگی می کنین اگر بگین .............. با این کارتون سوا لات تو ذهن منم شاید پاسخ بدهین. منم به یه نتجه مطلوبی برسم


ممنون از لطف تون

ببینید دوست بزرگوار !
این جمله جند راستای متفاوت داره که ساده ترینش که گفتنش قشنگیشو از بین نمی بره اینه که :
نویسنده احساس شرم می کنه ! از خودش و از بی تفاوتیش نسبت به دوستانش که زندانی بودند ! درسته کاری از دستش بر نمیومد اما لا اقل نباید فراموششون می کرد ...
من خودمو عرض می کنم . که کسانی رو که به خاطر ما اسیر دخمه های تاریک سلول انفرادی در بند ۲۰۹ ( و دیگر زندان ها) شدند رو فراموش کردیم ...
در حالیکه هر کدوم ما توی اتاق خودمون آزادانه در هوای مطبوع کولر های گازی در حال استراحت بودیم این فرشته های پاک که تنها جرمشون حق طلبی بود در سلول های تاریک زیر آزار جسمی و جنسی و روحی بودند ...
اینجا بود که < شرم > دیگه جوابگوی وجدان انسان نیست و آدم از خدای بزرگ آرزوی مرگ می کنه اونم به شیوه ای که این فرشته ها مرگ روحی شدند ...

ادیسون یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 11:10

نمیدونم از خجالت چی بگم...
دوستانی که مدرک می خوان برن سایت مرد که نماد غیرت است یعنی اقای بابک داد که از ترس رژیم اواره شهرستان هاست!! که البته وبلاگش فیلتره.....

www.babakdad.blogspot.com

اگه دلشو دارید برید بخونید و یک دل سیر گریه کنید.....

مرسی که یکی از منابع موثق رو ذکر کردین ...
خدا به این فرشته ها صبر عطا کنه بتونن تحمل کنن ...

j یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 11:39

ممبون از لطف تون که جواب دادین ....
باید ببخشید که وقتتون رو گرفتم با این سوالی که کردم

خواهش می کنم دوست گرامی ... وظیفم بود ...
من باید از شما تشکر کنم که لطف کردین نظر دادین ...
موفق باشین ...

۱۱۸۱۱ یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 11:41

اسیر احساسات

قضیه ی احساساتی شدن نیست ...
کسی که احساساتی میشه کارهای احساسی انجام میده !
اگه شما رفتار غیر عاقلانه ای از بنده مشاهده کردین پس من معذرت می خوام ...

ق یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 15:12

در این روزان صد تیره تر از شب اهل غیرت روزیش درد است

مرسی با این وصف زیبا ...

r یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 15:13

bebekhshid nazare bala ba esme r bud eshtebah shod

ok
no problem

3pehr یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 19:14

از دیو دد ملولم انسانم آرزوست

به امید آن روز ...
امیدوارم عمر ما کفاف بده ...

پگاه یکشنبه 25 مرداد 1388 ساعت 19:31

اینا همونایی هستن که اوایل انقلاب با عقد دختران جوان که مخالفشون بودن و عقد اونا به اجبار برای فرمانده هاشون..... اعدامشون میکردن.
من از اینا متنفرم.از اسلام اینا متنفرم.من خدای اینارو نمی پرستم.هیچ حکمیشون رو قبول ندارم.
خدای من پس چراااااااااا نمیبینییییییییییییییییی؟؟؟
خدای من تو که هستی یه چیزی بهم نشون بده که باورم بشه خدای من خدای اونا نیست....
دارم دق میکنم

خانم پگاه اینها که مسلمان نیستن - انسان هم نیستن - حتی حیوان هم نیستن -هیچ حیوانی با حیوان دیگه اینکارو نمی کنه ... نمی دونم از کجا اومدن ! فقط آرزو می کنم خدا سایه ی نحسشون رو از سر ما برداره ...
هیچ کس نمی تونه حس ۱ دختر رو وقتی چنین کاری باهاش میشه درک کنه ! خدا به همشون صبر بده ...

bande khoda دوشنبه 26 مرداد 1388 ساعت 00:20

dar in sorathich kasi nemitone be kasi etemad kone............
mitone?

کار از اعتماد دیگه گذشته ...
متاسفانه وقاحت برخی انسان نماها آدمو از زنده بودنش پشیمون می کنه ...

bande khoda دوشنبه 26 مرداد 1388 ساعت 10:16

bebakhshid aslan manzoretono motevaje nashodam.....manzoretoeton in bud ke age kasi nemitone be e kase dige etemad kone bayad bere bemire?
ya in ke dar har sorat bayad be own taraf etemad kone?

