KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

خاتون خیمه‏های سوخته


بگو خاکستر آن همه پروانه را بادها تا کجا بردند؟

بگو در چشم‏های بیابان چه دیدی که حادثه‏ای آنگونه سرخ را اینچنین سپید، سرودی: «ما رأیْتُ الّا جَمیلا».




چشم می‏چرخانم؛ تو را در آن دشت تفتیده می‏یابم که دهمین روز محرم را چگونه طاقت‏سوز و بی‏قرار، سرآوردی با من.

بگو خاکستر آن همه پروانه را بادها تا کجا بردند؟

بگو در چشم‏های بیابان چه دیدی که حادثه‏ای آنگونه سرخ را اینچنین سپید، سرودی: «ما رأیْتُ الّا جَمیلا».

بانوی من! وسعت دردهایت را با کدام کوه بگویم که فرو نریزد؟

عمق زخم‏هایت را با کدام دریا بگویم که گریبان چاک نکند؟

تو آن صاعقه‏ای که بر خرمن ظلم یزیدیان، آتشی ابدی نشاندی.

اگر تو نبودی، صدای حسین علیه‏السلام در همهمه‏های شوم بادهای کافر گم می‏شد.

بی‏تو پیام کربلا در هیاهوی کویر و توفان به فراموشی سپرده می‏شد.

ای خاتون خیمه‏های سوخته! هر چه از رنج‏هایت بسرایم کم است.

حدیث صبوری‏ات زبانزد قرون و اعصار است.

داغ‏های بی‏شمارت، مویرگ‏های جانم را می‏سوزاند.

زبان که به سخن بگشایی، ستون‏های بی‏عدالتی به لرزه درمی‏آیند و نامردمان تیره‏اندیش، چون موش‏های کور به هر سو می‏گریزند.

شانه‏هایت بار گران پیامبری را به دوش می‏کشد؛ پیامبری عاشورا را می‏گویم.

با ما بگو از آن هنگام که نیزه‏ها را کنار می‏زدی، از آن لحظه سیاهِ کنارِ گودال!

با ما بگو از آن ثانیه‏ها که شاپرکانت را سیلی می‏زدند؛ از آن ثانیه که خیمه‏ها را به آتش کینه می‏سوزاندند!

امروز می‏روی و ما را در غم جانگدازت رها می‏کنی.

تنهایمان می‏گذاری در این برهوت بی‏کسی و بی‏مهری.

می‏روی و کوچه‏ها از گام‏های مهربانت خالی می‏ماند.

ای خواهر حماسه، دختر اقیانوس! بی‏تو زمین سترون است و خشک. لبخندهای معطرت را از ما نگیر.

قدم که برمی‏داری، دل‏های آفتاب ندیده به تکان در می‏آید.

حرفی به ما بزن تا بوی یاس‏های سپید در جان‏هایمان منتشر شود.

نگاهمان کن که رودهای مهربانی در وجودمان جاری شود.

دست‏هایم را در پنجره‏های ضریحت قفل می‏کنم و رازهای نگشوده دلم را تنها برای تو می‏گریم.

تو سنگ صبور ساعت‏های بی‏تابی منی؛ مرهم زخم‏های دهان گشوده و نمک‏آجین من.

دمشق، زیر سایه نگاه علوی‏ات به خویش می‏بالد. پرندگانش، آسمان آبی تو را بال می‏گسترند.

ای قدیسه داغ‏آشنا! کوچ غریبت را سیاه می‏پوشیم و بغض می‏کنیم.

زمین در سوگ تو ای عقیله بنی‏هاشم، به خود می‏پیچد، گیسوان درختان شعله می‏کشند و خاکستر می‏شوند.

می‏روی و با رفتنت اندوهی سترگ، تا ابد بر جان‏های گدازانِ ما خیمه می‏زند.

«آه ای صدای شگفت!

کوهها

تو را با دهانی از زلزله

پاسخ گفتند»

نظرات 5 + ارسال نظر
یادآوری سه‌شنبه 16 تیر 1388 ساعت 14:27

چنانچه نقطه نارنجی رنگ حاشیه چپ متن، در صفحه اصلی نمایان باشد، نویسنده موظف است قسمتی از متن را به "ادامه مطلب" منتقل نماید تا نقطه از صفحه اصلی محو گردد.

طبق قوانین همکلاسی، اگر نویسنده تا پنج دقیقه بعد از انتشار متن، اقدام به اصلاح متن نکند، سرویس دهنده در اولین فرصت موظف است متن را چرکنویس نماید.
http://www.kntoosi.com/1388/03/27/post-10220

مریم سه‌شنبه 16 تیر 1388 ساعت 14:59

کسی می دونه امروز کلاسا تشکیل شدن یا نه؟ریاضی 2 مخصوصا

احمدIT سه‌شنبه 16 تیر 1388 ساعت 16:54

ای خواهر حماسه، دختر اقیانوس! بی‏تو زمین سترون است و خشک. لبخندهای معطرت را از ما نگیر.

یا زینب(س)
ما زین جهان در پی دلدار میرویم
با شوق دیدن حیدر کرار می رویم

در بهشت گر نگشایند به روی ما
گوییم یا علی و ز دیوار می رویم

ممنون

الیار عاصمی زاده سه‌شنبه 16 تیر 1388 ساعت 23:55

مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی

این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم

زینب است

حسن نوروزی چهارشنبه 17 تیر 1388 ساعت 00:23

زینب همان بانویی است که در راه عفتش عباس میدهد ولی نخ معجرش را نمی دهد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد