بگو خاکستر آن همه پروانه را بادها تا کجا بردند؟
بگو در چشمهای بیابان چه دیدی که حادثهای آنگونه سرخ را اینچنین سپید، سرودی: «ما رأیْتُ الّا جَمیلا».
چشم میچرخانم؛ تو را در آن دشت تفتیده مییابم که دهمین روز محرم را چگونه
طاقتسوز و بیقرار، سرآوردی با من. بگو خاکستر آن همه پروانه را بادها تا کجا بردند؟ بگو در چشمهای بیابان چه دیدی که حادثهای آنگونه سرخ را اینچنین سپید، سرودی: «ما
رأیْتُ الّا جَمیلا». بانوی من! وسعت دردهایت را با کدام کوه بگویم که فرو نریزد؟ عمق زخمهایت را با کدام دریا بگویم که گریبان چاک نکند؟ تو آن صاعقهای که بر خرمن ظلم یزیدیان، آتشی ابدی نشاندی. اگر تو نبودی، صدای حسین علیهالسلام در همهمههای شوم بادهای کافر گم میشد. بیتو پیام کربلا در هیاهوی کویر و توفان به فراموشی سپرده میشد. ای خاتون خیمههای سوخته! هر چه از رنجهایت بسرایم کم است. حدیث صبوریات زبانزد قرون و اعصار است. داغهای بیشمارت، مویرگهای جانم را میسوزاند. زبان که به سخن بگشایی، ستونهای بیعدالتی به لرزه درمیآیند و نامردمان تیرهاندیش،
چون موشهای کور به هر سو میگریزند. شانههایت بار گران پیامبری را به دوش میکشد؛ پیامبری عاشورا را میگویم. با ما بگو از آن هنگام که نیزهها را کنار میزدی، از آن لحظه سیاهِ کنارِ گودال! با ما بگو از آن ثانیهها که شاپرکانت را سیلی میزدند؛ از آن ثانیه که خیمهها را به آتش کینه
میسوزاندند! امروز میروی و ما را در غم جانگدازت رها میکنی. تنهایمان میگذاری در این برهوت بیکسی و بیمهری. میروی و کوچهها از گامهای مهربانت خالی میماند. ای خواهر حماسه، دختر اقیانوس! بیتو زمین سترون است و خشک. لبخندهای معطرت را
از ما نگیر. قدم که برمیداری، دلهای آفتاب ندیده به تکان در میآید. حرفی به ما بزن تا بوی یاسهای سپید در جانهایمان منتشر شود. نگاهمان کن که رودهای مهربانی در وجودمان جاری شود. دستهایم را در پنجرههای ضریحت قفل میکنم و رازهای نگشوده دلم را تنها برای تو میگریم. تو سنگ صبور ساعتهای بیتابی منی؛ مرهم زخمهای دهان گشوده و نمکآجین من. دمشق، زیر سایه نگاه علویات به خویش میبالد. پرندگانش، آسمان آبی تو را بال میگسترند. ای قدیسه داغآشنا! کوچ غریبت را سیاه میپوشیم و بغض میکنیم. زمین در سوگ تو ای عقیله بنیهاشم، به خود میپیچد، گیسوان درختان شعله میکشند و
خاکستر میشوند. میروی و با رفتنت اندوهی سترگ، تا ابد بر جانهای گدازانِ ما خیمه میزند. «آه ای صدای شگفت! کوهها تو را با دهانی از زلزله پاسخ گفتند»
چنانچه نقطه نارنجی رنگ حاشیه چپ متن، در صفحه اصلی نمایان باشد، نویسنده موظف است قسمتی از متن را به "ادامه مطلب" منتقل نماید تا نقطه از صفحه اصلی محو گردد.
طبق قوانین همکلاسی، اگر نویسنده تا پنج دقیقه بعد از انتشار متن، اقدام به اصلاح متن نکند، سرویس دهنده در اولین فرصت موظف است متن را چرکنویس نماید.
http://www.kntoosi.com/1388/03/27/post-10220
کسی می دونه امروز کلاسا تشکیل شدن یا نه؟ریاضی 2 مخصوصا
ای خواهر حماسه، دختر اقیانوس! بیتو زمین سترون است و خشک. لبخندهای معطرت را از ما نگیر.
یا زینب(س)
ما زین جهان در پی دلدار میرویم
با شوق دیدن حیدر کرار می رویم
در بهشت گر نگشایند به روی ما
گوییم یا علی و ز دیوار می رویم
ممنون
مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم
زینب است
زینب همان بانویی است که در راه عفتش عباس میدهد ولی نخ معجرش را نمی دهد