دور از جون ...
من گمان کردم نظر شما در مورد این پست نوشته شده !
به همین خاطر با این فرض این جواب رو دادم ...
سوالتون ایهام داره یه مقدار ! اگه واضح تر می پرسیدین ممنون میشدم

ارش دوشنبه 26 مرداد 1388 ساعت 12:51

سجاد جان هیچ کس نمی تونه حس ۱پسر رو وقتی چنین کاری باهاش میشه درک کنه رو هم بگو عزیزم!
شاید بعضی ها فکر کنن این شکنجه فقط برای دختر خانماست...
ممنونم

آرش جان پسر که دیگه زنده نمی مونه ...
کاملا درست میگی !
آخه بحث تجاوز که مطرح میشه از گذشته تا حالا اولین و تنها چیزی که به ذهن میاد دختر هست ببین بی شرمی به کجا کشیده که از این به بعد پسر هم شامل این تجاوز میشه ...
عفت یک دختر و عزت یک پسر هم دیگه برای اینها اهمیتی نداره ...
از اینکه این چیزا پیش اومد برای <انسانیت >متاسفم

bande khoda دوشنبه 26 مرداد 1388 ساعت 14:27

kolan manzoram etemad be digaran hast
ke adam chejori mitone be taraf moghabelesh etemad kone va ba own taraf dar ertebat bashe?
kolan manzoram in bud
ke shoma injori javabamo dadin
bishtar vase khodam moteasefam

اون کسی که شما فکر می کنید بهش نباید اعتماد می کردید ، خودش به شما اعتماد کرده بود ...
شما از نیت آدما خبر دارین ؟
هیچ می دونین اگه شما ظاهرا به اون آدم اعتماد کردین ، تنها و تنها به خاطر اعتمادی بود که اون آدم به شما کرده بود ؟!!!!!
می خوام بگم شما فکر می کنید که به اون آدم اعتماد کردین ، در حالیکه اعتمادی در کار نبوده و توهمی بیش نبوده !!!
اگه به اون آدم اعتماد داشتین کاری نمی کردین که اون شخص رو مجبور به کاری کنین که دوست نداره !
حاضرم قسم بخورم اگه به اون شخص اعتماد داشتین ، الان نمیومدین از اعتماد ظاهریتون به ایشون احساس ندامت کنین ... شما بهتره کمی به رفتار خودتون توجه کنین ...
اگه اینقدر محکم میگم ، به خاطر این هست که مورد مشابهی رو چند وقت اخیر پشت سر گذاشتم ...
اون آدم به شما اعتماد داشته ، سعی هم کرده که اعتماد شما رو جلب کنه ، ولی موفق نشده ! به همین خاطر اعتمادشو ازتون پس گرفته و در آینده سعی خواهد کرد به کسی اعتماد کنه که قدر اعتمادشو بدونه ...
شما این فرصت رو از دست دادین ( اعتمادی که بهتون شده بود ) و من همیشه میگم : لذت ها همیشه هست ، اما آدم نباید فرصت ها رو از دست بده !!!
درسته که نمیشناسمتون ، اما با این جمله ی آخرتون موافقم (bishtar vase khodam moteasefam )
الان از اینکه اعتماد کردین متاسفین ( در حالیکه معتقدم اعتمادی نکرده بودین ) ولی امیدوارم در آینده از اینکه کاری کردین که اون آدم رو از خودتون دور کردین ُ تاسف نخورین !!!!!!!!!!

سروش فرنودی دوشنبه 26 مرداد 1388 ساعت 17:08

با جوانان ما دارند چه میکنند این متحجران ظالم.
واقعا درکت میکنم سجاد.شنیدن این فجایع آن هم در رژیمی که ادعای آزادی و رعایت حقوق افراد را دارد تن آدمی را بیش از پیش به درد میاورد.
به امیدی روزی که این ظالمان به سزای اعمال خود برسند.

بله متاسفانه !!!!!
دیگه تاسف هم کاری از پیش نمی بره !!!
سروش واقعا آدم نمی دونه چی بگه ...

bande khoda دوشنبه 26 مرداد 1388 ساعت 17:37

az in ke ingone javabamo dadin moteshakeram

معذرت می خوام ....
نمی خواستم ناراحتتون کنم ...
من دیگه چیزی نمی گم ...
شما به بزرگی خودتون ببخشید ...
دل من از یه جای دیگه پر بود

پگاه پنج‌شنبه 29 مرداد 1388 ساعت 21:57

توی خونه ۳ تا حیوون نگه میدارم.هر چی بهشون نگاه کردم ذره ایی از خشونت و وحشی گری ندیدم.به خیلی ها نگاه کردم از حیوونهای من کمتر بودن.
اونا هیچی نبودن.
تجاوز به پسر ها برای خرد کردن اونهاست.واقعا نمیدونم چرا توی این فرهنگ لغت یه کلمه ی عمیق تر از تاسف رو نمیتونم پیدا کنم.
هر کدوم از ما میتونستیم جای اون آدما باشیم...
این فکر دیوونم میکنه.

واقعا درست و بجا فرمودین ...
هیچ واژه ای قادر به توصیف این ننگ نیست !
حیف زود همه چیز یادمون میره !
حتی معصومیت این فرشته ها ...
امان از فراموشی !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد